مرجع خبری پرسپولیس : درد شيرين ما را ببين! شنيده‌اي بعضي‌ها از فرط خوشبختي، بدبخت مي‌شوند؟ اين همان است كه مربيان فوتبال مي‌گويند: «آنقدر تيمم خوب است كه بدبختي‌ام فرستادن 11 نفره از اين همه بازيكن خوب به زمين است.» حالا شده حكايت ما و نوشتن از سوژه‌اي به نام «پرسپوليس»

ما بنده‌هاي ناشكري هستيم. نه؟! پس به جاي مقدمه مطلب به اثبات ادعا مي‌پردازيم. آخر ما مثل اهالي فوتبال نيستيم كه اول همديگر را متهم مي‌كنند و بعد دنبال مدرك مي‌گردند. اثبات ناشكري ما اينكه براي كارمان نياز به سوژه داريم و خدا بركت بدهد، اين همه سوژه را نمي‌بيني؟! مثلا چي؟! مثلا پرسپوليس!

درد شيرين ما را ببين! شنيده‌اي بعضي‌ها از فرط خوشبختي، بدبخت مي‌شوند؟ اين همان است كه مربيان فوتبال مي‌گويند: «آنقدر تيمم خوب است كه بدبختي‌ام فرستادن 11 نفره از اين همه بازيكن خوب به زمين است.» حالا شده حكايت ما و نوشتن از سوژه‌اي به نام «پرسپوليس». مانده‌ايم از كجايش شروع كنيم، بدبختي ما را ببين!

پرسپوليس به اندازه يك فصل سوژه است و يك فصل فوتبال هم مي‌داني كه، پس و رو و پشت پرده بسيار دارد. پس بگذر از اين رمان در سبك طنز تلخ و به جايش دل يا گوش يا چشم يا هر چي خودت انتخاب مي‌كني را بسپار به اين داستان كوتاه؛ پرسپوليس در آخرين مسابقه فصل.

با وينگادا تسويه كردند

«نلووينگادا» آدم مشكل‌داري است. خيلي‌ها پس از شكست پرسپوليس مقابل بنيادكار ازبكستان، او را مقصر اصلي مي‌دانستند اما… از اين بالاتر، ما آشوب و درگيري‌هاي بعد از بازي را هم از چشم او مي‌بينيم!

فكر كن! اين آدم اولين كسي بود كه رسما در كنفرانس مطبوعاتي پيش از بازي از هواداران پرسپوليس خواست: «با پرچم‌ها و پيراهن‌هاي قرمز به ورزشگاه آزادي بياييد و تمام سكوهاي آن را پركنيد.» … و آنها آمدند و فحش دادند و شكستند و ويران كردند و رفتند. حالا علاوه بر بازيكنان و مسئولان پرسپوليس كه خون‌بهاي دل شكسته‌شان را از او مي‌خواهند، شركت واحد، مسئولان ورزشگاه آزادي، خانواده‌هاي ايراني كه گوش فرزندان‌شان سرريز از الفاظ زننده شد و … همه حق دارند خسارت وارده را از او بخواهند. با اين حساب، حساب با نلووينگادا، بي‌حساب. (اين جمله آخر را در پاسخ به آن خبرنگاري نوشتيم كه در كنفرانس مطبوعاتي از وينگادا پرسيده بود:‌ تكليف طلبتان از پرسپوليس چه مي‌شود؟!)

همه زندگي آنها

حرف از تماشاگران پرسپوليس شد و اين هيجان‌انگيزترين قسمت داستان است. پيش از اينكه وارد جزئيات بحث شويم، يك سوال كلي: مگر مسئولان و بازيكنان و غيره‌هاي پرسپوليس قبول ندارند اين تيم همه زندگي تماشاگران است؟! پس رفتار تماشاگران اين تيم در جريان مسابقه با بنيادكار تعجب ندارد كه!

پس از گرفتن تاييد از تمام عوامل پرسپوليس، مرور رفتار هواداران پرسپوليس مي‌پردازيم. آنها در شعارهاي‌شان، علي پروين و حبيب كاشاني و يك نامزد انتخاباتي رياست جمهوري را باهم مي‌خواستند. اينكه اين آدم‌ها چه ربطي به هم دارند، سوال بي‌ربطي است كه اين تيم، همه زندگي هواداران است. هواداران پرسپوليس باجه‌هاي بليت‌فروشي و صندلي‌هاي ورزشگاه و اتوبوس‌ها و ماموران نيروي انتظامي و خيابان‌ها و همديگر و اصلا هر چه سر راه‌شان بود را نابود كردند. اين هم البته توجيه دارد كه پرسپوليس همه زندگي آنهاست و اين همه برابر همه زندگي آنها چيزي نيست كه! اصلا گذشته از اين حرف‌ها، طرفداران بارسلونا پس از قهرماني تيم‌شان آشوب به‌پا كردند، يعني هواداران پرسپوليس نبايد پس از شكست هم عصباني شوند؟! نكته آخر هم درباره تيترهاي مطبوعات پس از بازي بود. يكي از روزنامه‌ها تيتر زده بود: «زدند و شكستند و به آتش كشيدند و … ما مفهوم اين سه نقطه آخر تيتر را نفهميديم. يعني شاهكارهاي طرفداران پرسپوليس ادامه داشت كه … يا فعل شنيع ديگري هم علاوه بر آن كارها انجام شده بود كه قابل نوشتن نبود و … بعيد نيست، بعيد نيست!

پس از بازي

حرف‌هاي پس از بازي هم براي خودش سوژه‌اي است. ديده‌اي، ما عادت داريم به طعنه حرف‌مان را بزنيم؟ اين از آن دست استفاده از فعل معكوس است كه فقط بايد ايراني باشي تا دركش كني. در اين روش «بود» يعني «نبود» و برعكس. مثلا نيكبخت بعد از بازي گفت: «تقصير من بود.» يا علي كريمي: «تقصير من بود.» و بالاخره وينگادا: «تقصير من بود.» اين ميان تكليف‌مان با «بود»هاي نيكبخت و كريمي مشخص است اما وينگادا… او يا آدم صادقي است يا كمال همنشين و از اين حرف‌ها! بگذريم، ميان نقل‌هاي پس از شكست موارد قابل توجه ديگري هم بود. مثلا انصاري‌فرد كه چيزي در اين حدود به زبان آورده: «به من چه؟ اينجا اصلا هيچ مديرعاملي موفق نمي‌شود.» تماشاگران كه فرياد مي‌زدند: «انصاري‌فرد و وينگادا با هم حيا كنند و با هم رها كنند.» كريم باقري هم شاهكار بود: «من پير بودم.» و بالاخره خوردبين: «مقصر وينگادا بود و صد بار ديگر هم بپرسيد اين حرفم را تكذيب نمي‌كنم.» ممنون آقاي سرپرست. براي اثبات شجاعت گردني باريك‌تر پيدا نمي‌شد!

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)