پای صحبت های مردی با 33 قهرمانی: هزار سال دیگر در منچستر هم به افتخارات من نمی رسند!/  محمد کاملا آماده است هرچه بگویم به ضرر او است اما فوتبال کثیف ترین رشته ایران است/ پرسپولیس را به من بدهند به سازمان کمک هم میکنم/ باید کریمی را به تیم ملی برگردانند، تلاش کردم در پرسپولیس بماند


مرجع خبری پرسپولیس : «مردي با 33 قهرماني تاريخي»؛ تابلويي مزين به عكس علي پروين كه در بدو ورود به اتاق شيك و مديريتي مجتمع 5 ستاره فرهنگي – ورزشي آريا توجه هر بيننده‌اي را جلب مي‌كند. مجتمعي بزرگ با امكانات در غرب تهران كه نام و عكس اسطوره فوتبال ايران را نيز در سربرگ تبليغاتي خود درج كرده است تا اسم پروين خيلي‌ها را جهت ورزش به اين مجتمع بكشاند.

مجتمعي كه به گفته مالك آن 22 ميليارد تومان هزينه راه‌اندازي آن شده است تا اين وسط نام پروين و اعتبارش، زمينه‌ساز توجه مخاطبان ورزش شود.

به هر حال براي انجام مصاحبه‌اي متفاوت با علي پروين داخل مجتمع مي‌شويم. سالني عريض و طويل كه در دو طرف آن مغازه‌هاي مختلفي جلب توجه مي‌كنند.

از بخش اطلاعات كه يك خانم و آقا پشت پيشخوان آن قرار دارند سراغ علي پروين را مي‌گيريم كه مي‌گويند هنوز نيامده است ، اما اين حرف آنان تمام نشده كه پروين به سالن وارد مي‌شود. او كه گويي انتظار حضورمان را در آن موقع روز نداشت ، ما را به اتاق مديريت راهنمايي مي‌كند تا به گرمي پذيرايمان شود.

هرچند كه اصلا دل و دماغي براي مصاحبه ندارد و مي‌گويد كه «20 روزه لام تا كام با مطبوعات صحبتي نكرده‌ام» ، اما در عجب است كه چرا از قولش تيترهاي متفاوت و جنجالي مي‌زنند و فرداي آن نيز ديگران را مي‌گذارند جلويش تا به اصطلاح جواب او را داده باشند.


به هر حال اين وسط علي آقا نيز براي خود در امور تجارت و بيزينس يك پا استاد است تا طرفين از اين همكاري بهره دوجانبه داشته باشند. البته اين پايان ماجرا نيست، چرا كه سعيد پرورش مالك ساختمان مي‌خواهد به توصيه پروين كمپ شيك و مجهز ويژه تيم‌هاي ملي را در نزديكي‌هاي تهران احداث و راه‌اندازي كند تا قهرمانان و ورزشكاران كشور از آن بهره‌مند شوند.


 

در خصوص مصاحبه های خیالی به پروين مي‌گوييم خب چرا در اين زمينه توضيح نمي‌دهيد كه جلوي سوءاستفاده عده‌اي گرفته شود»، مي‌گويد: «آقا تكذيب مكذيب تو كار ما نيست»!

به هر حال براي آن كه علي پروين را كه اصرار دارد و ترجيح مي‌دهد در اين شرايط سكوت كرده و حرف‌هايي نزند كه باعث جنجال و حاشيه پيرامونش شود ، به حرف آوريم نقبي به گذشته زده و اشاره مي‌كنيم به تابلوي مورد اشاره كه افتخاراتش را به تصوير كشيده است تا وي با ورود به خاطرات گذشته سر حرف و درد دلش باز شود.

پروين تاكيد دارد برخي حرف‌هايش را ننويسيم، در حالي كه اگر قرار باشد صحبت‌هاي او را چاپ نكنيم، پس حرف‌هاي چه كسي را بايد منعكس كنيم. براي همين به عليآقا كه نگران موضعگيري ديگران از صحبت‌هايش است مي‌گوييم اين مساله را به خود ما واگذار كند.


