مرجع خبری پرسپولیس : عجب بلبشویی شده! همه افراد بالغ و غیر بالغ با حفظ سمت سرمربی پرسپولیس هم شده اند! انگار نه انگار که در این مملکت دو شغله بودن دولتی ها جرم است!
بازی با شاهین که تمام شد بازی خوردن پرسپولیس شروع شد! خیلی ها زمین و زمان را بهم دوختند که چرا فلانی در زمین بود و بهمانی نبود؟! هیچکس هم به اینکه باید در حیطه خودش حرف بزند کاری نداشت گویی بعضی هایشان فقط می خواستند این را فریاد بزنند که آره ما هم بازی! اول از همه عضو هیئت مدیره همیشه در صحنه جناب فرخزادی کبیر لب به شکوه گشود و از بازی و ارنج تیم بشدت انتقاد کرد و گفت که خیلی عصبانی است!, آنهایی که در صحنه بودند روایت کردند که بعد بازی ایشان نزدیک بود از شدت عصبانیتی که ناشی از عشق و تعصب وافر ایشان بود و لاغیر شیشه ای بشکند و نعره ای بزند و … (بقیه اش زیادی بد آموزی است!!) این مدیر نمونه همچنین به پشتوانه سالها بازیگری در عرصه فوتبال و با توجه به گذراندن همه دوره های مربیگری فرا مرزی! و سابقه مربیگری چند تیم خیلی مطرح درد تیم را در این دانستند که مربی بخت برگشته بلد نیست از ذخیره هایش استفاده کند؛ البته این مرد بزرگ حاضر نشدند به ما یاد بدهند چگونه باید از ذخیره ها درست استفاده کرد به همین دلیل ما مجبور شدیم خودمان این کلی گویی را برای خودمان باز کنیم تا به این طریق کلی چیز حالی مان بشود! برای استفاده درست از ذخیره ها راه های زیادی هست مثلا آنها را باید نگهداشت برای آینده و آیندگان تا مبادا الان همش تمام شود و چیزی برای آنها نماند! اگر هم قصد استفاده داشتیم مثل صندوق ذخیره ارزی باید طوری از ذخیره ها استفاده کنیم که کسی نفهمد! همان عملیات های فوق یواشکی منظور نظر است یا اینکه به جای سه تعویض شش تا تعویض انجام دهیم تا خون تازه ای به تیم تزریق شود البته بیش از این نمی توانیم این کلیت را باز کنیم اصولا هرچیزی را نباید زیاد باز کرد!


