پنجشنبه 24 بهمن(12:30)

مرجع خبری پرسپولیس : وينگادا: يعنى تو اين ۱۰ سال كريم فقط ۲ سال پير شده ؟

• سلام نلو؟ چطورى يلو؟ خوش مى گذره كه كباب مى خورى باپلو؟ راستى اين همه تو اين مدت اينور و اونور رفتى نشدى ماركو پولو؟ راستى فارسى بلدى يا بهت بگيم هلو؟
– بعد مثلاً اينايى كه گفتى خوشمزه بود؟
• خوشمزه؟ اينا كه گفتم نهايت تيكه اسيدى بود. يعنى الان تو و ارباب هات بايد خجالت بكشين و شرم كنين!
– من و ارباب هام؟ مگه ما استكبار جهانى هستيم؟
• مى بخشى. اين چند وقت يك مقدار زيادى تلويزيون نگاه كردم.
– نه حالا جداً اونايى كه تو گفتى چى بود؟

• يكجور خوشمزه نويسى شاعرانه بود. آخه اينجا دوست دارن.
– چى دوست دارن؟
• تيترهايى شعرگون و شعرآسا و شعرنما رو دوست دارن ديگه. مثلاً فيروز با پيروز رفتن آب خوردن ديروز! من هم كه نديم بادمجان نيستم، نديم سردبيرم.
– حالا واقعاً نديم سردبيرى؟
• قبلاً كه مشاورش بودم.
– اما شنيدم الان كريم شيره اى هستى. مديربرنامه هام مى گفت ديگه برش سابق رو ندارى؟
• مديربرنامه هات هنوز منو نشناخته، اتفاقاً دارم دوباره قدرتم تو ابرار رو زياد مى كنم. بهش سلام برسون بگو نشونش ميدم كريم شيره اى كيه!
– راستى كيه اين كريم شيره اى؟
• داستانش طولانيه چطور؟
– آخه از روزى كه مذاكره با من شروع شد اين قضيه كريم و كريم شيره اى دست از سر ما برنمى داره.
• كريم شيره اى دلقك دربار ناصرالدين شاه بود. تخصصش هم تلكه كردن درباريايى بود كه سوتى مى دادن. هر كدوم كه يه مايه اى به كريم نمى دادن كارشون زار بود. به اصطلاح بايد «خر كريم» رو نعل مى كردن تا ديگه كريم
متلك بارونشون نكنه.
– چه جالب! روزى كه به من زنگ زدن بيام ايران گفتم با اين سابقه و كارنامه اى كه من دارم، كسى به من تيم نميده! من الان «فرناندو كراكى» شدم!
• فرناندو كراكى؟
– معادل پرتغالى كريم شيره اى شماست. ايشون هم دلقك دربار آلفونسوى اول بود منتها دلقك هاى دربار كشور ما معمولاً خودشون كريم شيره اى دربار بودن يعنى كتك مى خوردن، جريمه مى شدن، ضايع مى شدن، مثل اين كريم شيره اى شما نبودن كه اينطورى باسه خودشون باج بگيرن. روى همين حساب وقتى طرف زنگ زد و گفت كه بيا اينجا من تعجب كردم و گفتم: من الان «فرناندو كراكى» مربيا شدم. چطورى منو تو ايران راه ميدن؟
• اون چى گفت؟
– خب اون خنديد و گفت: اصلاً سخت نگيرم چون اگه خر كريم رو نعل كنم خيالى نيست!
• نه بابا!
– جان تو. ما هم قبول كرديم.
• براى مربى بزرگى مثل تو، يا بهتر بگم براى مربى سابقاً بزرگى مثل تو كسر شأن نداره كه پورسانت بدى بياى تويه تيم؟
– نه بابا! اگر بخواى به قضيه به صورت عرفانى و درويشى نگاه كنى، ميگى يه سفره اى پهنه، بذار چهار نفر ديگه هم ازش بهره مند بشن .
• اگه از جنبه عرفانى نگاه كنيم اينجورى ميشه. جنبه ديگه اى هم هست؟
– آره. جنبه حرفه اى. ببين! شما بياى پرتغال كه بخواى تو روزنامه ليسبون ورزشى كار كنى كه قواعد و قوانين و سنت و فرهنگ ما را نمى دونى. مى دونى؟
• نه. دروغ چرا! تا حالا هيچ وقت با يه پرتغالى آشنا نشدم. شما نفر اولى.
– خب اگه من بهت بگم كه تو كشور ما يكسرى قوانين و قواعدى هست كه اگه اونارو رعايت نكنى تو كارت موفق نميشى چيكار مى كنى؟
• سريع هر كى رو كه شما بگين نعل مى كنم.
– خب منم همين كار رو كردم.
• حالا چند تا پا نعل كردى؟
– (آه مى كشد) زياد آقا… زياد. از لحظه اى كه وارد شدم تا همين الان همين جورى دارم نعل مى كنم! تموم هم نميشه لامصب!