اگر خواسته باشيم افتخارات شما را فهرست كنيم از 33 قهرماني بسيار فراتر مي‌رود و شايد حالا حالا‌ها كسي نتواند به اين افتخارات نزديك شود.

آي گفتيد! هزار سال ديگه هم كسي نمي‌تونه اين افتخارا رو براي فوتبال ايران بياره. حتي در منچستريونايتد هم محاله كسي به اين رقم برسه.


تازه شما 10 سال را هم به‌واسطه فوتبال در زمين‌هاي خاكي سوزاندي.

بابا دم شما گرم، اما امروز همه چي بر عكس شده. باور كنيد اصلا دوست ندارم مطرح باشم. خسته شدم از هر چي دروغ و نون به نرخ روز خوردنه.

به هر حال شما جزيي از تاريخ فوتبال ايران و پرسپوليس هستيد.

اما اين روزها از پرسپوليس حرف نزنم خيلي بهتره.

شما حرف نزنيد، پس چه كسي كي بايد حرف بزند؟

آخه يك عده منتظرن تا من حرف بزنم و از حرفام تعبيرات خاص خود رو داشته باشن. بويژه الان كه محمد نيز عضو تيمه و من نمي‌خوام با صحبت‌هام مشكلي را متوجه اين پسر كنم.


مگر موضوع خاصي است؟

نه، بگذريم. الان وقتش نيست، به موقع‌اش حرفامو مي‌زنم. فقط اينو بگم كه فوتبال كثيف‌ترين رشته در ايرانه.

اما مردم دوست دارند ببينند ماجرا چيست كه نبايد حرف بزنيد؟

گفتم كه به موقع‌اش حرف مي‌زنم. الان هر چي بگم مي‌ترسم دودش بره به چشم محمد.


فوتبال امروز همه چيزش شده پول، در حالي كه درگذشته و زمان شما، تيم را براي يك فصل با 540 هزار تومان مي‌بستند و تازه قهرمان هم مي‌شدند. اما الان…

من اينقدر بي‌وفايي ديدم كه فوتبال را ول كردم و شايد اگه ديدن بازي‌هاي محمد نباشه، فوتبال ايران را هم دنبال نمي‌كنم و سرم به كار خودم گرمه. زن ما فوتبالي نيست، اما كاري كردن كه هر موقع محمد بازي داره، مي‌ره حسينيه و مشغول دعا و راز و نياز مي‌شه. يعني مي‌خوام بگم كه اينقدر از فوتبال زده‌ام كردن. خبرنگارها هم كه از خودشان مي‌نويسن. اصلا من مي‌گم چرا اونا بايد مربيان را بذارن جلوي هم. گيريم كه يك مربي در عصبانيت عليه همكارش حرفي زده، چرا اين خبرنگارها بايد اونارو صاف ببرن و بذارن كف دست طرف مقابل. به خدا آقا اين كارا اصلا درست نيست. من مي‌گم اگه يك مربي هم حرف بدي زد، ما نبايد اون رو منعكس كرده و صاف و پوست كنده بگذاريم كف دست طرف مقابل.


مثل اين‌كه براي حضور در تركيب هيات مديره پرسپوليس صحبت‌هايي با شما شده است؟

اين مساله تازه‌اي نيست و فكر مي‌كنم هر موقع مشكلي در رابطه با تيم به وجود آمده، اسم مارو جلو انداخته‌اند. به هر حال من هم كششي دارم و فكر مي‌كنم نبايد اين كار دير بشه.


ضمن آن كه گفته‌ايد براي 5 سال پرسپوليس را به شما بدهند؟

آره 5 سال تيم را به من بدن و 3 سال هم حمايت كنن و از سال چهارم هم همه چي رو قطع كنن.

يعني اينقدر به نتيجه كار مطمئن هستيد؟

آره، چرا كه نه. من مي‌گم تيم را به من بدن و خير و شرش رو هم بسپارن به خودم. يعني سال اول 3 ميليارد كمك كنن، سال دوم 2 ميليارد و سال سوم يك ميليارد و از سال چهارم ما يك چيزي هم از اين بابت به سازمان مي‌دهيم.


