مرجع خبری پرسپولیس : فوتبال ايران كم پديده عجيب و غريب و نادر ندارد. از قوانيني مانند سقف قرارداد و ممنوعيت دروازه‌بان خارجي گرفته تا پستي من درآوردي به نام «ليدر» كه در هيچ كجاي فوتبال حرفه‌اي دنيا وجود ندارد.

 

ورزش ايران و به خصوص فوتبال آنقدر زاويه و گوشه و حاشيه پررنگ‌تر از متن دارد كه هر تعداد مقاله و يادداشت در باب ناهنجاري‌هاي آن به رشته تحرير در آيد باز هم ذره‌اي از زواياي پيدا و پنهان آن را ردنمي‌كند.

موضوع تماشاگران و اتفاقاتي كه روي سكوي مي افتد و البته در اتفاقات درون زمين چمن هم تاثير بسزايي دارد، يكي از موارد نه چندان به هنجار فوتبال ما است. ليدر شخص ، عنوان، هوادار يا هر چيز ديگري است كه اين روزها چه بازيكنان و باشگاه‌ها بخواهند و چه نخواهند به بخش عمده اي از هواداران حاضر در ورزشگاه جهت مي‌دهند. جهتي كه شايد چندان مناسب نباشد هرچند منافع عده‌اي حفظ مي شود. در ادامه نگاهي به اين پديده كه مي توان برچسب «فقط در ايران» را بر آن زد خواهيم داشت

 

* ليدر كيست؟ (يا چيست!)

در ورزشگاه‌ها افرادي منتسب به باشگاه فدراسيون يا نهادي كه به نوعي با تيم داخل زمين در ارتباط هستند وجود دارند كه مي‌خواهند جو ورزشگاه و استاديوم تغيير دهند به نحوي كه آنچه نمي خواهند و نبايد، شنيده نشود. اين اشخاص كه در فوتبال ايران به نام ليدر شناخته مي‌شوند، معمولا از سوي باشگاه‌ها به اعتبار و قدرت مي‌رسند و در سوي مقابل وظيفه دارند حافظ منافع باشگاه در ورزشگاه باشند و البته در برخي موارد حتي توجيه هم نشده‌اند كه پا را از دايره اخلاق و قانون فراتر نگذارند. به راستي حفظ منافع مديران كه البته در فوتبال ايران بيشتر با لفظ «آقايان» از آن‌ها ياد مي‌شود. آنقدر ارزش دارد كه شخصيت و شان ديگر افراد شكسته شود تا حدي كه پاي اسطوره‌هاي فوتبال هم به آن باز شود. پاسخ به سوال اين پرسش فقط از مديراني بر مي آيد كه با بودجه‌ي بيت المال در اين راستا حركت كرده و از نبود قانون مشخص و صريح درباره‌ي اين مساله به نفع خود بهره برداري مي كنند.

 

* ليدر و توهين به شعور هواداران

حضور ليدر در ورزشگاه با هر عنوان و سمت و وظيفه‌اي كه باشد توهين غير مستقيم به فهم و شعور مردم و هواداران فوتبال است. كنترل شعارها و هدايت هواداران به يك جهت خاص كه البته سمت و سوي آن را ديگران تعيين مي‌كنند، ناگفته به اين معناست كه تماشاگر ما قوه تشخيص و تميز ندارد و نمي‌تواند بازي و بازيكن خوب را از بد تشخيص دهد و در نتيجه‌ نياز به اشخاصي وجود دارد كه شعارهاي لازم و البته از پيش تعيين شده را به مغز هواداران تزريق كنند. دو دستگي هواداران در برخي بازي‌ها و به گوش رسيدن شعارهايي 180 درجه ضد و نقيض جز اين چه معناي ديگري مي‌تواند داشته باشد؟

 

* ليدر يا Leader به چه معناست؟

در جست‌وجوي معادل فارسي براي اين فعل (Lead) واژه‌هايي مانند هدايت كردن رهبري كردن، سوق دادن، راهنمايي كردن و … به چشم مي‌خورد، اما به نظر مي‌رسد بايد واژه‌هايي مانند بيانيه خواندن ، درگير شدن تعرض كردن و قلدرمنشي را هم در فرهنگ‌لغت‌هاي جديد به معناي اين واژه اضافه كرد، چرا كه آنچه در ورزشگاه‌هاي ما رخ مي‌دهد به هيچ وجه با الفاظي مانند رهبر، هدايت كننده و … همخواني ندارد كه اگر داشت وضعيت قطعا به اين گونه نمي‌بود. شايد يك دست كردن شعارها، كنترل خشم و هيجان و تشويق به اخلاق گرايي در بين مردم بتواند وظيفه‌اي قابل قبول و موجه براي اين قشر باشد. اما اقداماتي مانند شعار عليه افرادي خاص، انتشار بيانيه ، دامن زدن به اختلافات دروني باشگاه‌ها و حمايت صرف از مديران و مسئولان به قيمت دريافت پول جاي هيچ توجيهي را براي حمايت از اين افراد باقي نمي‌گذارد.

