وحید هاشمیان گفت: ما به دنبال عذر و بهانه نیستم. ما امیدوار هستیم و در هر جای که بازی کنیم چه در ایران چه در بحرین تمام تلاش خود را میکنیم تا بهترین بازی را ارائه دهیم و با یک نتیجه خوب دل مردم ایران را شاد کنیم.
جدیدترین اظهارات وحید هاشمیان ستاره سابق تیم ملی ایران و باشگاه پرسپولیس و مربی کنونی تیم ملی فوتبال ایران را به نقل از ایلنا بخوانید:
* با توجه به حضور در تیم ملی تمام تمرکز من و اعضای کادرفنی روی موفقیت تیم ملی است و کمتر پیش میآید بخواهیم به مسائل دیگر توجه کنیم. طبعا هر زمانی که به آلمان سفر میکنم تا خانواده و به خصوص دخترم را ببینم این اتفاق خوب و مهمی برای من خواهد بود.
* متاسفانه بسیاری از دوستانه خود را در این سال از جمله مهرداد میناوند و علی انصاریان عزیز را از دست دادیم و متاسفانه اینها خاطرات بدی است که در ذهن ما خواهد ماند.
* در هر زمانی هر اتفاقی که برای هر کس رخ میدهد یک شیرینی و لذت خاصی را دارد. اینکه برای اولین بار عضو یک تیم باشگاهی شدم. دومین اتفاق خوب برای من دعوت شدنم به تیم ملی ایران بود که برای من خیلی مهم بود. سومین خاطره شیرین و مهم من ترانسفر شدن من به فوتبال اروپا و تیم هامبورگ آلمان بود. آن زمان لژیونرها از پرسپولیس و استقلال به فوتبال اروپا میرفتند اما من اولین ترانسفر خارج از این دو تیم بودم و همین موضوع سرنوشت فوتبالی مرا تغییر داد. بعد از آن انتقال به تیم بایرن مونیخ برای من کاملا رویایی پیش رفت. در عرصه مربیگری نیز گرفتن مدرک پرولایسنس که یکی از معتبرترین مدارک مربیگری در اروپا و آلمان است، که برای من شیرین بود و درحال حاضر این مایه افتخار برای من است که در خدمت تیم ملی فوتبال ایران هستم. در نتیجه باید بگویم هیچ کدام از این اتفاقات را نمیتوان تنها به عنوان بهترین اتفاق انتخاب کرد چرا که آنها مثل یک زنجیر به یکدیگر وصل هستند و هر کدوم از این اتفاقات اگر رخ نمیداد این زنجیر پاره میشد و موفقیت بعدی صورت نمیگرفت. به نظر من هر مقطعی برای خود نکته مهمی و تاثیرگذاری داشته است.
* میتوانستم در بایرن مونیخ بیشتر کار کنم. یک ضربه سر در جام جهانی زدم که دورازهبان حریف ناباورانه آن را مهار کرد درحالی که من قبل از جام جهانی مصدوم شدم و با سختی فراوان توانستم خود را به این بازیها برسانم. اما هیچ موقعه حسرت نمیخورم که چرا کم کاری کردم چرا که سهل انگاری و کم کاری نکردم و وظایفم را به بهترین نحوه ممکن انجام دادم. ما حالا در زمان حال هستیم و با تجربه فعلی که داریم گذشته را قضاوت میکنیم و نظر میدهیم.
* من زمانی که به هامبورگ رفتم در همان ابتدا با چند مصدومیت سخت روبهرو شدم. دماغم شکست و عضله شکمم پاره شد. بعد قانونی وجود داشت که تنها سه بازیکن غیر اروپایی میتوانند در ترکیب یک تیم حضور داشته باشند. شرایط تیم ملی خیلی سخت بود نه برای تیم ملی میتوانستم بازی کنم نه برای هامبورگ. اما بعدها این دو سال سخت باعث شد من سه سال شیرین در بوخوم داشته باشم. اگر این دو سال نبود شاید نمیتوانستم ۹ سال در آلمان بازی کنم. هرچند این دو سال سخت گذشت اما برای من خوب بود.
* هامبورگ باعث انتقال من و راهیابی من به فوتبال آلمان شد و من همیشه مدیون هامبورگ هستم با وجود اینکه خودم تلاش کردم و همین موضوع باعث علاقه آنها به من شد. بوخوم دوران خوبی برای من بود و تا همیشه در قلب من است. هانوفر نیز دوران پر فراز و نشیبی را داشت و درحال انتقال از یک فوتبال متوسط به یک فوتبال سطح بالا بود که هرسال خود را بالا کشید و در دو دوره به لیگ اروپا صعود کرد اما بعد دوباره افت کرد و به دسته پایین تر سقوط کرد. بایرن مونیخ نیز تیم مورد علاقه من از دوران کودکی بود و توانستم به آن راه پیدا کنم که این اتفاق کاملا برای من شیرین و لذت بخش بود.
