خبرگزاری پرسپولیس : هواداران کاشانی را فردی می دیدند که آمده ثبات نسبی پرسپولیس را با خلل و کارشکنی هایش برهم بزند.

“بارباپاپا” این کنایه فی البداهه و جالب فردوسی پور نسبت به تغییر رویه آنی هواداران پرسپولیس نسبت به تشویق یا توهین به حمید استیلی بود. هوادارانی که سالهاست بیشتر وقت خود را در ورزشگاه علیه کسانی پر می کنند که فکر می کنند به درد تیم محبوبشان نمی خورند. تاریخچه این شعارها از لیگ آخر آزادگان وبا شروع بحران مدیریتی باشگاه آغاز شد و اخیرا نیز علیه خوزه مانوئل ادامه پیدا کرده است. در ذیل گزارشی داریم از همه کسانی که در پرسپولیس با شعار های حیا کن و رها کن بدرقه شدند.جالب اینجاست که تقریبا همه اینها از پرسپولیس رفته اند ولی پرسپولیس به ثبات نسبی دهه شصت و هفتاد خود نرسیده است.

هرکه مخالف پروین بود
بعد از تعیین عباس انصاری فرد درسال  79 به عنوان مدیر عامل باشگاه پرسپولیس که سرآغاز بحران مدیریتی و سهامداری در این باشگاه بود ، یک نیروی قدرتمند در سکوها سعی در تعیین تکلیف برای باشگاه داشت.در آن مقطع همه کسانی که علیه آنها در آزادی شعاری داده شد کسانی بودند که علیه پروین بودند. البته علی پروین نیز از یک سیاست خاصی حمایت نمی کرد. در ابتدا پشت سر عابدینی موضع گرفت به طوری که هواداران علیه انصاری فرد شعار دادند. مدتی نیز شعارها علیه محلوجی و میرزائی که مقابل سلطان پرسپولیسی ها ایستاده بود شنیده شد.هنگامی که پروین به حمایت از سازمان تربیت بدنی پرداخت (برنده نهایی جنگ سهامداران) و پشت عابدینی راخالی کرد مشخص شد نقش پروین برای ایجاد یک نقش موثر برای خودش در باشگاه است.اما هواداران پرسپولیس بر ضد هرکسی که او صحبت می کرد موضع گرفتند.مثلا در چند بازی علیه علی میرزایی موضع گرفتند که کمتر کسی اسم اورا شنیده بود.اما یک نیروی خط دهنده در سکوها این اسم را در میان هواداران منتشر کرد!

اسماعیل حلالی به جای مربی
معمولا شعار بازیکن بی غیرت نمی خوایم نمی خوایم را بارها شنیده ایم.اما کمتر دیده شده که هواداران نام بازیکنی را بیاورند.اما در مورد اسماعیل حلالی در دوره آخر لیگ آزادگان این اتفاق افتاد . بازی با پاس تکمیل بازیهای ضعیف پرسپولیس بود. هوادارانی که به پروین علاقه زیادی داشتند بازیکنی چون اسماعیل حلالی را با شعار حیا کن …بدرقه کردند.به طوری که حلالی فردای آن روز در نظر داشت ساکش را جمع کند و برود . .پروین از کار هواداران در شعار علیه حلالی انتقاد کرد اما به مرور زمان انتقادات او هم از حلالی فزونی گرفت و در پایان سال او از باشگاه اخراج شد. بعضی این شعارها را سازمان یافته می دانستند.علی کریمی در مصاحبه جنجالی گفته بود اگر جای حلالی بودم یک لحظه نمی ماندم.چرا که که در فوتبال ایران به جای مربیان از بازیکنان انتقاد می شود، اگر چه که بعد ها همین نوع شعارها علیه کریمی داده شد ، اما او همچنان در پرسپولیس باقی ماند!

بگوویچ و غمخوار در مقابل سلطان
بعد از اینکه علی پروین به خاطر بحث بر سر مجموعه اختیارات یک مدیر فنی با غمخوار به مشکل خورد ، تیم رسما دو تکه شد. غمخوار سعی کرد با آوردن پرسپولیسیهای قدیمی مثل دایی و میناوند و کاویانپور و امامی فرد و داشتن مهره هایی چون باقری و گل محمدی و مربی چون بگوویچ در مقابل سلطان پرسپولیسیها قد علم کند.اما بعد از یک شروع توفانی و فریادهای “بگوویچ بگوویچ”در ورزشگاه شکست در هفته چهارم و همچنین شکست ناباورانه مقابل استقلال آنها را مایوس کرد و به مرور شعار علیه بگوویچ در ورزشگاه دیده شد.

