فردا نیوز – 1- سردار نمي‌خواهد رييس جمهور شود. حتي نمي‌خواهد روي صندلي مجلس بنشيند و در اظهارنظري غلوآميز مدعي است كه مديرعاملي پرسپوليس آنقدر چشم و دلش را سير كرده كه پس از آن نمي‌خواهد پست ديگري بگيرد.

شايد نداند و شايد هم به اين نكته رسيده باشد كه او هم‌اكنون رياست‌جمهوري كشوري با جمعيت چند ده ميليوني را برعهده دارد. جمعيتي كه بسياري از رييس‌جمهورهاي سياسي، اين تعداد تبعه را حتي در حوزه مرزهاي جغرافيايي خود هم ندارند. او رييس‌جمهور كشوري است كه دامنه پراكندگي اهالي آن مرزهاي رسمي ايران را درنورديده و در پهنه بسياري از كشورهاي جهان گسترده شده است. مردماني با دغدغه‌اي مشترك كه فوتبال، تيمشان و موفقيت‌هاي آن به عضو لاينفك آرامش روح و روان‌شان تبديل شده است. اگر در وظايف يك رييس‌جمهور دادن چنين سرويس‌هاي به شهروندانش، تعريف شده است، مديريت يك باشگاه بزرگ و محبوب چيزي كم از آن نخواهد داشت. اين وسط تنها يك تفاوت اساسي وجود دارد كه آن در روش به قدرت رسيدن ايشان است يعني «انتصابي» و يا «انتخابي» بودن. سردار قرمزها و يا حاجي آبي‌ها امتياز سنجيدن خود با آراي هواداران‌شان را نداشته‌اند، امتيازي كه مي‌تواند به آنها بفهماند دقيقا كجاي قلب هواداران‌شان ايستاده‌اند. آن وقت است كه براي انجام مانور قدرت مقابل منتقدان نيازي به شانتاژ سكوها نيست و براي محبوبيت بايد وجاهتي ماندگار را براي خود دست و پا كنند.
رييس‌جمهورهاي انتصابي سرخابي بي‌شك راه دشواري براي گرفتن راي اعتماد از هواداران خود خواهند داشت خصوصا كه از عالمي جدا از فوتبال به اين دنيا پرتاب شده‌اند.

2- سردار نمي‌داند كه بر نوار نتيجه‌گيري هفته به هفته حركت كند و يا تمركزش را بر زيرساخت‌هايي براي آينده بگذارد. او اين سردرگمي را بر گردن رسانه‌ها انداخته و مدعي است: «مسوولان، كارشناسان و رسانه‌ها من را زيرسوال مي‌برند كه چرا نتيجه نمي‌گيري. آيا من بايد زخم زبان‌هاي صداوسيما و رسانه‌ها را درباره نتيجه نگرفتن پرسپوليس مدنظر قرار دهم يا عقلانيت و منطقي كه حكم مي‌كند دو سال از نتيجه بگذرد تا سال‌هاي بعدي را موفق شوي؟… بالاخره نفهميدم كه سياست رسانه‌ها چيست. اگر مي‌خواهيد به فوتبال بتازيد آن را دو، سه سال تعطيل كنيد و تا آن را از نو بسازيم.»
اما رسانه‌ها تكليف‌شان حداقل با خودشان روشن است. آنها تنها بازتاب‌دهنده تصميمات مديريت‌هاي امروز فوتبال ايران هستند. مديريت‌هايي كه اتفاقا نمي‌فهميم كه اگر با خريدهاي ميلياردي به دنبال نتيجه‌گيري هستند پس چرا پولي براي تحقق شعار كار زيربنايي خود كنار نگذاشته‌اند. روي اين صحبت با رويانيان تنها نيست، چراكه همين دو روز پيش كفاشيان اعتراف مي‌كند به خاطر بي‌پولي و دردسرهاي قرار گرفتن مقابل خواست وزارت ورزش بايد از شكم ساير تيم‌هاي ملي و كارهاي پايه بزند و تمام داشته‌هايش را خرج خواست كرش در آماده‌سازي تيمش كند. آيا اين به معني زوال ريشه فوتبال نخواهد بود؟
شايد بتوان از قول رسانه‌ها به سردار قول داد كه تقسيم انرژي او بين نتيجه‌گرايي و كار زيرساختي را تحمل خواهيم كرد اما بي‌تعارف نگراني او بيشتر معطوف به گروهي است كه پيش از همه از آنها نام برد يعني «مسوولان» بالادستي. آنها كه شايد بعد از چند ناكامي ديگر جناب خوزه تاب تحمل از دست بدهند و حتي سردار پرسابقه را هم همراه مرد پرتغالي قرباني آرام كردن سكوها كنند.

3- پرسپوليسي‌ها شديدا از فضاسازي‌هاي اخير در اطراف تيم‌شان گلايه دارند. از محمد مايلي‌كهن گرفته تا چند مدير و مربي پرسپوليسي ديگر كه ايشان را به تماس با بازيكنان‌شان متهم كرده‌اند اما در لابه‌لاي مصاحبه آخر سردار قرمزها، او با صراحت از بازيكني مي‌گويد كه در كار خوزه كارشكني مي‌كند و تلويحا براي علي كريمي هم پيغام مي‌فرستد كه حتي او هم حق ندارد درباره سرمربي حرفي بزند. چيدن تمام اين قطعات پازل در كنار هم نشان مي‌دهد كه شايد دليل و ريشه حقيقي بيماري پرسپوليس را بايد جايي در درون اين تيم جست‌وجو كرد. آنجا كه باز هم برخي ستاره‌ها سرناسازگاري با سرمربي خود گذاشته‌اند و اگر نه يك خانواده متحد و منسجم پاي بازيكنش به اين راحتي‌ها مقابل پيشنهادهاي اغواكننده ديگران نخواهد لرزيد و يك نفر از 20 نفر نمي‌تواند آن را به هم بريزد.

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)