 

* در خارج از هم ليدر داريم؟ «”نه”»

وضعيت فوتبال در خارج و خصوصا كشورهاي اروپايي ـ با توجه به رشد و پيشينه ـ قطعا مي‌تواند سرمشق و الگويي باشد براي كشورهايي كه نه تنها تا قله موفقيت راه درازي دارند، بلكه در دامنه‌ها حركت نزولي را پيش گرفته‌اند. سرمشق گيري از وضعيت كشورهاي صاحب فوتبال اروپا نبايد فقط به مسايل فني و تاكتيكي محدود شود. موارد جانبي و حاشيه‌اي هم مي‌تواند الگويي براي پيشرفت باشد، چرا كه در رسيدن به موفقيت ـ در هر زمينه‌اي ـ قطعا تمام عوامل بايد دست به دست هم بدهند.خلاصه كلام اين كه فوتبال اروپا ليدر ندارد. نه ليدر و نه هيچ شخص ديگري كه چنين نقشي در ورزشگاه داشته باشد. هر چند سطح فرهنگ در ميان هواداران و اخلاق گرايي در ميان تماشاگران ما اختلاف معناداري با نمونه هاي خارجي دارد ، اما اين مساله كليت موضوع را از بين نمي‌برد.

 

وقتي در نبود يك پديده خاص در يك مجموعه اتفاق ناگواري نمي‌افتد نشان مي‌دهد كه آن پديده تاثيري در بهبود وضعيت نداشته است، چرا كه با خروج يك پديده تاثيرگذار از يك سيستم‌ قطعا بايد كارايي و عملكرد مجموعه كاهش پيدا كند. نبود ليدر در اروپا و فوتبال قاره سبز دقيقا مصداق همين مطلب است. فوتبال در اروپا نه 10 سال و 20 سال كه نزديك به يك قرن در حال برگزاري است و با مشكل حادي ـ كه ليدر بتواند جلوگيري كند ـ روبرو نشده است، همين مطلب به تنهايي كافيست تا بتوان به راحتي قيد تعريف چنين پستي را در فوتبال ايران زد و ديگر حتي نيازي نيست به مضرات و مشكلاتي كه اين افراد در سال‌هاي اخير رقم زده‌اند كه آخرين آن به درگيري اسطوره فوتبال ايران در يكي از تيم‌هاي پرطرفدار پايتخت بر مي‌گردد، اشاره كرد.

 

* فلسفه تشويق چيست؟ تماشاگر واقعي كيست؟

در باب وضعيت حضور ليدرها در ايران بايد مسئله ديگري را زير نظر گرفت و آن نوع و فلسفه تشويق در ورزشگاه‌هاست كه در داخل در هر دو جنبه نقاط ضعف اساسي وجود دارد. هم درباره چرايي تشويق توسط هواداران و هم توجه به نوع تشويق كه در برخي موارد كاملا با روح ورزش در تضاد است.

 

در نگاهي به فلسفه تشويق و حضور تماشاگران در ورزشگاه اولين موضوعي كه به ذهن هر كسي مي‌رسد افزايش انگيزه روحيه و وضعيت روحي و رواني بازيكنان در زمين است چرا كه تحقيقات روان‌شناسي نشان مي‌دهد كه تشويق و ايجاد انگيزش در ميان افراد باعث بهبود عملكرد مي‌شود و حتي صرفا تحت مشاهده بودن مي‌تواند باعث تغيير در رفتار باشد. تشويق با اين ديد و از اين زاويه در ورزشگاه‌هاي ايران بسيار كم تحقق پيدا مي‌كند. همه ما از تشويق تماشاگران در ايران بيشتر چيزهايي مانند هو كردن، كري خواني، فحاشي اعتراض و شعارهاي بي‌منطق را در ذهن داريم تا تشويق مثبت و سازنده. حضور ليدرها در اين جو ناسالم شايد بتواند باعث يكسو شدن هواداران و جلوگيري از هرزه پراكني باشد. اما تجربه نشان داده ليدرها بيش از آن كه به فكر بهبود سطح اخلاقي تماشاگران در ورزشگاه‌ها باشند در انديشه منافع باشگاه‌ها و مديران هستند. جايي كه در آن استخدام شده و افرادي كه با حقوق گرفتن از آن‌ها امرار معاش مي‌كنند.