اما سازمان كه به اين سادگي از كنار پرسپوليس نمي‌گذرد؟

من مي‌گم اگه ظرف يك سال ديدن بد كار كرديم، تيم رو از ما بگيرن. البته همه اينا به اين شرطه كه اعضاي هيات مديره رو هم خودم انتخاب كنم.

يعني تيم كاري‌تان را هم بسته‌ايد؟

آره، به هر حال من بعد اين همه سال ياد گرفتم كه بايد برم سراغ آدمايي كه پول به باشگاه پرسپوليس تزريق كنن. صرف حضور در هيات مديره و اسم‌هاي بزرگ كه براي تيم آب و نون نمي‌شه. ما تو اين كشور مثل اين آقا سعيد (مالك مجتمع) زياد داريم. بايد اونارو هم به ورزش آورد و از سرمايه‌شان درست و حسابي استفاده كرد. با اين حال مطمئنم كه با اين خواسته ما موافقت نمي‌كنن. با اين شرايط شما توقع دارين كه دلشاد باشم، نه از اين خبرها نيست و هر چي به دور و برم در اين فوتبال نگاه مي‌كنم، مي‌بينم كثيفي‌هاي زيادي دور و برش را گرفته.

ترس از هيچ مساله‌اي ندارم و هميشه حرفام رو زده‌ام، اما معتقدم اگه قرار به جوابدهي به سخنان من باشه، بايد كسي مثل آقا حشمت (مهاجراني) جواب منو بده تا حداقل از صحبت‌هايش چيزي ياد بگيريم. متاسفانه به دفعات شاهد بوده‌ام مطبوعات بدون آن‌كه با من صحبتي انجام داده باشن، از من نقل قول‌هايي داشتن و بعد رفتن سراغ كساني تا به اصطلاح جواب منو بدن. اين دردآور است.

ببينيد من از اين كارا بلد نبودم كه 100 تا به اسم بازيكن بگيرم و 60 تا رو بذارم جيب خودم. كارهاي كثيفي كه ما تو اين فوتبال به دفعات شنيده‌ايم. من اون سال‌ها كه بالا سر تيم بودم پيگير مسائل و مشكلات بچه‌ها بودم. يعني اگه نمي‌تونستيم به اونا پول زيادي بديم، به طرق مختلف پيگير مسائل‌شان بودم. يادم مي‌ياد زماني آقاي سلامتيان رئيس منطقه 4 بانك تجارت بود، به همراه اعضاي تيم رفتيم پيشش و نفري 50 هزار تومان براي بچه‌ها وام گرفتيم.

پروين به اينجا كه مي‌رسد موبايلش را از جيب در مي‌آورد و پيامك‌‌هاي زيادي را نشان مي‌دهد كه مختصر و مفيد نوشته شده «پروين بيا تراكتور» همه اينها را يك به يك كه از سوي هوادارانش ارسال شده نشان مي‌دهد و مي‌گويد: آقا ديگه از ما گذشته كه دوباره بريم رو نيمكت، مخصوصا با اين اوضاع و احوالي كه همه تو اين فوتبال پولكي شدن. فكرشو بكن من پروين رو نيمكت باشم و دقيقه 70 به بازيكني بگم كه برو تو زمين و با اخم و تخم وي مواجه شوم. نه آقا هر چي فكر مي‌كنم مي‌بينم اين جور برخوردها با ذات و شخصيت من همخواني نداره.


امروز در شرايطي بحث منشور اخلاقي مطرح است كه وقتي به عقب برمي‌گرديم، مي‌بينيم شما در دوره خود حريم‌ها را حفظ مي‌كرديد و محال بود با بازيكني كه فرض مثال موهايش را بلند كرده بود برخورد نكنيد.