در تیمی هم که پروین تحت نام آذربایجان ساخته بود شعار علیه دایی و غمخوار و بگوویچ بسیار شنیده شد به طوری که امثال دایی آن را هدایت شده از سوی سلطان می دانستند.در نهایت فصل با بدترین نتیجه تاریخ آن روزهای پرسپولیس تمام شدو پروین و تیم او متشکل از بازیکن و مترجم و دستیاران به همراه سرپرست دوباره به باشگاه برگشتند!!

سلطان تو هم برو….
پروین در فصل پنجم تلاش بسیار کرد عمده مشکلات تیم در کسب نتیجه را به همه عوامل بیرونی ربط دهد.دفاعی بازی کردن حریف(دربرابر سایپا)مهرزاد معدنچی (دربازی با استقلال و بازیهای دیگر )بی پولی (دربازیهای اول فصل) ، بی غیرتی ( بازی با سپاسی) ، ضعف داوری وبدشانسی و…بالاخره هرهفته پروین یک مساله و بهانه را بیان می کرد، اما بالاخره کم کم هواداران پرسپولیس بعد از باخت مقابل فولاد و سپاهان و تساوی مقابل ذوب آهن در تهران به او نیز معترض شدند.خیلی از هواداران معتقد شده بودند سیستم پروین دیگر به درد تیم نمی خورد و  او  با  تمام زحماتش باید کم کم خداحافظی کند .غمخوار شعار علیه پروین را شورش علیه سلطنتش یاد کرد!

کاشانی مقابل ثبات
در فصل ششم که محمدحسن انصاری فرد توانست به نوعی به وضعیت بی سروسامان پرسپولیس تا حدودی سامان دهد و با جذب دنیزلی و خرید نیکبخت محبوبیت را میان سکوها کسب کند اختلافات جدی او با عضو هیات مدیره باشگاه که از سوی سازمان تربیت بدنی حمایت می شد سبب شد که هواداران به شدت علیه حبیب کاشانی موضع  بگیرند و علیه او شعار دهند. هواداران کاشانی را فردی می دیدند که آمده ثبات نسبی پرسپولیس را با خلل و کارشکنی هایش برهم بزند. کاشانی سال بعد مدیر عامل باشگاه شد و مجبور شد به دلیل آنکه ذهنیت مثبتی روی او وجود ندارد همه کارهایش را با سرعت انجام دهد. جذب قطبی خیلی سریع انجام شد و کمک استیلی به جذب بازیکنان موثر سبب شد قبل از آنکه هواداران در فصل هفتم هم علیه او شعار بدهند آنها را راضی نماید !

داریوش مصطفوی ؛استقلالی بود؟
پیرمرد دوباره به فوتبال برگشته بود .همان کسی که اورا از عوامل نتیجه سه بر صفر جنجالی درسال 73 و محرومیت پرسپولیسیها می دانند.مصطفوی بیشتر از آنکه مدیر باشد در نظر داشت با کدخدا منشی ودور زدن قانون پرسپولیسیها را به جاده خوشبختی برساند،اما پرسپولیسیها به هیچ وجه نسبت به مدیریت او روی خوش نشان ندادند.

مصطفوی که بعد از قهرمانی پرسپولیسیها بر مدیریت باشگاه تکیه کرده بود ، سایه سنگین کاشانی را روی خودش احساس می کرد .او البته با یک نفر دیگر هم درگیر بود .حسین هدایتی اسپانسر متمول و جنجالی ،که اختلافات جدی با او موجبات برکناری پیرمرد را فراهم آورد. دربازی با سایپا هواداران علیه مصطفوی شعار دادند و  خواستار بازگشت کاشانی شدند . پیشکسوتان او را یک استقلالی می دانستند.مصطفوی بعد از استعفا از پرسپولیس بازهم به گوشه ای خزیده شد!

