مرجع خبري پرسپوليس: اين بهترين پرسپوليس ليگ يازدهم بود. پرشور، تهاجمي و چشم نواز. پرسپوليس البته بي‌ايراد و حتي كم ايراد هم نبود اما آنچه به ويژه در نيمه دوم از تيم استيلي ديديم هماني بودكه انتظار مي‌رفت.

 

تيمي كه نفراتش همچون 4 بازي ابتدايي، منفرد و تك افتاده نبودند،‌همديگر را مي‌شناختند و از «هارموني» سهمي برده بودند…


 

 

اينكه تعداد پاسهاي سالم متوالي در پرسپوليس گاهي به شش و هفت هم مي‌رسيد يك اتفاق خارق‌العاده از تيمي بود كه تا پيش از اين با بده بستان هدفمند و پيش برنده بيگانه بود.پرسپوليس اگر چه از اصفهان با يك امتياز برگشت اما طعم پيروزي را به هوادارانش چشاند. پيروزي در بازگشت را …

 

***

«بازگشت» حرف اول و آخر پرسپوليس استيلي مقابل ذوب‌آهن بود. تيمي كه تا پيش از اين هرگاه از حريف – بزرگ و كوچك – عقب مي‌افتاد قافيه را مي‌باخت، بازي را از دست مي‌داد و تسليم مي‌شد در فولاد شهر هر دو باري كه از حريف گل خورد خودش را پيدا كرد و بهترين واكنش را نشان داد. اين يك پيروزي بزرگ براي تيمي است كه در 5 هفته ابتدايي ليگ با روحيه جنگندگي، برتري جويي و بازگشت به بازي هيچ نسبتي نداشت. اين بازگشت البته شگرد حميد استيلي در تيم‌هاي پيشين بود. او استاد دو بر دوهاي معروف در استيل‌آذين و البته بازگرداندن تيم‌هاي گذشته‌اش به بازي بود. هنري كه در پرسپوليس ناگهان مفقود شد و البته در فولاد شهر دوباره از آستين حميد بيرون آمد. اين بازگشت بي‌شك موهبتي است. وقتي تيمي توان «جبران مافات» را داشته باشد و بتواند آب رفته را به جوي بازگرداند مي‌تواند عادت شيرين «نباختن» را تجربه كند. اين نباختن متوالي براي تيم‌هاي شجاع آغاز و مقدمه‌اي است براي پيروزهاي متوالي…

 

***

«پرسپوليس نيمه دوم» پرسپوليسي بود براي لذت بردن. براي كيف كردن، براي اميدوار شدن. پرسپوليس در 45 دقيقه دوم مصاف فولاد شهر پر بود از اتفاقات خوشايند. از عطش سيري ناپذير براي پيروزي. از شور فراموش شده پرسپوليس. از انرژي تمام ناشدني ارتش سرخ براي تهاجم. پرسپوليس پنج‌شنبه شب خاصه در نيمه دوم دوست داشتني بود. تيمي كه باختش بي‌انصافي بود و تساوي‌اش، كمترين حق. اين پرسپوليس شايسته پيروزي بود و بس. هر چند يك دفاع ناهوشيار، سر به هوا و كند ذهن كه روي هر حمله نصف و نيمه‌اي برخود مي‌لرزيد اجازه نداد آن پرسپوليس خوش آهنگ و چشم‌نواز به حقش – كه جز پيروزي نبود – برسد.

 

***

پرسپوليس استيلي پس از ماهها سرانجام قدرشناس هم شد. قدرشناس عناصر تهاجمي بي‌مانندش همچون علي كريمي. پنج‌شنبه شب «درست ترين» علي كريمي در پرسپوليس را ديديم. جادوگري كه وقتي راه مي‌افتاد تيم را هم راه مي‌‌انداخت. فرمانده‌اي كه وقتي حمله‌ور مي‌شد لشكرش جا نمي‌ماند و پا به پاي او يورش مي‌برد. ديگر مثل گذشته نبود كه كريمي براي خودش هنرمندي كند و سايرين به نظاره بنشيند. در فولاد شهر وقتي كريمي با توپ مي‌رقصيد پرسپوليس هم خوش رقصي مي‌كرد و ديدني مي‌شد. تهاجمي، شوريده سر و تماشايي…

 

***

پرسپوليس در بهترين زمان ممكن پرسپوليس شد.

 

در آستانه شهر آورد… اين پرسپوليس تيمي است براي دوست داشتن.

 

پرسپوليسي كه وقتي نمي‌برد هم مثل برنده‌ها بازي مي‌كند و تساوي ظلم در حقش محسوب مي‌شود. آري، اين پرسپوليسي است براي تماشا كردن.

 

رضا عباسي

 


 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)