مشكل امروز اينه كه مربي جماعت رو از بازيكنان كوچك‌تر كرده‌ايم و شان اونا‌رو طوري كه بايد و شايد حفظ نكرده‌ايم. آخه كجاي دنيا را سراغ داريد كه مربي از بازيكن كمتر بگيره. امروز تو فوتبال ما بازيكن دو برابر مربي پول مي‌گيره و بعد ما انتظار داريم اين بازيكن نيز تمام و كمال از مربي‌اش حرف شنوي داشته باشه ! شما به من بگيد كجاي دنيا اينطوره؟


حالا چه نظري راجع به منشور اخلاقي كه اين همه سر و صدا بپا كرده داريد؟

به اين صورت كه همه مردم از اون باخبر بشن، موافقم، اما به هيچ قيمت معتقد نيستم كه بايد در زندگي خصوصي بازيكنان دخالت بشه. مسائل فوتبالي بايد تو زمين فوتبال حل و فصل بشه، نه‌تنها بازيكنان، بلكه زندگي خصوصي مربيان نيز به خودشون برمي‌گرده و احدي حق نداره تو اين حريم وارد بشه. بي‌شك اگر فوتبالي‌ها خلافي مرتكب بشن، قانون با آنان هم مثل ديگر افراد مملكت برخورد مي‌كنه و كسي هم نمي‌تونه از اجراي قانون فرار كنه. من از همان روز اول با اين مساله كه بازيكني زير ابرو برداره و چهره‌اش را طور ديگري آرايش كنه مخالف بوده و جلوي آن نيز ايستاده‌ام. چراكه نوجوانان و جوانان زيادي به همين بازيكنان نگاه مي‌كنن و الگوهايشان را در وجود اونا جستجو مي‌كنن. اتفاقا وقتي به صحبت‌هاي عزيز محمدي در برنامه 90 گوش مي‌كردم، چيزهاي خوبي لابه‌لاي صحبت‌هاش ديدم. مثل اين‌كه از اين جمعيت 70ميليوني 780 بازيكن اين فرصت رو يافتن كه در ليگ برتر بازي كنن و از اين حيث بايد مراقب رفتار و كردار خود در زمين باشن.


شما يك بار تلاش كرديد موضوع دعواي مايلي‌كهن و قلعه‌نويي را ختم به خير كنيد، بالاخره آخر و عاقبت اين قضيه به كجا ختم مي‌شود؟

آتش اين قضيه به رسانه‌ها برمي‌گرده. آخه نبايد مربيان رو جلوي هم بگذارن. اگر من امروز در عصبانيت حرفي عليه مربي ديگري مي‌زنم، شما بايد آن را تعديل كنين، نه اين‌كه دوتا نيز روي آن گذاشته و تحويل طرف مقابل بدين. من به شخصه به مايلي‌كهن و قلعه‌نويي احترام زيادي مي‌گذارم و دوست دارم به اين اختلاف‌هاي خويش پايان بدن. بايد بگم مايلي‌كهن از نظر من خيلي آقاست، شاگردي كه هيچ زمان براي ما دردسري نداشت، اما خب وقتي تيمش مي‌بازه، بايد بيشتر به خود مسلط باشه و زود از كوره در نره. اصلا شما به من بگين آيا دو مربي خارجي را ديدين كه اينجور به جون هم بيفتن؟


بازي‌هاي تيم ملي فوتبال را دنبال مي‌كنيد؟

تا حدودي، تيم دچار تغييرات زيادي شده و فكر مي‌كنم آقاي قطبي با اين قول و وعده‌هايي كه به مردم مي‌ده، انتظارها رو نسبت به خود افزايش داده و مسووليتش رو سنگين مي‌كنه. هر چند او در برنامه اخير 90 گفت كه قول قهرماني در جام ملت‌ها را نداده، اما روي هم رفته كار سختي رو در پيش داره. به نظر من تيم ملي بايد آدما و بازيكنان بزرگي داشته باشه. بازيكناني مثل نكونام و شجاعي و اشتباه محضه كه تصور كنيم يك هفته‌اي مي‌توان تيم رو جوان كرد. بايد براي پيراهن تيم ملي ارزش قائل شد و سلسله مراتب رو براي رسيدن به آن طي كرد. نمي‌شه صبح بيدار شد و هر كسي رو كه از راه رسيده گذاشت تو تركيب تيم ملي. اين اشتباهه، همان‌طور كه اشتباهه بازيكن تازه از گرد راه رسيده رو ثابت تو تركيب تيم گذاشت. اينو هم بگم اين خيلي براي فوتبال ما بده كه در تهران و جلوي تيم اردن با يك مهاجم بازي كنيم. ناسلامتي ما ميزبانيم و بايد براي دل هواداران هم كه شده تيم حريف را با چند گل تر و تميز شكست بديم.

