وقتی مادرم گریه می‌کرد متوجه شدم کار بزرگی کردم

مرجع خبری پرسپولیس : وقتی توپ را به قعر دروازه تیم ملی عراق فرستاد همه منتظر شادی گل اولین گلزن ایران در جام پانزدهم بودند اما او یک لحظه مکث کرد و خیلی سریع به سمت نیمکت تیم ملی رفت؛ دوربین ها او را تعقیب می کنند، غلامرضا رضایی همه را کنار می‌زند و در آغوش فرشید طالبی قرار می‌گیرد.

غلامرضا رضایی وقتی درباره آن لحظه صحبت می‌کند می‌گوید: «فقط دنبال فرشید بودم او قبل از بازی به من گفته بود که گل می زنم برای همین دوست داشتم شادی گلم را با او تقسیم کنم. »

ایمان مبعلی می‌گوید قبل از اینکه ضربه سر را بزند به گل فکر می‌کرده، تو هم این فکر را می کردی که گل بزنی؟

باورکنید یک آن با خودم گفتم توپ را به یکی دیگر از بچه ها پاس بدهم. هر چقدر اطراف خود را نگاه کردم محمد غلامی را ندیدم، با خودم گفتم خودم باید بزنم برای همین یک لحظه تمرکز کردم و با قدرت توپ را به سمت دروازه فرستادم، باورم نمی شد توپی که به سمت دروازه تیم ملی عراق فرستادم وارد دروازه شده دیگر نفهمیدم چه شد، فقط به مردمی فکر می کردم که دوست داشتند ما عراق را ببریم، هیچ اتفاقی نمی توانست این شادی را به مردم ایران تزریق کند.

بازی با عراق برای همه حساسیت داشت اما گل تو این حساسیت را از روی تیم ملی برداشت؟
گلی که به عراق زدم لذت بخش ترین گل تاریخ عمرم بود، من همیشه از بچگی دوست داشتم تیم ملی ایران مقابل عراق همیشه پیروز باشد، روزی با خودم می گفتم که چه می شود من با پیراهن تیم ملی به این تیم گل بزنم. وقتی دیروز در بازی ایران و عراق گل زدم خدا را بابت این هدیه بزرگ شکر کردم چون یقین داشتم تمام مردم ایران از این گل خوشحال شدند، ما باید بپذیریم که این بازی به جز مسائل فوتبالی، شیرینی های دیگری هم برای ما به همراه دارد، از این بابت بسیار خوشحالم که تیم ملی عراق را شکست دادیم.

بعد از بازی با اولین نفری که تلفنی صحبت کردی چه کسی بود؟
من عادت ندارم که بعد از بازی تلفنم را روشن کنم اما وقتی به هتل آمدم ناگهان صدای زنگ تلفنم را شنیدم. جواب که دادم دیدم مادرم پشت خط است به شدت گریه می کرد و مرا دعا می کرد، واقعا وقتی صدای مادرم را شنیدم آرام شدم، خستگی از تنم بیرون رفت، می دانستم وقتی مادرم اینگونه اشک می ریزد و مرا دعا می کند کار مهمی انجام داده‌ام. خدا کند از این به بعد هم بتوانم همه مادرهای ایرانی را خوشحال کنم.

افشین قطبی وقتی تو را در رختکن دید حرف خاصی به تو زد؟
آنقدر سر و صدا بود که هیچ کسی نتوانست حرف بزند، مطمئنم که آقای قطبی در جلسه فنی تیم ملی درباره گل من توضیحاتی را به من خواهد داد.

درست پس از این که گل زدی به سمت نیمکت رفتی ، قرار بود سراغ فرد خاصی بروی؟
فقط دوست داشتم فرشید طالبی را پیدا کنم،چون فرشید قبل از بازی وقتی سوار اتوبوس شدیم کنار من نشست و زیر گوشم گفت غلام تو گل میزنی، مطمئن باش که این اتفاق می افتد وقتی گل زدم به حرف او ایمان آوردم، برای همین همه را کنار زدم تا او را بغل کنم، خیلی خوشحال بودم چون او درست گفته بود برای همین شادی خودم را با او تقسیم کردم.

وقتی نام تو به عنوان گلزن اول ایران در رقابت های جام ملت‌ها به ثبت می رسد انتطارات از تو به مراتب افزایش می یابد، فکر می کنی در بازی های بعدی تیم ملی هم موفق به گلزنی شوی؟
من تمام تلاش خودم را برای گلزنی انجام می دهم اما باید این نکته را به خاطر داشته باشیم که تیم ملی زمانی موفق خواهد شد که همه به فکر پیروزی باشند، اگر من به گلزنی و موفقیت خودم فکر کنم کار از پیش نمی رود، ما باید همه به پیروزی تیم ملی فکر کنیم، شاید من دوست داشته باشم که در هر بازی برای تیم ملی کشورم گل بزنم اما اولویت همه باید پیروزی تیم باشد تا درخشش یک نفر.

بازی دوم تیم ملی بازی مشکلی خواهد بود، کره شمالی پس از توقف مقابل امارات نیاز مبرمی به امتیاز دارد تا بتواند به مرحله بعدی صعود کند. فکر می کنی بازی با کره شمالی برای ايران به اندازه بازی با عراق سنگین باشد؟
بازیکنان تیم ملی همگی بازی عراق را فراموش کردند، چون اگر بازیکنان در باد این پیروزی بخوابند کار مشکل خواهد شد، ما باید این موضوع را درک کنیم که هر بازی شرایط خودش را دارد، ما از امروز صبح فقط به کره شمالی فکر می کنیم، چون آن بازی هم برای تیم ملی مهم خواهد بود،ما اگر کره شمالی را دست کم بگیریم سخت به مشکل می خوریم. تیم ما اگر در بازی مقابل کره شمالی هم مثل بازی با عراق بازی کنیم می توانیم امتیاز کسب کنیم، باید همه این نکته را به خاطر داشته باشند که ما در این جام بازی راحت نداریم، به ویژه این که حالا همه از ایران به عنوان یک تیم مدعی یاد می کنند، ما با شکست قهرمان شخصیتی جدید بین تیم های دیگر پیدا کردیم.