پیروانی به گریه افتاد
بعد از استعفای ناگهانی قطبی مدیران پرسپولیس سکان کار را به افشین پیروانی سپردند. از آنجا که در پرسپولیس صبر هواداران دیگر به انتها رسیده بود در همان بازیهای اول پیروانی به ویژه بعد از باخت مقابل ذوب آهن موضع گیری علیه او شروع شد.هواداران پرسپولیس کاری با مدافع سابق و باتجربه شان کردند که دیگر کمتر او را در مقام مربیگری مشاهده کردیم . آنها در بازی مقابل پیام مشهد بر علیه پیروانی آنقدرشعار دادند که او گریه کنان راهی اتوبوس شد و همه بازیکنان را تحت تاثیر قرار داد.

مدیری که نمی توانست
عباس انصاری فرد با سه دوره حضور درسالهای متمادی در راس مدیریت باشگاه هیچگاه نتوانست با هواداران رابطه مناسب برقرار کند. از همین رو حضور او در پرسپولیس به سال هم نمی کشید. انصاری فرد بعد از آنکه در فصل هشتم جایگزین مصطفوی شد با مشکلی به نام علی کریمی روبه رو شد که به شدت علیه اقدامات او موضع گرفت . اخراج کریمی و سرکار آوردن مربی درجه سوم مثل وینگادا جو شدیدی را علیه او به وجود اورد .در فصل بعد استخدام کرانچار هم کاری نکرد و همزمان با هواداران، مدیران سازمان هم عذر او را خواستند و حرف هواداران را گوش دادند و کاشانی را  آوردند!
در پرسپولیس یک مربی باید همان هفته های اول کار خاصی انجام بدهد که هواداران علیه او شعار ندهند وگرنه چیزی به نام صبر تا پایان فصل وجود ندارد.انصاری فرد که رفت کاشانی با تز استفاده از مربیان ایرانی طی چند جلسه مخفیانه با دایی خواسته هواداران برای تغییر را محقق کرد!

“علیه “دایی
دایی قبل ازاینکه نماد اعتراض باشد به دلایل نتایج بالا و پایینش بارها مورد اعتراض مردم قرار گرفته بود.هرچند اعتراضها ابعاد بزرگی نداشت.اوج اعتراضات دربازی با بنیادکار که پرسپولیس با یک بازی ضعیف از اسیا حذف شد اتفاق افتاد.دایی البته یک حمایت نسبی علی الخصوص به جهت دو جام حذفی که برای این تیم به ارمغان آورداز  سوی طرفداران پرسپولیس داشت که اجازه نمی داد سکوها خیلی ضد او به راه بیفتد.حتی 5 شکست پشت هم در زمان او شاید به جهت آنکه بازی های مناسبی از سوی تیمش ارائه می شد و مشکلات داوری سهم عمده ای در ثبت نتایج ایفا می کرد موجبات انتقادات شدید بر علیه او را فراهم نکرد!

استیلی در مقابل علی دایی
بدون شک استیلی از نظر فنی خیلی در حد باشگاه بزرگی مثل پرسپولیس نبود اما کاملا مشخص بود که هواداری که دو جام را با دایی کسب کرده بود و سرمربی محبوب آن زمانش را با شیوه ای خنده دار به جهت رفاقت کاشانی با استیلی ، حذف شده می دید ، در هر شرایطی تاب تحمل سوگلی کاشانی را روی نیمکت پرسپولیس نداشت ، به طوری که اکثر این شعارها مثل بازی با نفت در همان نیمه اول شنیده می شد و هیچ فرصتی برای تغییر نتیجه به این سرمربی تحمیلی نمی داد.

خیلیها حدس می زدند که کار استیلی به آخر فصل نکشد و این گونه هم شد.قبل از استیلی خود حبیب کاشانی زیر فشار خردکننده هواداران مجبور به کناره گیری شده بود تا دیگر تقریبا با حرکت اشتباهی که با آوردن استیلی به جای دایی انجام داده بود ، از فوتبال و اذهان فوتبالی ها حذف شود!

…و اما خوزه مانوئل دربرابر جادوگر محبوب
علی کریمی سوژه آخرین باشگاه پرسپولیس در این رابطه است که اختلافش با مانوئل ژوزه و اخراج او موجب شد دربازی با سایپا جو را ضد خود ببیند. البته کریمی در فصل پیشین هم به واسظه جوی که بر علیه دنیزلی آن هم در شرایطی که تیم در حال اوج گرفتن بود ، راه انداخت از سوی سکوها به سمت در خروجی هدایت شده بود ! از سوی دیگر هم این خود ژوزه است که با اخراج کریمی خود را در مقابله با خیل طرفداران جادوگر قرار داده است!

