مرجع خبری پرسپولیس (21:30) : / دوشنبه 16 دی

سال گذشته اين مکان پاتوق هميشگي مثلث معروف پرسپوليس بود  اما امسال ديگر خبري از آن جمع معروف نيست

1-بازي تمام مي شود، تيم محبوبت باخته و تو بسان کودکي که همه آرزوهايش را  درعدم خريد يک شي بي ارزش  فنا شده مي بيند  اوقاتت تلخ است ، کردارت زهر دار و بدتر از همه  ظرفيت شنيدن کوچکترين نقدي را نداري.  اما رمز فوتبال در چيست؟ کدام حس است که تو را مي بلعد، برده ات مي کند ، معتادش مي شوي اما درست چند متر آن طرف تر انسان ديگري  هست  شبيه تو که هيچ يک از دغدغه هايت را ندارد. براي او  ابدا مهم نيست  امروز استقلال به رده هفدهم رفته، پرسپوليس با سه گل به ذوب اهن باخته و يا دست آخر يکي از رنگ ها ،داربي را با فضاحت واگذار کرده.  تو فوتبال را دوست داري  دليلش را نمي داني و فقط دو ست داشتن برايت ارزش مند است .اما هميشه اين چنين

نيست ، شايد برحسب اتفاق يا يک جريان کاري  وارد  مکاني شوي و ببيني ستاره هاي روياهايت چگونه عرش تا فرش را پيموده اند و برخلاف تعصب عجيبي که تو داري آنها بعد ازباخت کاملا فارغ اند و بي دغدغه.  اينک مي خواهم کلمات  را به گونه اي کنار هم قرار دهم که  سر انجام نوشته هايم رنگ زرد پيدا نکند  اما اگر  چنين نشد بدانيد مشکل از هيج کجانبوده جز ضعف من در بيان يک واقعيت خاکستري که از بد حادثه رنگ زرد به خود گرفته است.

2-بزرگراه را تا انتها مي روي  ، سمت راستت  يک بريدگي است به سمت  يکي از مناطق آپارتمان نشين شمالغرب تهران و کمي پيشروي تو را  مقابل ساختمان هاي بلند قامتي مي اندازد  که نه اندازه آنها چشمانت را  فتح مي کند و نه نماي بکرشان ،بلکه ماشين هاي  مدل بالا اولين  تغيير عجيبيست که  به تو مي فهماند  انجا بايد پاتوق عده اي خوشنشين باشد . حالا نه به سمت ساختمان هاي بلند بالا و نه به سوي خورو هاي پارک شده  مي روي بلکه   مقصدت به طرف يک  فروشگاه زير زميني  است فروشگاهي که  مهمترين متاع عرضه اش ، نيکوتين با طعم ميوه است. بله يک  سفره خانه سنتي با نامي وام گرفته از يکي  از بزرگان تاريخ علم پزشکي ايران زمين. 

3-حدود بيست پله به سمت پايين سپس  يک در چوبي بزرگ که بي شباهت به  در هاي زمان قديم نيست و در نهايت يک سالن  بزرگ و پر دود که از لا به لاي ان همه دود غليظ ، چهره هاي آشنايي را  رصد مي کني. اين ها ستاره هاي روزهاي  تعطيل تو هستند همان هايي که بعضا خوشحالت مي کنند و قالبا اسباب عزايت را فراهم مي سازند؛ فوتباليست هاي دوست داشتني تو  که تصور چهره انها با شلنگ قليان کمي  سخت است اما بعد از پيمودن پله ها واقعيت پيش چشمانت قرار دارد.شايد  اين پرسش به  ذهنت خطور کند که چرا آنجا؟ اما  وقتي برادر يکي از بازيکنان سابق استقلال را پشت  دخل مي بيني جواب سوال  خود به خود پيدا مي شود حالا کمي ان سو تر همان فوتباليست را هم  پيدا مي کني ؛ مهاجمي که در ليگ ششم  کم گل خراب نکرد و دست آخر به يکي  از تيم هاي متمول  ليگ يکي پيوست. او صاحب خانه است و همين نکته موجب مي شود فوتباليست ها به آنجا بياند.

4-سال گذشته اين مکان پاتوق هميشگي مثلث معروف پرسپوليس بود  اما امسال ديگر خبري از آن جمع معروف نيست.البته چهره هاي معروف تر ترجيح مي دهند به قسمتي بروند که چندان در ديد  قرار ندارد . نکته جالب تر اينکه بعضي از انها قليان هاي مخصوصي  را  برا ي خود دارند درست مثل ملي پوش  چپ پاي سابق پرسپوليس که  در يکي از  سفره خانه هاي همان حوالي ، قلياني براي خود آورده بود به اندازه يک نهال چنار.

5- سال قبل همان روزهايي که استيل اذين هنوزاميدي براي ليگ برتري شدن داشت شبي از شب هاي سرد زمستان ان سفره خانه شد پاتوق سلطان و اعوان و انصارش.  با اين وجود  هرگز در آن ضيافت ، ذغالي براي گر گرفتن تنباکو روي شعله نرفت و  به گونه اي فضا را  ترسيم کردند که گويي انجا فقط يک رستوران سنتي است که به غير کوبيده و کشک بادنجان هرگز پاي هيچ کالاي ديگري به منوي  فاخر آنجا نرسيده است! بله انها ستاره هاي دوست داشتني روزهاي تعطيل تو هستند و مي بيني برخلاف وعده خود که فروش ماشين را بهانه بي پولي کرده اند  ، همچنان رخش هاي  گرانقيمت شان مقابل تجلي گاه دود سرطان زا  پارک است .

6-سرمربي سر ميز ناهار به مسولات هتل مي گويد مقابل شاگردانش نوشابه گازدار نگذارند تامبادا امادگي  انها ترک بردارد  ، غافل از اينکه شب هاي دودي  ستاره هايش  اينک غير قابل شمارش است.

7-حالا تو همچنان براي آنها هورا بکش ، سينه سپر کن  و اشک بريز . اين خاصيت  بي منطق فوتبال است

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)