 

* از سرود باشگاه تا “حيا كن رها كن”

علاوه بر مشكلاتي كه درباره فرهنگ و فلسفه تشويق در تماشاگران ما وجود دارد، موضوع ديگري در ورزشگاه ما آزار دهنده است: نوع خاص تشويق و اين كه اغلب به صورت انفرادي و البته استفاده از الفاظ عجيب و غريب است. بيشتر شعارها و تشويق‌ها در ورزشگاه‌هاي داخل به صورت انفعالي وجود دارد يعني تماشاگر منتظر است تا يك بازيكن يك حركت خاص را انجام دهد تا صداي تشويق بلند شود و البته عكس اين قضيه هم صادق است كافيست حركت نابجايي توسط كسي صورت گيرد تا رخ دهد آن چه نبايد رخ دهد.

 

در مقايسه با كشورهاي خارجي اولين مسئله‌اي كه تفاوت را رقم مي‌زند شعار گروهي و تيمي و استفاده از اشعار، سرودها و جملات خاصي است كه براي باشگاه سمبل به شمار مي‌رود. در كشورهاي اروپايي به ندرت جمله و عبارت خاصي در حمد يا ذم فرد خاصي به گوش مي‌رسد حتي زماني كه كار به تشويق انفرادي مي‌رسد و تماشاگران شخص خاصي را مد نظر دارند (مثلا هنگام تعويض يا به ثمر رسيدن گل) با دست زدن و سر دادن هورا او را تشويق مي‌كنند. در سوي مقابل اوج نارضايتي نسبت به يك بازيكن يا مجموعه تيم به صورت سوت زدن يا حداكثر هو كردن نمود پيدا مي‌كند نه استفاده از بدترين عبارات و الفاظ!

 

اينجاست كه لزوم وجود پديده‌اي مانند ليدر كاملا از بين مي‌رود. پرواضح است كه دست زدن، تشويق كردن، به احترام كسي ايستادن و يا حتي خواندن سرود باشگاه نيازي به هماهنگي شخصي حقوق بگير به نام ليدر پيدا نمي‌كند.

 

* باشگاه و استخدام ليدر، آسان‌ترين كار ممكن فرهنگي

باشگاه‌هاي ايراني كه اغلب عبارت فرهنگي را پيش از ورزشي در نام خود يدك مي‌كشند، براي بهبود وضعيت تماشاگران و جو ورزشگاه‌ها آسان‌ترين كار ممكن را پيش گرفته‌اند؛ استخدام افرادي  كه در قبال گرفتن حقوق باز باشگاه خواسته‌هاي مديران را انجام مي‌دهند. تا به بهانه كسب رضايت منافع عده‌اي خاص به تنش‌ها و اختلافات دروني دامن بزنند و در اين راه توجهي به شان و جايگاه و كسوت افرادي كه مقابل‌شان قرار گرفته‌اند، ندارند.

 

باشگاه‌ها براي رسيدن به اهداف مورد نظر خود و حفظ منافع‌شان مي‌توانند كارهاي اصولي‌تري به جاي استخدام ليدر انجام دهند. كارهايي كه شايد نياز به سرمايه‌گذاري و صرف وقت و انرژي داشته باشد اما مطمئنا در دراز مدت بسيار بهتر جواب خواهد داد. تشكيل كانون هواداري و صدور كارت، برپايي مراسم فرهنگي در باشگاه براي هواداران كه منجر به بالا رفتن سطح فكري و فرهنگي تماشاگر مي‌شود، مطمئنا بهتر از استخدام چند انسان نه چندان خوش‌رفتار و ظاهر‌الصلاح مي‌تواند به مثبت شدن جو سكوها بينجامد.

 

تا زماني كه باشگاه‌ها نتوانند يا نخواهند براي حل هر مشكلي از پول استفاده كنند دو دستگي‌ها، اعتراض‌ها و اختلافات دروني وجود خواهد داشت و در اين ميان كسي جز مديران همان باشگاه ضرر نخواهند كرد. مديران با توجه و وجهه اجتماعي و شهرتي كه در جامعه دارند به دلايل مختلف نمي‌توانند آن گونه كه دوست دارند به اظهار نظر يا رفتار كنند و نمي‌خواهند شخصيت واقعي‌شان روشن شود بهترين كار جز استخدام يك واسطه براي انتقال افكار و انديشه‌ها چه مي‌تواند باشد، به گونه‌اي كه آبروي صاحب منصبان هم حفظ شود؟ اين واسطه همان ليدر فوتبال ايران است.

 

حضور پديده‌ي ليدر در فوتبال ايران از هر جنبه و منظري، چه فني و چه حاشيه‌اي، اگر نگوييم مضر است حداقل سودي به دنبال ندارد. پديده‌اي من‌درآوردي كه در سال‌هاي اخير بيشترين بخش اخبار حاشيه‌اي و جنجالي را خصوصا در باشگاه‌هاي پرحاشيه به دنبال داشته است به اميد روزي كه ديگر از مربي، مدير يا بازيكني نشويم كه ” به هواداران ما خط داده بودند…!”

 

گزارش از مصطفي معدني ثاني

 


 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)