بعضی هواداران این تیم رسما گفته اند که علی کریمی را در هر شرایطی به باشگاه ترجیح می دهند و هیچ هم بعید نبود که بعد از یک پنالتی سوخته در دیدار با سایپا شعارها از سوی این طیف دوباره شروع شود. کاملا مشخص است که ژوزه حتی اگر نتیجه هم بگیرد باید مقابل این جو بایستد، اما هنوز مشخص نیست که آیا این پیرمرد پرتغالی می تواند در این جو دوام بیاورد؟!

پی نوشت:
چند نکته مهم در مورد هواداران پرسپولیس با تنظیم این گزارش مشخص شد…

1. هواداران پرسپولیس کاملا سازمان یافته شعار می دهند و حتی گاهی طرف مقابل را نمی شناسند.  
2 . تصمیم گیریها احساسی و لحظه ای است .هیچگونه منطقی پشت آن نمی باشد.حتی اگر درست به نظر برسد.
3. یک  اقلیت سازمان یافته ولی بسیار تاثیرگذار وجود دارد که افراد خاص و مشخصی را به باشگاه ترجیح می دهند.
4.مدیران سازمان و مدیران باشگاه آنچه در سکوها انجام می شود را به حساب کل  هواداران می اندازند و معمولا سعی می کنند توقعات   این شعاردهندگان را براورده کنند.
5.آنچه انجام می شود نه اجرای دموکراسی در پرسپولیس بلکه نوعی عوام گرایی سطحی و غیر کارشناسانه است که هرسال هم تکرار می شود ولی پرسپولیس به نتیجه بدتری دست می یابد !

در طی این سالها اکثر انتظاراتی که هوادار پرسپولیس داشته توسط سازمان تربیت بدنی (وزارت ورزش امروزی به عنوان مالک فعلی باشگاه) و مدیران باشگاه اجابت شده است. پروژه جذب دنیزلی و خوزه مانوئل و بازگشت پروین و افشین قطبی(بار دوم)طبق درخواست هواداران بوده است. همچنین بازگشت مدیرانی چون کاشانی بنا به درخواست هواداران توسط سازمان اجابت شده است. این هوادار است که هرکه را دوست نداشته با شعار به خانه بدرقه کرده ومجموعه مدیریتی در ورزش کشور بهترین کار را را همنوایی با افکار آن دیده است .

اما گویا آنان که بهترین کار را در فرمانبری از هوادار احساسی ورزشگاهها < که از قضا از سوی بعضی لیدرها و افراد خاص هدایت هم می شوند> می دانند،این را درک نکرده اند که همین هواداری که از آنها فلان مدیر و فلان مربی را می خواهد ، به جهت بد عادت شدن و یا هدایت پذیری از سوی افراد خاص ممکن است روبه روی همانها هم قدعلم کند، آن هم بدون انکه توضیح بدهد چرا قبلا آنها را می خواسته است. نتیجه این که خصوصا در این دهه اخیر پرسپولیس از روی سکوها بیشترین ضربه ها را خورده است . به طوری که در برخی از مواقع مدیر عاملان تیم دوست دارند بازی بدون حضور تماشاگر انجام شود! کار به آنجا رسیده است که  بسیاری می گویند اگر تماشاگران در دیدار آخر این تیم که همراه  با رشد در روند حرکتی این تیم بود ، شعار نمی دادند و یا اصلا نبودند به راحتی سایپا را شکست می دادند!

آنچه که مشخص است رویانیان در مدت حضورش اگر چه که از روی نظرسنجی دنیزلی را آورده است و از قرار همان نظرخواهی ها ژوزه را بر دیگران ترجیح داده و یا در آغاز فصل برخلاف میل باطنی بسیاری با کریمی امضای قرارداد کرده است  ، اما با حذف لیدرهای خاص ( همچون ضارب دایی) و یا حمایت از ژوزه با وجود اعتراضها به نیت رسیدن تیم به ثبات ، قصد دارد تا حدی این رویه مالوف و معمول را در هم بشکند! اما باید منتظر نشست و دید که آیا هواداران احساسی ورزشگاهها وی را همراهی می کنند و  یا اینکه وی هم مجبور خواهد بود ، به جهت درخواست سکونشینان سرخ (!) عطای ژوزه و حتی حضور خود در پرسپولیس را به لقایش ببخشد!

زمان تنها مرجعی است که می تواند پاسخ این معادله را مشخص کند!

دخل تصرف از نوشته سامان بدر

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)