بعد از آقای فرخزادی کبیر نوبت رسید به مربی که فقط خودش برای خودش دستیار اول است و برای بقیه چیزی در همان حد کشک خاله بحساب می آید.! بعد بازی با شاهین این کشک خاله! ببخشید دستیار اول جناب کرانچار, کشف بزرگی کرد و فهمید بهتر است از نظر خودش هم همانی باشد که از نظر دیگران هست در نتیجه در برابر دوربین ها لبخند زد, دست تکان داد(احتمالا برای همسر محترمه اش) و اعلام کرد کرانچار باید در مورد بازی نظر بدهد نه من! از آنجا که در سوابق ایشان تعدد نظریات در امور مربوط و نامربوط به باشگاه به حدی است که ما وبگرد ها ایشان را یک نظر باز قهار می دانستیم ! این حرف ایشان ما را عجیب متهیر کرد و با خود بسیار اندیشه کردیم که دلیل این تغییر 360 درجه ای چیست؟ از آنجا که همیشه جوینده یابنده است ما هم بعد از کلی کاوش در سوابق کاری ایشان فهمیدیم که این عزیز سفر کرده به فرنگ, و چون هرکس می رود فرنگ و بر می گردد متجدد می شود و می خواهد با ما فرنگ نرفته ها فرقی داشته باشد ایشان هم می خواهد متفاوت باشد به همین دلیل حالا که همه می خواهند وارد بازی شوند و پرسپولیس و سرمربی زبان نفهمش!(زبان فارسی منظورم است) را با سیخ داغ کنند ایشان خودش را کنار می گیرد و از این کارهای بی ادبی نمی کند! یک وقت خدایی نکرده شما فکر نکنید می خواهد خودش را بی تقصیر جلو دهد و بار خودش را هم روی دوش همان آدم زبان نفهم بیندازد, نه! ایشان فقط می خواهد متفاوت باشد همین!
نفر سومی که از راه رسید مرد محبوب سی میلیون هوادار پرسپولیس بود که با چهره ای شرمگون و در حالی که خجالت می کشید سرش را بالا بگیرد از هوادارانی که بعد بازی حسابی او را تشویق کردند عذرخواهی کرد و قول داد توی دهن آنهایی بزند که توی دهن هواداران زدند, البته بعدش از تو دهنی زدن به تو دهنی زنان منصرف شد چون دوست نداشت خود زنی کند!! بعد همچنان که سرش پایین بود شمه ای از اطلاعات فوتبالی اش را نشان داد و اعلام کرد بازیکنان پرسپولیس هنوز با هم هماهنگ نیستند؛البته ایشان کمی از نفهمی هایش! یا همان ندانستن هایش هم گفت از اینکه نمی داند چرا کرانچار از یکی دو جین بازیکنی که او برایش خریده استفاده نمی کند این مدیر نمونه حق هم دارد شاکی باشد مثل این است که یکی برای شما لباسی خریده و دوست دارد شما همیشه با آن لباس در برابرش مانور بدهید و از زیبایی ها و حسنات و محسنات آن تمجید ها کنید حالا اگر جنس لباس بنجل بودنش را فریاد می زند یا شما رنگ لباس را دوست ندارید یا اصلا سایز تن شما نیست به آن فرد ربطی ندارد او زحمتش را کشیده, نکشیده؟! مرد همه فن حریف پرسپولیس که گاهی با حرف هایش ما را به شک می اندازد که از کدام تیم حرف می زند! این بار نیز تاکید کرده که بازی در پرسپولیس مال چهارده بازیکن نیست بلکه مال تعداد بیشتری بازیکن است مثلا پانزده نفر یا بیشتر! و گفته که کرانچار که خیلی باهوش است و خیلی خفن است و من خودم او را آوردم پس من خیلی خفنم! باید از همه قدرت پرسپولیس استفاده کند در آخر هم قدرتش را به رخ دشمنانش و بخصوص جناب آقای مایه دار کشیده و گفته بادی نیست که با این بید ها بلرزد و عمرا با یک مساوی او را برکنار نمی کنند!!
از جناب مدیرعامل که بگذریم می خوریم به یک بازیکن که یک بغل ادعا و کوهی شهرت دارد؛ ادعاهایش که فقط ادعاست و هیچوقت به اثبات نرسیده شهرتش هم مال باباش است. ایشان کلی از بازی تیم انتقاد کردند و گفتند بابام برای دیدن بازی های بد ما به ورزشگاه نمی آید! راست می گوید بابا یا پاپا یا ددی فقط برای تماشای هنرنمایی های پسر عزیز دردانه اش به ورزشگاه می آید؛ می آید که پاس گل های عزیز دردانه اش به مهاجمان حریف را ببیند و یاد خودش بیفتد! اینکه چطوری یاد خودش می افتد البته به ما ربطی ندارد ولی حدس می زنیم که به اطرافیانش می گوید می بینند ممد چکار می کند من بهتر از ممد بازی می کردم! البته در مورد این سلطان بی قلعه شایعه هایی هست می گویند او می خواهد دوباره پرایدش را بیاورد و همه افتخارات پرسپولیس را بریزد توی صندوق عقبش و باخودش راه ببرد! عجیبتر اینکه جناب سلطان می خواهد زیر آب مدیرعامل را بزند اما آقای مدیر با سری نترس می رود کنارش می نشیند و با هم تخمه می شکنند و بازی را می بینند و صداها را می شنوند و یک خورده یکی شان نگران می شود یکی شان خوشحال!
اینها فقط مشتی از یک خروار بود که تازه در کمتر از 24 ساعت رخ داد روزهای آینده آبستن مصاحبه های جذابتر و البته تراژدیک تر خواهد بود باید منتظر ماند ترسیم این کمیک استریپ گریه آور پرسپولیس همچنان ادامه خواهد داشت در این بین اما یاد حرف دوستی افتادم که چند روز پیش می گفت پرسپولیس سی میلیون هوادار دارد پس نباید اینطوری باشد و باید آنطوری باشد, اینکه این همه آدم را چطوری شمرده بروید از خودش بپرسید اما می خواهم به او بگویم پرسپولیس وقتی آن تعداد هوادار دارد که می برد! در روزهای دیگر آن تعداد یک تخفیف چند ده درصدی می خورد!! شاید آنها هم سوءتفاهم باشند شاید…

نویسنده : محمد نوروزی

انتهای تحلیل اختصاصی / استفاده از این خبر با ذکر نام مرجع خبری پرسپولیس مجاز است

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)