• تعريف كن ببينيم كيارو نعل كردى؟
– (مى خندد) نه ديگه. اينم يادم دادن كه وقتى كسى رو نعل مى كنم ديگه اسمش رو فراموش كنم.
• خيلى خب. برگرديم سراغ ۱۰ سال قبل كه براى خودت يال و كوپالى داشتى.
– آره. اون موقع هنوز كرك و پرم نريخته بود. داشتم با تيم ملى عربستان عشق و حال مى كردم.
• شاخ نشو، شاخ نشو. داورا داشتن با تيم ملى عربستان عشق و حال مى كردن.
– باشه. هر چى تو بگى. من الان ديگه انقدر «فرناندو كراكى» شدم كه هر چى بگين قبوله.
• يك چيزى بگم شاخ نميشى؟
– نه. بگو.
• من خيلى دوستت داشتم. فكر مى كردم آخر مربيگرى هستى.
– بودم. تو سطح خودم خوب بودم.
• پس چرا شدى فرناندو كراكى؟
– رفيق بد، كراك ارزون، زغال خوب، مشاور ضعيف.
كسى نبود دستم رو بگيره. اومدم عربستان ديدم اينجا خوش مى گذره. خوب پول ميدن، راحت هم اخراج مى كنن، وقتى هم اخراج مى كنن كل پولت رو ميريزن تو حسابت. اصلاً ميرى براى خودت عشق و حال مى كنى. يكى نبود كه بياد گوشم رو بگيره بگه پسر برگرد پرتغال اونجا تيم بگير، مربيگرى كن، كمتر پول بگير، بيشتر كار كن، مطرح شو، تيم بگير، تبديل شو به مورينيو.
• يعنى همين جا كنگر خوردى و لنگر انداختى ديگه.
– آره. اشتباهم همين بود. تو كشور خودم زياد نموندم. مى موندم وضعم بهتر بود. اومدم اينجا هر ماه يك تيم مى گرفتم و اخراج مى شدم، كلى پول ميومد تو حسابم.
• پس چرا اومدى اينجا؟ تو كه وضع مالى خوبى دارى. محتاج اين يك قرون پول هم كه نيستى. هر چى هم كه گرفتى خرج نعل كردن شده. ديگه سى چى اومدى اينجا؟ اون هم قبل از بازى دربى مقابل استقلال.
– پوز و پوززنى با اردنى ها بود. مى خواستم نشون بدم كه چقدر راحت مى تونم بيام و براى خودم يك كار خوب جور كنم.
• نمى ترسى فردا استقلال بزنه شل و پلت كنه؟
– حقيقتش رو بخواى اولش ترسيدم. به مديربرنامه هام گفتم از بازى بعدى ميشينم روى نيمكت كه بلايى سرم نياد اما خنديد و گفت كه خيالت راحت! بازى مساويه!
• همينطورى از روى شيكمش گفت بازى مساوى ميشه، تو هم باورت شد؟
– به نظر نمى رسيد از روى شيكمش بگه. خيلى مطمئن بود. من هم باورم شد.
• از اون لحاظ. حالا چيكار كنم!
– چطور؟
• آخه من كلى روى برد استقلال شرط بستم.
– خب با يك عده ديگه هم روى مساوى شرط ببند كه ضرر نكنى.
• كار خوبيه. پس سريعتر كلك اين مصاحبه رو بكنيم كه من برم شرط ببندم.
– اوكى. فقط مى تونى يه لطفى به من بكنى؟
• چه لطفى؟
– ميشه از طرف من هم شرط ببندى خيلى اوضاع بى ريختى دارم. هر چه سلفيدم رو سلفيدم! بايد يكجورى اين پول و پله رو زنده كنم. از شانس بد تيم هم جاى خالى نداره كه بتونم يه بازيكنى بيارم و يه پولى بزنم به جيب.
• ايشاالله فصل بعد. از استقلال چيزى مى دونى؟
– نتايج هفته هاى اخير رو گذاشتن جلوم فكر كردم قراره با تيم هندبال استقلال بازى كنيم. هر بازى ۵ تا ۵ تا زدن.
• تو مى تونى اين تيم رو شكست بدى؟
– زورم رو كه مى تونم بزنم! بعد هم من چيكاره ام؟ من قراره اين بازى برم لب خط با دست چند تا اداى خوشگل و اروپايى در بيارم كه همه فكر كنن آخر حركت مدرنه. قرار شده همه كارهارو افشين انجام بده.
• بازيكناى تيمت رو مى شناسى؟
– فقط كريم رو. البته احمدرضا و افشين هم همه جلوى من بازى كردن. باورم نمى شد كريم هنوز بازى كنه. يادمه اون سال بعد از بازى رفتم سراغش و ازش پرسيدم چند سالشه. گفت ۳۳ سال! الان هم ميگن ۳۵ سالشه! من تو اين قضيه موندم

 

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)