امير قلعهنويي حق دارد در جدال با اين همه ابهام، همچنان خودش را مبري و منزه بداند، اما مسلما حق ندارد تا آنجا پيش برود كه به كاراكترش ماهيت قدسي و ماورايي بدهد و شخصيتش را فرازميني وانمود كند.
یادداشت رسول بهروش ؛ 1- هفته گذشته امير قلعهنويي در خلال مصاحبهاش با راديو ورزش و همان زماني كه مشغول ارايه پيشنهاد تاسيس دادستاني ورزش به رييس قوه قضاييه بود، يك ادعاي تكاندهنده در مورد زندگي شخصياش به زبان آورد كه بسياري از مخاطبان را شگفتزده كرد: «من در عمرم تا به حال حتي يك دروغ هم نگفتهام!» اين البته اولين باري نبود كه امير چنين مطلبي را مطرح ميكرد. سرمربي استقلال وقتي چند ماه پيش مهمان تلفني برنامه نود بود، سه بار به شكل متوالي همين جمله را به كار برد و البته پيش از هركدام از آنها از عبارت «شما خودت در جرياني آقاي فردوسيپور» هم استفاده كرد تا تاييد مجري نود را بگيرد، اما عادل ترجيح داد با صورتي سرخ شده و سكوتي مطلق، بيتفاوت از كنار ادعاي عجيب و شگفتانگيز قلعهنويي عبور كند. اينكه چرا سرمربي استقلال در چند ماه گذشته به صرافت افتاده تا ثابت كند صديقترين انسان همه تاريخ است، چندان روشن به نظر نميرسد . با اين حال ميتوان با توجه به حرف و حديثهاي تكراري آخر فصل در مورد او، چنين كوششي را به تلاش براي گرفتن «دست پيش» تعبير كرد. بالاخره آدمي كه در تمام زندگياش حتي يك دروغ خشك و خالي هم نگفته، امكان ندارد سراغ وسوسه كردن بازيكنان رقيب برود. با همين برهان ساده، تمام شايبههايي كه در همه اين سالها پيرامون بازيكناني همچون رامين محرمنژاد، ابراهيم تقيپور، ميثم بائو، هدايت شهرياري، عيسي اندوي، ابراهيم توره، اشكان نامداري و حالا هم يكي، دو بازيكن سپاهان مطرح شده، به راحتي آب خوردن مردود ميشود و هيچ بحث ديگري باقي نميماند!
2- مشكل بزرگ اين است كه در فضاي غيرشفاف فوتبال ايران، افراد فاسد و ناپاك عمدتا بدون آنكه با مانع مهمي مواجه باشند، به كارشان ادامه ميدهند و سرنوشت مسابقات را به كمك شيوههاي ناسالم تغيير ميدهند. اگر اينجا ارادهاي وجود داشت كه مو را از ماست بيرون ميكشيد و مچ بدكاران را ميگرفت، در آن صورت شايعهپردازان نميتوانستند هر سال پروندههاي مشابه را از بايگاني بيرون بكشند و سندي تازه به آن بيفزايند. وقتي هيچ عزم جزمي براي مبارزه با خطاكاران وجود ندارد، طبيعي است كه بخشي از افكار عمومي هم حرف و حديثها را باور كنند و شواهد و قرائن را جدي بگيرند. اينكه ابراهيم توره و عيسي اندوي هر دو در حساسترين مقطع فصل كمر تيمهاي خودشان را به نفع استقلال ميشكنند و بعد مديربرنامههاي مشترك آنها كه دوست نزديك اميرخان است، بازيكن سنگالي را به تيم او ميبرد، اينكه رامين محرمنژاد در سرنوشتسازترين هفتههاي سال پاس گل سه امتيازي به مهاجمان استقلال ميدهد و فصل بعد بدون نياز و اعتماد فني قلعهنويي آبيپوش ميشود يا اينكه ميثم بائو بعد از محروميت عجيبش در داربي تبريز، با وجود هشدارها و افشاگريهاي بيسابقه مدیرروستا باز به جمع شاگردان امير ميپيوندد، حوادث سادهاي نيستند كه راحت بتوان مخاطبان فوتبال را در موردشان اقناع كرد. امير قلعهنويي حق دارد در جدال با اين همه ابهام، همچنان خودش را مبري و منزه بداند، اما مسلما حق ندارد تا آنجا پيش برود كه به كاراكترش ماهيت قدسي و ماورايي بدهد و شخصيتش را فرازميني وانمود كند.
3- همه آدمها دروغ ميگويند اميرخان؛ مثل خود شما كه بارها مدعي شديد «اين همه قهرماني گرفتم، اما حتي يك عكس هم با جام ندارم» در حالي كه تصويرتان در كنار كاپ قهرماني جام حذفي، در آرشيو رسانهها موجود است! همين خود شما كه هنگام قطع همكاري با سپاهان فرموديد «در جدايي من اصلا بحث مالي مطرح نبود» اما رييس وقت هيات مديره اصفهانيها تصريح كرد اين مساله در شكست مذاكرات نقش مهمي داشته است. حرف از شماست اميرخان؛ شما صادقترين عنصر همه تاريخ گيتي كه بعد از يك دهه درگيري با حجازي، بلافاصله بعد از كوتاه شدن دست آن مرحوم از دنيا مدعي شديد سرمربي شدن وي در استقلال به ابتكار شما انجام شده، اما خانواده حجازي در مرز خشم و جنون اين ادعاي غيرقابل باور را رد كردند. شما كه گفتيد پيش از بازي با استقلال در ليگ دوم به عنوان سرمربي استقلال اهواز هيچ مذاكرهاي با كادرفني اين تيم نداشتيد، اما جواد زرينچه و چند بازيكن آبيپوش مكررا روي آنتن زنده تلويزيون حكم به خلاف گوييتان دادند. بله؛ حق با شماست رييس! اينكه يك جا بگوييد «مجيدي را به خاطر مردم از اول بازي دادم، در حالي كه عقيده دارم به درد 30 دقيقه آخر ميخورد» و جاي ديگر بفرماييد «به خاطر فرهاد به هواداران باج نميدهم، حتي اگر 200 ميليون نفر باشند» اسمش دروغ نيست، اينكه يكبار ادعا كنيد «اعتقاد دارم فردوسيپور آدم صادقي است و نود به فوتبال ايران كمك ميكند»، اما بعدا حكم كنيد كه «مجري اين برنامه سردسته مافياست» هيچ كجايش بوي بيصداقتي و خلافگويي نميدهد. شما طيب، شما طاهر… مشكل از اين دنياي لاكردار است
4- «دروغ بر سه نوع است؛ اول ساده، دوم همراه با سوگند و سومين و بدترين نوع، دروغ آنهايي كه ميگويند هرگز دروغ نگفتهاند»؛ اين اظهارنظر مشهور آرتور شوپنهاور، فيلسوف سرشناس آلماني در سده 19 است؛ دانشمندي كه قلم و ذهن آلودهاش، از يكصدسال پيش عليه ژنرال راستگفتار ما ميجوشيده است، يك اجنبي با نطفه و لقمه حرام كه اتفاقا قلعهنويي 10 سال پيش چند روز مهمان هموطنان لوركوزانياش بوده و هنوز دارد راه به راه پزش را ميدهد .
برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)
Saturday, 14 December , 2024