مرجع خبری پرسپولیس :  دقيقه 79 بچه‌هاي جايگاه 36 يك لحظه از تب و تاب افتادند، صداي سوت‌ها و كف‌هايي كه دو ساعت به هم خورده بود و رنگش به سرخي مي‌گراييد خيلي كم شده بود. انگار همه منتظر اتفاقي بودند. اتفاقي كه جواب خوبي باشد به اين همه حمايت اما كي بود كه قدر بداند، بازي گره خورده بودو هيچ‌كس به بازشدنش اميدي نداشت. فقط يك نفر بود كه مي‌توانست قدر همه آن صداهاي گرفته شده و كف دست‌هاي سرخ شده را بدهد. يك دقيقه بعد حسين بادامكي وسط زمين صاحب توپ شد، يك پاس بلند به مجتبي زارعي كافي بود تا‌«كايوت» جديد قرمزها از چپ راه بيفتد. حمل توپ 20-10 متري هافبك تر و فرز قرمزها يك عاقبت خوش مي‌توانست داشته باشد؛ يك پاس گل در ازاي 30 دقيقه بازي. اين بار پاس كايوت خوب بود طوري كه زارعي مطمئن بود آقاكريم دو سه دقيقه سرش داد نمي‌كشد.
لحظه طلايي اما بالاخره فرا رسيد. توپ از پاي چپ كاپيتان افتاد روي پاي راستش، نزديك بود خداداد افشاريان صحنه طلايي را خراب كند اما آقاكريم نگذاشت همه چيز به‌هم بريزد. دست‌ها را به حالت مخالف باز كرد، استيل شوت گرفت و با منتهي‌اليه قسمت بيروني استوك راست خود – از همان آديداس‌هاي سه خط قديمي – شليك كرد. ارشاد يوسفي جلوي چشمش بود اما كاري نتوانست بكند. توپ از يك مدافع ديگر هم رد شد، مرتضي اسدي كاپيتان صبا شيرجه زد تا شايد روي خط توپ را دفع كند اما لحظه طلايي نبايد خراب مي‌شد. چند ثانيه بعد دوباره صداي سوت‌ها از انواع بلبلي گرفته تا يك انگشتي راه افتاد، دست‌ها به حركت درآمد و گلوهاي گرفته شده دوباره شروع به فرياد كرد. روي جايگاه 36 يكي به دوستش مي‌گفت: «آقا كريم زد» و دوستش جواب مي‌داد: «دمش گرم فقط اون مي‌تونست امشب نااميد برمون نگردونه خونه.»

كريم باقري 36 ساله رفته بود جلو تا كارش را تمام كند. هفته قبل مي‌گفتند سر دسته بازيكنان بوده تا اعتصاب كنند و طومار بنويسنداما شماره 6 ثابت كرد هيچ وقت سردسته جريان‌هاي منفي نبوده (البته اگر اعتصاب براي احقاق حق را جريان منفي بدانيم.) او يك ليدر واقعي است. از آنهايي كه هيچ وقت نمي‌توان در موردش بدبگويي يا بد بنويسي. هوادار نشسته روي جايگاه 36 درست مي‌گفت. فقط او بود كه مي‌توانست پرسپوليس را برنده از زمين بيرون بياورد. قبل‌تر از آن گل استثنايي او بهترين بازيكن زمين بود دو سه نوبت پاس‌هايي داد كه به قول بچه‌هاي خودمان در سطح بوندس ليگا بود. فوق‌العاده سر مي‌زد. مثل آرپيجي بالاي سر دو سه مدافع صبا، حالا از هر كجا كه شد. روي نقطه پنالتي، گوشه‌هاي شش قدم و حتي عقب‌تر. موقعيت‌ها را خودش خلق مي‌كرد و خودش هم مي‌خواست تمامش كند. انگار اين بازي نفسش تمام نمي‌شد، انگار در شب دوباره راه افتاده بود. اين بهترين بازي آقاكريم در ليگ نهم بود و وقتي هم كه در جاي اصلي‌اش قرار گرفت – ميانه آن مثلث تهاجمي و نزديك به دروازه حريف – نمايش قابل تحسين‌اش را كامل كرد. گلي كه كاپيتان كريم زد استثنايي بود، از آن گل‌هايي كه مي‌شود بارها در بخش‌هاي مختلف خبري و برنامه‌هاي ورزشي تماشايش كرد. اصلا اگر برنامه‌اي متهم به پرسپوليسي بودن نمي‌شود بهتر است در تيتراژ خودش جايي براي اين گل تميز باز كند.
بعد از گل دوباره دست‌هايش را باز كرد و با آن چهره دوست‌داشتني‌اش فرياد كشيد، فريادي كه با لبخند همراه بود و به سكوها ختم مي‌شد. بعد ازگل دوستان مي‌گفتند: «آقا كريم مي‌خواست محكم بزند، اتفاقي اينطوري زد» اما اين عين واقعيت نبود، فقط آقاكريم مي‌توانست با منتهي اليه بيروني پاي راستش با يك گل بيلياردي سه امتياز را به پرسپوليس هديه كند. دوست ديگري مي‌گفت: «چرا باقري هميشه اينطوري شادي مي‌كند، نكند شادي گل ديگري بلد نيست؟» جواب اما ساده بود: «اگر قرار بود كاپيتان ما هر دفعه يك شادي گل رو كند كه اينقدر شخصيت متفاوت و ويژه‌اي براي ما نداشت. او آقاكريم است. تنها ستاره پرسپوليس كه خوشبختانه وجه مشتركي با بقيه ستاره‌هاي فوتبال ما ندارد.»

 

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)