ببينيد علي دايي براي تيم ملي زحمت زيادي كشيد، اما فوتبال بي‌رحمه و اين روي خود را به وي نشان داد. در ديدار عربستان و كره شمالي هم اگه يك توپ عرب‌ها گل مي‌شد، ورق به نفع ما برمي‌گشت، اما از بخت بد همه توپ‌ها به در بسته خورد. واقعا حيف شد نرفتيم جام جهاني و از بابت اين نرفتن هم فوتبال ما ضرر كرد و هم بازيكنان.


اما فوتبال آسيا هم رشد خوبي كرده.

شما اينو مي‌گين، اما من مي‌گم از فوتبال آسيا عقب هستيم. البته من در همان پكن (بازي‌هاي آسيايي 1990 پكن) كه تيم قهرمان شد، در جلسه‌اي با دكتر غفوري فرد رئيس وقت سازمان اعلام كردم كه ما در اينجا با چاشني شانس قهرمان شديم و اگه نمي‌خوايم از قافله فوتبال آسيا عقب بمونيم، نمي‌توان با موتورگازي به رقابت با جت پرداخت. من آن موقع اين حرفو زدم. الان كه سال‌ها از آن قهرماني گذشته و آسيا با شتاب بيشتري به جلو حركت كرده است.

علي آقا فكر نمي‌كني جاي علي كريمي در تيم ملي خالي است؟

اگه كريمي باشه بقيه بايد غزل خداحافظي بخونن. كافي است علي دوتا حركت بكنه و دو تا پاس بده تا كل تيم راه بيفته. بايد هر طور شده كريمي را به تيم ملي برگردانند، او روحيه تيمه و تنها بازيكني است كه بقيه قبولش دارن. شما نگاه كنيد همين استيل آذين كلي با كريمي، روي كلاس بازي‌اش رفته و محور تيمش است. واقعا علي كريمي حيفه كه در تركيب تيم ملي نباشه و نبايد بسادگي اجازه بدن با تيم ملي خداحافظي كنه. حتي شده بايد با سلام و صلوات او را برگردانند، چرا كه به درد تيم ملي مي‌خوره. البته بايد به او حق داد كه يك مقدار دل شكسته باشه و فكر مي‌كنم در زمان آقاي دايي، با او خوب برخورد نشد. خود من طي اين سال‌ها كريمي را اينقدر آماده نديده بودم و اگر رفت استيل آذين، مي‌خواست خيلي چيزها را ثابت كنه. البته خود من تلاش كردم او را در پرسپوليس نگه دارم كه نشد. الان هم فكر مي‌كنم جاي او در پرسپوليس خاليه.


بي‌شك علي پروين به عنوان يك پرسپوليسي تمام عيار نبايد از وضعيت موجود اين تيم راضي باشد، بويژه با توجه به تيم خوبي كه در اختيار كرانچار قرار دارد.

ترجيح مي‌دم فعلا راجع به پرسپوليس صحبت نكنم، آن هم به خاطر محمد. به هر حال اميدوارم پرسپوليس در نيم فصل دوم جبران كنه.

