تنها آرزویم بازگشت به پرسپولیس است

  

مرجع خبری پرسپولیس : او همچنان تلاش می کند تا دوباره به پرسپولیس برگردد. آیا سال 90 برای او پایان دوران جدایی تلخ خواهد بود؟ باید منتظر بود و دید. علی انصاریان یکی از مهمانان خاص هفت سین “پرسپولیس” بود.

 

بالاخره خودت از فوتبال می روی یا باید به 110 زنگ بزنیم؟

_ هنوز وقتش نشده است. جلوی پرسپولیس که دیدید. حالا هر وقت دوباره همین بازی ها را برای پرسپولیس انجام دادم یک فکری می کنم.

 

چقدر امیدواری؟

_ به این امید زندم و می خواهم فوتبالم را در پرسپولیس تمام کنم.

 

 

سال 89 نوسان زیادی داشتی؟

 

_ در این دو سال به خاطر شرایط پدرم دل و دماغ فوتبال نداشتم، هفته ای سه، چهار روز تمرین می کردم و بقیه هفته را در بیمارستان بودم.

 

تلخ ترین اتفاق بود؟

_ بله مرحوم شدن پدرم تلخ ترین اتفاق بود.

 

شیرین ترین اتفاق؟

_  پیشنهاد تراکتورسازی و بعد شهرداری که موجب بازگشتم به لیگ برتر شد.

 

در پرسپولیس یک اکیپ خاص داشتید.

_ بله؛ من و پژمان و اسماعیل حلالی بودیم. تیم الان در هیچ چیز، چه فوتبال و چه مسخره بازی به گرد پای آن تیم نمی رسد.

 

شیرین ترین نفر که بود؟

_ پژمان جمشیدی، بهنام ابولقاسم پور، یونس باهنر، حلالی، همه خوب بودند. سر وقتش فوتبال بازی می کردیم، سوتی و مسخره بازی و همه چیز داشتیم.

 

اسم یونس را می بری می خندی…

_ خیلی معرکه بود. خوراک پروین یک تمرین بود که چنتا پشتک می زدی بعد باید توپ را شوت می کردی، یونس یکبار بعد از پشتک ساده توپ را زد مینیسکش در مقابل با حریف فرضی پاره شد!

 

به عنوان یک مدافع زیاد فول می کنی، بزرگترین فول زندگیت چه بود؟

_ در زندگی شخصی فول نداشته ام، تا توانستم به خانواده رسیدم. در زندگی ورزشی بزرگترین فولی که روی من شد اجبار رفتن از پرسپولیس بود، بدترین فولی هم که انجام داد رفتم به استیل آذین بود.

 

علم بهتر است یا ثروت؟

_ مدرسه که می رفتم می گفتم علم، بعدا فهمیدم ثروت بهتر است. ثروت داشته باش برو مدرک دکتری بخر. الان خیلی ها اینکار را می کنند. می دانید که؟

 

سیرابی یا پیتزا؟

_ سیرابی آنهم با سرکه و فلفل زیاد!

 

موتور «براووی» خودت را چکار کردی؟

_ الان 100 تا کفت پوسانده است. برای سال 72-73 بود. وقتی در بانک ملی بودم، من قرمزش را داشتم، مهدوی کیا سفیدش را، داوود فنایی هم وسپا داشت.

 

اولین بار که ژل زدی؟

_ اول که ژل نبود. کتیرا می خردیم، در آب می ریختیم و بعد داخل یخچال می گذاشتیم. در کل ژل نقش مهمی در فوتبال ما داشت، ولی دو سه سال است که دیگر نمی زنم!

 

در سال 89 چه کسی دلت را شکست؟

_ همیشه شاکر خدا هستم ولی دلم از او گرفت. برای اینکه پدرم را نگه دارم خیلی دعا و تلاش کردم، 17 ماه طول کشید ولی بالاخره رفت.

 

اهل کتاب خواندن هستی؟

_ بله؛ کتاب های تاریخی را دوست دارم. زندگینامه دکتر شریعتی، پادشاهان قاجار، نادرشاه و خیلی های دیگر را خوانده ام.

 

گوشت تلخ ترین آدمی که تا حالا دیده ای؟

_ فکری و میثم بائو، البته خیلی های دیگر هم هستند.

 

شیرین گوشت ترین آنها؟

_ غلام پیروانی و مجتبی زارع که شعر و شاعری اش فاجعه است. خیلی بچه خوبی است. از وقتی در پرسپولیس بودم، همیشه پیشم می آمد و می گفت که مرا دوست دارد. هر وقت او را می بینم می گویم با فلان حرف یک شعر بگو. اگر درس را اینطور تعقیب می کرد الان دکتر بود.

 

تک کلمه

علی پروین: سلطان

علی انصاریان: جزیره ناشناخته

پرسپولیس: زندگی

فوتبال: عشق

پژمان جمشیدی: زشت با نمک

علی دایی: اسطور

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)