پنجشنبه 15 اسفند(12:13) 

مرجع خبری پرسپولیس : اسكار به روايت استاد

من ماهواره ندارم. اين جمله را از سر ريا و تزوير نمى گويم، ندارم! دارم ها اما ندارم! توضيحش اصلاً سخت نيست. من با پول خودم همه چيز ماهواره را خريده ام حتى نصبش هم كردم اما نتوانست به حيات خود ادامه بدهد. اعضاى خانواده ام مخصوصاً مادرم خيلى از تماشاى برنامه هاى ماهواره استقبال نكردند و طبيعتاً با اولين باد تندى كه آمد و پايه هاى ديش را لق كرد – آن موقع هنوز با تكنولوژى گچ! آشنا نشده بودم – فاتحه تكنولوژى هم خوانده شد هرچه اصرار كردم كه دوباره ماهواره را نصب كنم نگذاشتند، نشد. حسرت ديدن اتفاقات بزرگى مثل پخش مستقيم مراسم اسكار يا ديدن جام جهانى يا چه مى دانم مسابقه تنيس بين فدرر و نادال ماند روى دلم و قلمبه شد!
•••
امسال مراسم اسكار كه نزديك شد دوباره دلم پر كشيد براى حسرت رؤياى هميشگى. اينكه مستقيماً چشم بدوزم به صفحه تلويزيون و در لحظه خبردار شوم كه بازيگر محبوبم مى تواند پك و پوز بقيه را بمالد به خاك و اسكار طلايى را در دست بگيرد تا… نمى شد، ماهواره نداشتيم كه مستقيم اين مراسم را نگاه كنم. وقت و فرصت و حال راه انداختن آن هم نبود. دسترسى به اينترنت هم آن شب مقدور نبود كه حداقل به صورت آنلاين از مراسم خبردار شوم. با ناراحتى شامم را خوردم و بعد از ديدن اخبار ورزشى تخت گرفتم خوابيدم.