طي روزها و ماه‌هاي گذشته همواره اين مساله مطرح بوده كه چگونه مي‌شود پرسپوليس را خصوصي كرد. نگاه شما در اين زمينه چيست؟

والا اين مساله مي‌تونه منفعت دو جانبه داشته باشه، اما مشكل اينه كه مردم ما چشم شون ترسيده كه بيان وسط و سرمايه‌گذاري كنن. اونم در شرايطي كه تيم مال يكي ديگه باشه و استفاده‌اش را ديگران ببرن. روي هم رفته فكر مي‌كنم اگه تيم را بدن دست بخش خصوصي جونشون رو نجات دادن، چرا كه سالي 10، 12 ميليارد هزينه تيم‌داري شوخي نيست و كمرشكن است. واقعا در حال حاضر كاشاني به تنهايي چه كار خاصي مي‌تونه براي پرسپوليس انجام بده ؟ دو سال ديگه هم قيمت بازيكنان مي‌شه 800، 900 ميليون و هزينه تيمداري مي‌شه 25 ميليارد. اين هزينه‌هاي تيمداري پدر هر تيمي رو در مي‌آره و بايد براي رفع آن چاره جويي اساسي كرد.


جالب آن‌كه در اين فوتبال نيز كسي به فكر سازندگي نيست كه بازيكني را بسازد تا بعدها از وجودش استفاده كند.

امروزبه هر كي مي‌گي سازندگي، جواب مي‌ده چه فايده! بازيكن بسازم كه دو سال بعد سرباز بشه و استفاده‌اش رو ديگران ببرن؟ اين در شرايطي است كه امكانات به اندازه كافي نيست و مشكلات بسياري جلوي پاي اين قضيه وجود داره.


حالا فكر مي‌كنيد چگونه مي‌توان جلوي اين افزايش سرسام‌آور قيمت بازيكنان را گرفت؟

بايد هر 18 باشگاه ليگ برتري با هم همراه و هم داستان باشن، ما كه نمي‌تونيم مثل اروپا باشيم اما باشگاه‌ها بايد با هم هماهنگ باشن تا اگه فرض مثال من فلان بازيكن را به عللي جواب مي‌كنم، اين‌طور نباشه كه پشت در باشگاه من 100 ميليون بيشتر به او بدن. اينجوري مي‌توان قدري موضوع را به كنترل درآورد.

راستي چرا محمد طي اين فصل مغضوب واقع شده است و به ندرت فرصت بازي كردن پيدا مي‌كند، آيا آماده نيست؟

موضوع به اين چيزها برنمي‌گرده، اتفاقا محمد صد در صد آماده است، اما اين ديگه نظر سرمربي تيم است كه از وجود او بيشتر استفاده كنه و اجازه نده اين بچه بي‌انگيزه بشه.

فكر مي‌كنيد محمد در خط‌هافبك بهتر جواب مي‌دهد يا فوروارد؟

اگه از وجود محمد در خط حمله استفاده كنن، بهتر جواب مي‌ده، با توجه به اين‌كه محمد سرعتي است و مي‌تونه در حركت‌هاي انفجاري مدافعان حريف را به هم بريزه.

محمد در زدن ضربات كاشته نيز تبحر دارد، پيداست با او كار زيادي كرده‌ايد.

همين‌طوره. ضمن اين‌كه محمد 16 ساله بود كه جلوي بايرن مونيخ بازي كرد و به نوعي ترسش ريخت.


علي آقا نسخه شما براي خروج از اين وضعيتي كه در فوتبال دچار آن هستيم چيست؟

بايد از همين امروز براي جام‌جهاني دور بعد دورخيز كنيم. يك روز هم يك روزه و بايد قدر فرصت‌ها رو دانست. ايراد ما اينه كه سر در لاك خويش داريم و از فوتبال آسيا غافل هستيم. خود من از ديدن بازي عربستان كيف مي‌كنم وقتي مي‌بينم چقدر رشد كردن. به خدا از فوتبال آسيا عقب هستيم و مسوولان بايد اينو باور كنن.

