مرع خبری پرسپولیس : پولش را ندادند تا باشگاه را روي سرش بگذارد  ! فرياد نيكبخت بر سر انصاري‌فرد!

از ميان بازيكنان اصلي پرسپوليس كه ديروز براي وصول مطالباتشان به باشگاه رفته بودند فقط عليرضا نيكبخت واحدي پولش را نگرفت. در همين رابطه گفته مي‌شود كه باشگاه به دليل غيبت‌هايش اين تصميم را گرفته است. آنها كه در اطراف باشگاه بودند از ناراحتي شماره 10 و گلايه‌هايي كه از مسوولان پرسپوليس داشت سخن مي‌گويند، اگرچه خودش تكذيب مي‌كند و تمايلي به صحبت نشان نمي‌دهد.
«من هم مثل بقيه براي پولم رفتم باشگاه كه مديرعامل گفت امشب (ديشب) آقاي مهندس علي‌آبادي به اردوي تيم مي‌آيند و آنجا در اين مورد صحبت مي‌كنيم.» و در مورد بحث و جدلي كه با انصاري‌فرد داشتيد: «اصلا حرفمان نشد، من هم بعد از شنيدن صحبت‌هاي آنها از باشگاه بيرون آمدم.»

تكاپوي بازيكنان را كه مي‌بيني باورت نمي‌شود اينها همان‌هايي هستند كه چند ساعت پيش با بي‌حوصلگي و چهره‌هايي اخمو مشغول تمرين بودند. حالا پله‌هاي ساختمان باشگاه را دو تا يكي پشت سر مي‌گذارند يا مقابل آسانسور صف كشيده‌اند تا به دفتر مديرعامل در طبقه چهارم برسند و اگر اين بار هم دروغ نباشد، پولي دست‌شان را بگيرد. فقط چند دقيقه به ساعت يك ظهر مانده كه آشوري، مدير مالي باشگاه با پاكت‌هاي پر از پول از ميان جمعيت مي‌گذرد و وارد ساختمان مي‌شود. عابدزاده و مازيار هم پشت سرش مي‌روند داخل. اما رحمان كه براي رفتن عجله دارد بعد از چند دقيقه، از خوردبين مي‌خواهد كه به جاي او طلب‌اش را بگيرد و بعد خيلي زود باشگاه را ترك مي‌كند. تقريبا همه اعضاي تيم- از سرپرست و مربي و بازيكن گرفته تا پزشكان و تداركاتچي‌ها- داخل ساختمان هستند و عليرضا حقيقي هم بالاخره خودش را مي‌رساند. فقط علي كريمي است كه طلبي از باشگاه ندارد و به اينجا هم نيامده. از كريم باقري هم كه كلا خبري در دست نيست. كلافه از شلوغي و ازدحام داخل باشگاه، عليرضا محمد خودش را به خيابان رسانده و البته براي اينكه حوصله‌اش سر نرود، در حاليكه به خاطر آسيب‌ديدگي، انگشتان دستش را بانداژ كرده مي‌رود چند متر آن‌طرف‌تر تا همبازي پسربچه‌هايي شود كه با يك توپ چرمي قرمز رنگ مشغول بازي فوتبال‌اند. در همين لحظه وينگادا همراه با دو دستيار پرتغالي و مترجمش سر مي‌رسد و متعجب از تماشاي محمد مي‌پرسد: «چكار مي‌كني؟

 مراقب باش چون تو مصدومي و براي بازي فردا لازمت داريم.» بعد هم پشت فرمان پرشياي سفيد رنگش مي‌نشيند و مي‌رود. خوردبين با چهره‌اي ناراحت و درحالي كه مشغول صحبت با موبايل است خيلي سريع باشگاه را ترك مي‌كند و پشت سر او مازيار زارع مي‌آيد. به شوخي مي‌گويد پولي نگرفته: «من دو اخطاره‌ام. گفتند به دو اخطاره‌ها پول نمي‌ديم.» و بعد با خنده به سراغ محمد و حاضران مقابل باشگاه و با آنها خداحافظي مي‌كند: «من ديگه دارم مي‌رم شمال. اگه همديگه رو نديديم حلالم كنيد!» خداحافظي‌اش يك جورهايي عجيب است و انگار كه قرار نيست ديگر او را در پرسپوليس ببينيم. خليلي، واعظي، ميثاق، منصوري، شيري، نوري و … ديگر سرخپوشاني هستند كه با لبخند رضايت از ساختمان باشگاه آمده‌اند بيرون و نعيم سعداوي تازه از راه مي‌رسد. پرشياي سرمربي دوباره وارد كوچه مي‌شود و اين بار تنها مترجم وينگاداست كه با در دست داشتن چند كاغذ كه به لاتين روي آنها متني نوشته شده مي‌رود به سمت دفتر مديرعامل. خبرنگاري هم كه در اين چند ساعت همين جا حضور داشته روزنامه‌اي را كه خداحافظي وينگادا را تيتر كرده مي‌دهد به كاسدا و مي‌گويد كه «انگار بايد با پرسپوليس خداحافظي كنيد.» دستيار پرتغالي وينگادا هم اگرچه منتظر بازگشت مترجم است اما با خونسردي شانه بالا مي‌اندازد و تاكيد دارد كه «!problem No» تا اينجاي كار همه چيز عادي بوده كه يك‌باره صداي داد و فرياد همه را ميخكوب مي‌كند. صدا آشناست و نگهبان در ورودي مي‌گويد: «چيزي نيست. جدي نگيريد.» اما صداي فريادي كه داخل كوچه پيچيده، خيلي حادتر از اين بحثي است كه نگهبان از آن حرف مي‌زند. جالب اينكه صداي فريادها از طبقه چهارم به اينجا رسيده! عليرضا نيكبخت كه در اين يكي دو ماه تا توانست عليه انصاري‌فرد و مديريت‌اش مصاحبه كرده بود شايد هرگز فكرش را نمي‌كرد كه صحبت‌هاي تندش، در چنين جايي يقه‌اش را بگيرد. همين كه وارد اتاق شده مديرعامل نقره داغش كرده: «شما غيبت زياد داشتي. فعلا پولي پرداخت نمي شود. بعد از بازي بيا تا تكليف‌ات را روشن كنم.» نيكبخت با عصبانيت فرياد مي‌زند و البته مديرعامل اين حركتش را بي پاسخ نمي‌گذارد. درگيري بالا گرفته. دو طرف هر چه مي‌خواهند نثار هم مي‌كنند و چند دقيقه بعد نيكبخت فريادزنان مديرعامل را مخاطب قرار مي‌دهد و غرغركنان از باشگاه مي‌زند بيرون. البته حال و حوصله امضا دادن به چند پسربچه‌اي كه در خيابان مشغول بازي‌اند را دارد اما به تنها عكاس حاضر هم كه به خيال خودش آمده تا اتفاقات را شكار كند جواب رد داده و با سرعت هرچه تمامتر، BMW اش را به حركت در مي‌آورد. خودش مي‌گويد: «ان‌شاءالله فردا» اما هيچ‌كس نمي‌تواند تضمين بدهد تا فردا (امروز) پولي دست او را خواهد گرفت. ديگر تقريبا همه آنهايي كه داخل باشگاه بوده‌اند با دست پر ساختمان را ترك كرده‌اند و فقط مهران فرضيات، ضياء نيك‌نفس و محمد مهدي الحايي هستند كه پولي نگرفته‌اند و با دلخوري باشگاه را ترك مي‌كنند. گرچه آنهايي هم كه دست پر برگشته‌اند، هنوز 20 درصد از مبلغ قراردادشان را طلبكارند.!

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)