مرجع خبری پرسپولیس : گويا حسين عبدى در پرسپوليس ماندنى شده است. با او دقايقى همصحبت شديم كه ما حصل اين گفت وگو را در ادامه مى خوانيد:

• از دوره اى كه در انگليس داشتيد، بگوييد؟
– ما ۱۶ نفر هستيم كه طى يكسال آينده در همه حوزه هاى مربوط به يك تيم فعاليت مى كنيم. اكثر نفرات حاضر در اين دوره و دوره هاى ديگر كسانى هستند كه به قول انگليس قرار است تغييراتى را در ليگ برتر انگليس ايجاد كنند. ما در ۳ مرحله دوره حضورى داريم كه مرحله اول را پشت سر گذاشتيم.

 در آنجا درباره همه مسايل از تاكتيك، تكنيك، روابط بين اعضاى تيم، روابط با ساير عوامل فوتبال مثل رسانه و مردم، اقتصاد و خلاصه همه چيز صحبت مى شود. در اين مرحله حتى ۲ ويدئوكنفرانس با ۲ سخنران در آفريقاى جنوبى داشتيم.

 سوال و جواب هاى خوبى مطرح شد. مرحله بعدى در ماه فوريه (بهمن ماه) است و مرحله سوم تير ماه سال ۹۰ خواهد بود. البته در اين مدت هر پنجشنبه از طريق تلفن، اينترنت و ويدئوكنفرانس آموزش ها دنبال مى شود و به اطلاعات و مقالات دسترسى خواهيم داشت.

• هم دوره سرشناسى هم داشته ايد؟
– بله! از ميان كسانى كه به خاطر دارم، بايد به تونى آدامز، سولشياير، ساندى اوديسه و جيان فرانكو زولا اشاره كنم. به هر حال هر يك از اين نام ها با آدم هاى بزرگى كار كرده اند و اين تجربيات منتقل مى شود، مثلا زولا تحت تأثير فلسفه آريكو ساچى بود.

• چه زمانى برگشتيد؟
– يكشنبه بعدازظهر برگشتم. همان يكشنبه شب با آقايان دايى و كاشانى صحبت كردم كه گفتند روز دوشنبه در تمرين بر سر كارم حاضر باشم.

• بدون قرارداد؟
– مشكل خاصى نيست. قرارداد هم به زودى امضا مى شود.

• اما مسايل ديگرى مطرح مى شود. مثلا اينكه مى خواهيد شرح وظايف تان را بدانيد.
– شايد طرح موضوع خوب نبود. اينكه طبيعى است، به هر حال بايد قراردادى باشد. براى اينكه قرارداد بسته شود هم بايد شرح وظايف روشن باشد. من بلدم چطور بين خطوط حركت كنم و براى اينكه مشكلى نباشد، لازم است خط ها معلوم باشد، همين! اين يك فرايند طبيعى است. به هر حال سرمربى تصميم گيرنده اصلى است و هر كسى هم مى خواهد بداند چه وظيفه اى دارد و چه كار بايد انجام بدهد.

• گفته مى شد دايى از عدم حضور شما در آلمان دلخور بود، خودش حرفى نزد؟
– حرفى زده نشد و من واقعا امكانش را نداشتم. باشگاه مى خواست كار ويزا را انجام دهد، رواديد من هم براى انگليس بود و شينگن نبود. باشگاه هم براى انجام اين كار گذرنامه مرا لازم داشت و من هم كه در انگليس بودم. همه ماجرا همين بود.