در حال حاضر در شرايطي از علم فوتبال صحبت مي‌شه كه فكر مي‌كنن فوتبال علمي در همين استفاده از قيف‌هايي است كه مربيان براي تمرين دادن وسط زمين مي‌كارند. در حالي كه علم فوتبال فقط در استفاده از اين قيف‌ها نيست. اصلا بايد به شما بگويم كه ما در قديم به جاي اين قيف‌ها از ساك‌هاي بچه‌ها در تمرينات استفاده مي‌كرديم و با تمرين زياد عرق بچه‌ها را حسابي در مي‌آورديم. در حالي كه امروز اين‌گونه نيست و 20 دقيقه بازيكن را تمرين مي‌دن بدون آن‌كه عرق وي درآمده باشه. براي همينه كه مي‌بينيد فوتبال ما افت كرده. در دهه 60 ما در پرسپوليس به محض اين‌كه بازي شروع مي‌شد از چپ و راست توپ مي‌ريختيم روي دروازه حريف و تا تيم مقابل خود را جمع و جور مي‌كرد، دو سه گل خورده بود. به من مي‌گويند شما چه كار مي‌كرديد كه در بازي‌هايتان هر تيمي را عقب مي‌زديد. جوابم اينه كه كار خاصي نمي‌كرديم، جز اين‌كه به معناي واقعي تمرين مي‌كرديم، نه شيك و اتو كشيده.

الان بازيكن‌ها فكر مي‌كنن براي فوتبال بايد 15 جفت كفش رنگارنگ و شيك داشته باشن، در حالي كه كفش فوتبال نمي‌ياره. خود من با كفشي بازي مي‌كردم كه دو سانت ميخ تو پايم بود، اما اين ميخ نيز باعث نمي‌شد خوب فوتبال بازي نكنم. بايد در فوتبال زحمت كشيد و عرق ريخت، جز اين وقت خود را هدر داده‌ايم.


و سوال آخر، دوست نداري روزي دوباره روي نيمكت بنشيني؟

چرا، با اين‌كه از ما گذشته، اما دوست دارم براي ثابت كردن خيلي چيزها در اين فوتبال، تيمي را ساخته و روانه مسابقات كنم.

همچنان در خدمت ورزش

وقتي در اواسط دهه 40 هنرنمايي پسركي با كتاني سفيد در ورزشگاه امجديه در قاب چشم تماشاگران حرفه‌اي آن زمان نشست، كمتر كسي تصور مي‌كرد آن پسرك جوان مو بور بتواند عنوان پرافتخارترين مرد فوتبال ايران را به خود اختصاص دهد.

اين بازيكن اعجوبه از همان سال‌هاي نخست حضورش در فوتبال ايران طالع قهرماني بر پيشاني داشت و توانست در كسوت بازيگري و مربيگري عناوين قهرماني را يكي پس از ديگري به نام خود ثبت كند.

اين مرد استثنايي با كلكسيون افتخاراتش و متجاوز از ميليون‌ها عكس و واژه‌اي كه درباره‌اش گفته شده، نيازي به معرفي ندارد.

سلطان، لقبي كه هوادارانش به او داده‌اند و شهرت او از مرزهاي ايران گذشته و جزيي از افتخارات فوتبال ايران و آسيا شده است.

مرد نامدار نام‌آشنا و سرد و گرم چشيده فوتبال ايران، حالا از فوتبال گريزان است و دوست ندارد تا اين همه شهرت و افتخار را با لحظه‌اي از آرامش عوض كند، تا جايي كه مي‌گويد: «آرزو دارم كسي مرا نشناسه و بتونم مثل همه مردم زندگي كرده و با آرامش در اجتماع رفت و آمد كنم و اين همه سروصدا پيرامون من نباشه.»

از فضاي فوتبال خوشش نمي‌آيد، البته از اين فضايي كه به وجود آمده است: «در گذشته همه چيز عشق بود و با نداري بيشترين لذت را از فوتبال مي‌بردن.»

مي‌گويد: «يادش به خير حتي پيراهن محلي ارج و منزلتي داشت. پيراهن باشگاه را با جان مي‌خريديم و به خاطر تيم ملي حاضر بوديم خون بديم، اما حالا… پول خيلي از ارزش‌ها را عوض كرده است. معيار همه چيز پول است و خيلي چيزها را مي‌شود با پول خريد.»

علي پروين حالا در يكي از خلوت‌ترين مناطق تهران، بدون آن‌كه متوجه باشد، همچنان در خدمت ورزش است.

منبع: جام جم

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)