دیکارمو؛ این نام ذهن مرا سوق میدهد به بازار پرنده فروشهای خیابان مولوی. به آن روزها که سنم از سیزده چهارده سال فراتر نمیرفت و هر پنجشنبه یک گنجشک رنگ شده به جای جوجه قناری میخریدم و به صبح نرسیده، توی ظرف آب میافتاد و رنگاش میپرید تا حقیقت بر ملا شود.
دیکارمو؛ این اسم باز هم بازار پرندهفروشهای مولوی را در ذهنم تداعی میکند البته نه فقط به خاطر جوجه گنجشکهای رنگ شدهای که جای قناری قالب میکردند.
روز شنبه خبری خندهدار که عمق فاجعه را نشان میداد در صفحات روزنامهها چاپ شد: «دیکارمو در برزیل مغازه پرندهفروشی باز کرد!»
اگرچه داریوش مصطفوی در مصاحبهای برای توجیه این خرید اعجابانگیز گفت: «در دوران مدیریتم 2 اشتباه بزرگ مرتکب شدم، یکی آوردن قطبی بود و دیگری خرید دیکارمو» اما این حرفها هرگز مرهمی نمیشود برای ما که احساس میکنیم به جای قناری، جوجه گنجشک رنگ شده را به ما قالب کردهاند؛ اگر یکبار در بازار پرنده فروشهای مولوی چنین بلایی سرتان آمده باشد، خیلی خوب درک میکنید که این کلاهبرداری بزرگ چقدر عذابآور است؛ البته این تنها مورد استثنایی فوتبال ایران نیست که پیش از این هم دلالها از ساده لوحی- یا شاید خوشبینی ما- سوء استفاده و بازیکنان و مربیان درجه چندم را به فوتبالمان قالب کردهاند که بسی جای تاسف دارد.
اینها در واقع مقدمهای برای باز کردن بحثی تازه است که باید خیلی زودتر از اینها مطرح میشد؛ یادمان میآید که افشین قطبی در زمان مصطفوی، از برزیل یک دستیار به ایران آورد که مارکو نام داشت. این مربی اواسط فصل رفت و علاوه بر ماجراهای دستمزد بالایش که نقل رسانهها بود، داستان دیکارمو را هم به او ربط میدادند. همان روزها تعدادی از خبرنگاران در تمرین پرسپولیس مارکو را به دلالی متهم کردند که واکنش افشین قطبی بسیار عجیب بود و گفت کاری که شما انجام میدهید، حیوان با حیوان انجام نمیدهد.
این بحثها از آن روز پیرامون قطبی وجود داشت و حتی زمانی که او هدایت تیم ملی را بر عهده گرفت، شکل دیگری به خود گرفت و این بار انگشت انتقادها «بیوتر» دستیار هلندی قطبی را نشان میداد.
با گذشت زمان این مباحث به دست فراموشی سپرده شد تا دوباره از سوی کمیته فنی بحث دستیار ایرانی مطرح شود و تعدادی از اعضای کمیته فنی نسبت به این مساله واکنش نشان دهند و در محافل دوستانه به بیوتر اشاره کنند که صلاحیت نشستن روی نیمکت تیم ملی را ندارد.
آنها معتقدند که بیوتر در حوزه نقل و انتقالات فعال است و چنین فردی نمیتواند به عنوان مربی روی نیمکت تیم ملی بنشیند. وقتی به کارنامه بیوتر در اینترنت مراجعه میکنیم، تا حدود زیادی این مساله تایید میشود.
نام بیوتر (Piet Buter) در لیست ایجنتهایی قرار دارد که از کشور هلند رجیستر شدهاند. سایت اسپورت در بخش ایجنت لیست خود نام بیوتر را هم قرار داده که همین مساله تایید میکند این مربی هلندی در حوزه نقل و انتقال بازیکن فعالیت داشته که نامش در این سایت معتبر وجود دارد.
از سوی دیگر سایت ترانسفر مارکت هم نام بیوتر را در میان ایجنتهای فعال قرار داده که باز هم به نوعی تایید کننده این مساله است.
وقتی نام بیوتر را در دانشنامه ویکی پدیا جست و جو میکنیم، توضیحات جالبی در مورد این مربی یافت میشود. مراجعه به ویکی پدیا و البته انتخاب زبان هلندی این توضیحات را در مورد بیوتر به ما میدهد: «اخبار منفی در مورد ارتباط نزدیک بیوتر با شرکت گرانداستند منتشر شده که او هم از ارتباط با این شرکت سود برده. در زمانی بیوتر که مدیر فنی تیم اوترخت هلند بود، 3 بازیکن به نامهای لوسیان سن مارتین، اریک پیترز و میشل ورم از طریق شرکت گرانداستند به این تیم آورده شدند اما باشگاه اخبار منفی و ارتباط آنها با بیوتر را تکذیب کرد و مدیر اوترخت هم گفت، ما این بازیکنان را پیش از آنکه بیوتر را به خدمت بگیریم استخدام کرده بودیم!»
به هر حال این شائبهها همچنان پیرامون همراهان قطبی وجود دارد و به نظر میرسد که یکی از مشکلات کمیته فنی با سرمربی تیم ملی، مساله دستیار هلندی است و به همین خاطر آنها تاکید میکنند که قطبی از دستیار ایرانی استفاده کند؛ چیزی که قطبی تا الان به آن تن نداده است. به هر حال امیدواریم در مورد بیوتر، داستان رنگ کردن گنجشک و فروش آن به جای قناری اتفاق نیفتاده باشد تا این بار ذهنمان به سمت پرندهفروشهای خیابان مولوی سوق پیدا نکند.
منبع : شبکه ایران
برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)
Friday, 13 December , 2024