•••
پسر! چه خواب فازى بود. من معمولاً زياد خواب مى بينم اما اين يكى اصل جنس بود.
ديدم كه با لباس رسمى در مراسم حضور دارم. ديدم صندلى ام درست وسط صندلى ستاره هاى ديگر قرار دارد آن هم چه ستاره هايى! «رابرت دونيرو» يك سمت من بود و
«
آل پاچينو» سمت ديگرم. ۲ رديف جلوتر تام كروز و كتى هلمز» نشسته بودند و براى براد پيت و آنجلينا جولى دست تكان مى دادند.
وسط مراسم يك دفعه ديدم يك پيامك از طرف «شان پن» برايم آمد كه شماره يكى از منتقدان سينمايى معروف تهران را مى خواست! ظاهراً منتقد قصه ما در نقدش حسابى به «شان پن» حال داده بود و او را شانس اول دريافت جايزه اسكار دانسته بود و «شان» هم چون بچه بامعرفتى بود مى خواست قبل از مراسم حق مطلب را ادا كند. خلاصه خوب وضعيتى بود. زور زدم تا سر صحبت را با «اوا مندس» و «سلما هايك» باز كنم اما نشد. اينجا بود كه آل پاچينو صدايم كرد و از من خواست تا ناز جوان هاى اين دوره و زمانه را نكشم و قول داد كه آخر مراسم كمك كند تا با چندتايى از اين كله گنده هاى هاليوود قرار مصاحبه بگذارم. مثل هميشه آقايى آقاى آل پاچينو!
•••
مجرى مراسم هيو جكمن بود اما وسط برنامه آمدند روى سن و او را بردند! گويا اتهام هيو جكمن اين بوده كه وسط فيلم «اسكوپ» چند نفر را خفت كرده و كشته! هرچه توضيح داد كه آن فقط فيلم بوده ، باور نكردند گفتند خيلى فيلم نگاه نمى كنند! بيچاره هيو! خلاصه از آنجايى كه اين قضيه در كل تاريخ اسكار سابقه نداشت مراسم داشت مى رفت كه به گند كشيده شود كه آل پاچينو در گوشم گفت: چند مى گيرى اسكار اجرا كنى؟ من هم كه حساس! گفتم مجانى استاد!
•••
۲ دقيقه بعد بالاى سن بودم. پسر! از آن بالا مراسم چقدر فاز مى داد. ميكروفون رو برداشتم و مراسم رو صفا دادم.
خانم ها و آقايان، اعضاى محترم هيأت منصفه و بر و بچ! حالا كه «هيو» نيست من جايش را پر مى كنم نگران نباشيد. اوكى! بريم سروقت جوايز. يك شير پاك خورده اى بگه كه الان بايد جايزه كدوم بخش رو بدم؟ از پشت صحنه اشاره كردند كه الان وقت دادن جايزه بهترين فيلم است. پاكت مربوط به نامزدها رو برداشتم و شروع كردم به معرفى نامزدها.
خب! خانم ها، آقايان، اعضاى هيأت منصفه عزيز، برو بچ، فك و فاميلم كه الان دارن منو از ماهواره نگاه مى كنن و بقيه. در اين بخش ۴ نامزد داريم، نامزد اول ميليونر زاغه نشين. (صداى تشويق جمع)
چرا تشويق مى كنين بى جنبه ها؟! عروسيه مگه؟ نامزد دوم مورد عجيب بنيامين باتن ! (صداى تشويق جمع)
نامزد سوم، فيلم ميلك. (صداى تشويق جمع)
نامزد چهارم، فيلم خواننده (صداى تشويق جمع)
و حالا نوبت اعلام برنده جايزه است. الان اسم فيلم رو كه خوندم كسى بى جنبه بازى در نياره! و اسكار تعلق مى گيرد به فيلم… اگه گفتين؟! عمراً بتونين بگين! اسكار تعلق مى گيرد به فيلم «انتخابات رياست فدراسيون فوتبال با تنها يك نامزد كه قبلاً دونده بوده! (صداى تعجب جمع! )چيه؟ تا حالا نديدين جمع تعجب كنه؟ من از آقاى X دعوت مى كنم تا بياد جايزه رو بگيره. تشويق كنيد بى جنبه ها! در ميان تشويق جمع آقاى X وارد سن مى شود. عوامل ۴ فيلم نامزد دريافت اين جايزه حتى نمى توانند اعتراض كنند. آقاى X اسكار را مى گيرد و مى رود پشت ميكروفون: «خوشحالم كه قدر زحمات من دونسته شد. از دريافت اين جايزه خوشحالم البته ما تو المپياد ايرانيان جايزه هاى خيلى معتبرترى دست مردم مى ديم. به هر حال در پايان عرايضم عرض كنم كه عادل فردوسى پور عددى نيست و… آقاى X بعد از گفتن اين جمله رفت پايين و نشست بين حضار، من هم ادامه دادم.
بله. حالا نوبت رسيده به بهترين كارگردانى. در اين بخش سام مندز براى جاده رولوشنرى، نامزد اوله. (صداى تشويق جمع)
نامزد دوم، دنى بويل براى ميليونر زاغه نشين. (صداى تشويق جمع)
نامزد سوم ،ديويد فينچر براى مورد عجيب و غريب و يك مقدار ضايع براد پيت! ببخشيد بنيامين باتن! (صداى تشويق جمع)
نامزد چهارم رو هم چون نه برنده ميشه نه من با فيلمش حال كردم معرفى نمى كنيم! (صداى اعتراض جمع)
ساكت ساكت! اعتراض معتراض تعطيل! حوصله موصله اصلاً ندارم و حالا پاكت مخصوص اعلام برندگان!
بله. تعلق مى گيرد به… نگران نباشيد. جايزه تعلق مى گيرد به
دنى بويل براى ميليونر زاغه نشين! (صداى تشويق جمع)
بله. من از آقاى X دعوت مى كنم كه تشريف بيارن و جايزه رو اهدا كنن! (صداى تشويق جمع)
دنى بويل و آقاى X هر دو روى سن ميان و آقاى X بعد از اينكه جايزه اسكار رو به دنى بويل داد خودش مى ره پشت ميكروفون!
بله. من دعوت مى كنم از اين كارگردان جوان كه بياد ايران و يك فيلم هم در مورد يك «مجرى زاغه نشين» بسازه كه تو برنامه هاش همش ۴ تا شير آب در حال چكه كردن نشون مى ده».
دنى بويل كه متوجه اين حرف ها نشده قصد سخنرانى دارد اما چون وقتش گذشته به ناچار يك دستى براى بقيه تكان مى دهد و مى رود پايين.
بنده ادامه مى دهم.
خب، كجا بوديم؟ حالا نوبت بهترين بازيگر نقش اول مرده.
اجازه بدين تا اون پاكت مياد من ليست نامزدها رو از همين پاكت دربيارم!
نفر اول: افشين استوايى براى فيلم «سر همتون رو شيره ماليدم، اونم يك ميليون دلار.» (صداى تشويق نصفه و نيمه)
هر كى تشويق نكنه بى ذوقه!
(
صداى تشويق پر و پيمون جمعيت همراه با شعار افشين امپراتور!)
حالا شد! نفر دوم، ناصر حجازى براى فيلم «ما ۳ تا رو كجا مى برين؟!» (صداى تشويق جمع همراه با تكان دادن پوسترهاى ناصرخان»
نفر سوم… اى بابا! سريع پاكت اصلى رو آوردن. باشه !
شان پن براى فيلم مزخرف ميلك!
نفر بعدى ميكى رورك براى فيلم كشتى گير! آخ برنده تو نباشى پوزت به خاك ماليده بشه كه ديگه تو فيلم ضد ايرانى بازى نكنى گنده بك!
نفر بعدى براد پيت براى مورد عجيب و غريب و ضايع بنيامين! خودتون رو خسته نكنين! برنده شان پن براى همون فيلم بى حيايى كه بازى كرده! (صداى تشويق جمع)
آقاى X بيا جايزه اين يكى رو هم بده! (صداى اعتراض جمع)
هر كى اعتراضى بكنه خودشه ! (جمعيت ساكت شدن)
آقاى Xاومد بالا اما جايزه رو نداد!
با توجه به نقشى كه ايشون بازى كردن من شخصاً جايزه رو بهشون نميدم تا ديگه كسى براى اين فيلم هاى بى ادبى تشويق نشه!
•••
اسم روابط عمومى كه اومد از خواب پريدم! يادم اومد كه بايد سريع برم سراغ روابط عمومى سازمان كه آى دى كارتم رو بگيرم! اگر عمرى باقى بود بقيه خواب رو بعداً ميگم

 

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)