* من در ایران ابتدا برای فتح تهران بازی کردم که متاسفانه نابود شد. بعد از آن برای پاس بازی کردم که برای رشد من در این باشگاه زحمات زیادی کشیده شد. یک باشگاه پرریشه، بااصالت، بازیکن ساز و مکتب گرا که متاسفانه هنوز من نفهمیدم با آن همه امکانات چه شد که این باشگاه نابود شد درحالی که اداره آن سرمایه زیادی نمیخواست چرا که پاس همیشه از بازیکنان جوانی که خود ساخته بود و یا سرباز بودند استفاده میکرد و میشد با کمترین هزینه این تیم را نگه داشت. در نهایت نیز در سالهای آخر برای پرسپولیس بازی کردم و افتخار میکنم که در یکی از پرافتخارترین و پرهوادارترین تیمهای ایران و آسیا بازی کردم و از فوتبال خداحافظی کردم.
* {خیلیها در ایران شما را شاگرد گواردیولا میدانند} ما یک دوره پرولایسنس برای کسب مدرک مربیگری حرفهای آلمان را داشتیم که طبق آن ما باید ۵ هفته در کنار یک تیم حرفهای کار میکردیم و روی عملکرد این تیمها در تمرینات و بازیها نظارت میکردیم و سوالات خود را با مربی این تیم مطرح میکردیم. خوشبختانه با اجازهای که تیم بایرن مونیخ به من داد تا در تمرینات این تیم حضور پیدا کنم و من از این فرصت بهترین استفاده را کردم و خوشحالم که آن دوره را گذراندم. البته من در لیدز یونایتد، بوخوم و کوئینز پارک رنجرز نیز کار کردم.
* ما اگر امیدوار به صعود نبودیم در طول ۲۴ ساعت وقت نمیگذاشتیم تا ۳ بازی لیگ را از نزدیک ببینیم . ما به خوبی بازیکنان لیگ برتر و لژیونرها را رصد میکنیم مربیان و اعضای کادر فنی نیز تمام تلاش خود را میکنند تا از جمع آنها بهترینها را انتخاب کنند و این نشان میدهد که ما امیدوار به صعود هستیم هرچند اگر میزبانی را به ما نداده باشند. از طرفی خدا را شکر وضعیت فدراسیون نیز نزدیک به یک ماه است که مشخص شده و آقای عزیزی خادم آمدند و ما از این بلاتکلیفی در آمدیم. از همه مهمتر امیدوار هستم رسانه و مردم از تیم ملی حمایت کنند تا بتوانیم در بازیهای پیش رو که خرداد ماه در بحرین برگزار میشود بتوانیم بهترین نتایج را بگیرم.
* ما به دنبال عذر و بهانه نیستم. تیم ملی این پتانسیل را دارد و شایسته آن است که در دنیا بدرخشد که این اتفاق نیازمند یک برنامه ریزی خوب و مدیریت قوی دارد. ما امیدوار هستیم و در هر جای که بازی کنیم چه در ایران چه در بحرین تمام تلاش خود را میکنیم تا بهترین بازی را ارائه دهیم و با یک نتیجه خوب دل مردم ایران را شاد کنیم.
برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)
کاش یه دونه از این ستارگان و لژیونرها و اسطوره هارو هم استقلال داشت تا حداقل وقتی کری میخونن آدم بگه یه چیزی هستن حداقل.
عابدزاده، دایی، کریم باقری، مهدوی مهدوی کیا، علی کریمی، وحیدهاشمیان، طارمی و …
اینها بازیکنانی هستن که وجود فقط یکی از اینها هم برای هر تیمی افتخار و اعتبار هستش ولی پرسپولیس همه اینهارو باهم داشت.
اسطوره های کیسه: پرویز برومند، فکری، سیروس دین محمدی، علی موسوی، داریوش یزدانی، محمود فکری
گنده شون هم که فرناز مجیدی که بزرگترین تیمی که توش بازی کرده العین امارات بوده.
ماشالا واقعا به کیسه.
به عنوان یک ایرانی و فوتبال دوست زیاد حس خوبی نسبت به این تیم ملی ندارم. نمیدانم نظر بقیه چیه.