آسمان، این‌ شبها که می‌رسد، عجیب بی‌قراری می‌کند و زمین، داغ دلش تازه می‌شود و زخم شرمش، سر باز می‌کند.

ملکوتیان حق دارند سر بر دیوار عرش بگذارند و های‌های گریه کنند. و تنها خداست که می‌تواند، تسلای دل علی باشد.

ماه حق دارد که گوشه اختفا را بر گریه اختیار کند و ستارگان چه کنند، اگر سر بر شانه یکدیگر نگذارند و مصیبت را زبان نگیرند.
آن خانه نمی‌دانم آن شب به چه قدرتی بر پای ایستاده بود، آن مدینه چه مدینه‌ای بود که چنین مصیبتی را تاب آورد و در هم نشکست، آن چه قبرستانی بود که سرچشمه عصمت را در خویش فرو برد و دم بر نیاورد، آن چه خاکی بود که به خود جرأت داد، فاطمه را از علی جدا کند؟

چرا آن خانه بر جای ماند؟ چرا مدینه ویران نشد؟ چرا آسمان در خود نپیچید؟ چرا بغض زمین نترکید؟ چرا عالم فرو نریخت؟

                                   

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)