عقد قراردادهای ناگهانی و مذاکرات سفره‌خانه‌ای که منجر به بازی شدن با احساسات میلیون‌ها هوادار شده تبعاتی دارد که حتی آثار آن را در بازی‌های ملی هم شاهد خواهیم بود.

«تداوم در هر چیزی در نهایت باعث موفقیت می شود؛ حتی هر چی؛ حتی هیچی!» ابن تنها خصیصه ای است که شاید همه ما به نوعی در وجود خودمان داشته باشیم؛ تلاش و هیایو برای هیچ حتی اگر در آن تداوم داشته باشیم یا حتی اگر به موفقیتی هم برسیم؛ همان طور که الان دو فوتبالیست فکر می کنند به موفقیت رسیده اند؛ البته که باید دید برای هر کس موفقیت چه معنایی دارد.موفقیت شاید یک نقل و انتقال خوب باشد همان طور که بعد از سالیان طولانی هنوز هواداران قرمز و آبی به رفتن ستارگانی مثل علی دایی، مهدی مهدوی کیا، سیروس دین‌محمدی مهدی پاشازاده و…به فوتبال اروپا به آن افتخار می‌کنند. اتفاقی که شب گذشته رخ داد تنها عقد قرارداد دو بازیکن فوتبال با تیم سیزدهم لیگ ترکیه نبود بلکه بازی با احساسات میلیون‌ها هواداری بود که در سرما و  گرما روی سکوهای سیمانی بدون کمترین چشم‌داشتی حنجره خود را برای آنها پاره می‌کردند.

وقتی مهدی طارمی روز شنبه برای مذاکره با مسئولان باشگاه پرسپولیس به محل این باشگاه آمد خودش با چشمانش دید که حدود 200 نفر چطور مقابل باشگاه منتظر بودند تا خبر خوش عقد قرارداد او با پرسپولیس را بشنوند اما آیا شان و شخصیت بازیکن ملی‌پوش پرسپولیس این است که این گونه این تیم را ترک کرده و با یک دزد و پلیس بازی به فوتبال خارج از کشور بروند؟ آیا صرف اینکه لیگ ترکیه لیگ اروپایی به حساب می‌آید باید همه چیز را زیرپا گذاشت و به راحتی گذشته‌ها را از یاد برد؟ دور زدن احساسات هواداران و بازی با عواطف آنها قطعا بدترین اتفاقی است که می‌توانست رخ دهد وگرنه جدایی از یک باشگاه و پیوستن به هر باشگاه دیگری حق مسلم بازیکنان به حساب می‌آید اما آیا دو ملی‌پوش فوتبال کشورمان راه و روش درستی را برای این جدایی انتخاب کردند.

هنوز که هنوز است احمدرضا عابدزاده، علی کریمی، علی دایی،مهدی مهدوی‌کیا، کریم باقری، فرهاد مجیدی، علیرضا منصوریان و … که به ورزشگاه می‌آیند یک استادیوم به پای آنها برمی‌خیزند و چه خوب بود این بازیکنان به این فکر می‌کردند که آیا احترام و عزتی که این پیشکسوتان و بازینکان دارند فقط به خاطر نوع فوتبال آنان است یا اینکه عقبه‌ای پر از احترام پشت آن قرار دارد؟

دایی و کریمی بارها با باشگاه و حتی هواداران دچار چالش شده‌اند اما هواداران می‌بینند که آنها چه ظرفیت و جنبه‌ای برای بزرگ‌ شدن دارند و همین موضوع باعث می‌شود که هنوز یک استادیوم و حتی یک کشور به احترام آنها برپا می‌ایستد. شاید باید این مسئله را در فقر فرهنگی باشگاه‌های ما جست‌‌وجو کرد که به بازیکنان یاد نمی‌دهند که به چه باشگاهی آمدند و وارث پیراهن چه بزرگانی شده‌اند؛ بزرگانی مثل همایون بهزادی، حمید جاسمیان، علی پروین، محمد پنجعلی و ….

در این میان باید گفت بیچاره رسانه‌ها که آنها هم خیلی خوب دور می‌خورند. خبرنگاران عده‌ای با صوت، عده‌ای با تصویر و عده‌ای هم با قلم فقط مشغول بزرگ کردن بازیکنانی هستند که راه و روش ستاره شدن را بلد نیستند. ما رسانه‌ها ستاره‌سازی می‌کنیم در حالی که همین ستاره‌ها نمی‌دانند چه مسئولیت سنگینی نسبت به هوادارانشان دارند. اگر اینطور نبود یک بازیکن معمولی که دو سال قبل کسی او را نمی‌شناخت اینقدر وقیحانه یک باشگاه بزرگ و میلیون‌ها هوادار را بر سر کار بگذارد و با بهانه اینکه پدرم مریض است و نمی‌توانم به تمرینات بیایم سر از کشور ترکیه در نمی‌آورد. این شاید تلنگر خوبی برای رسانه ها باشد که بی‌جهت هر بازیکنی را باد نکنند تا در نهایت آنقدر باد کنند تا بترکند.

موضوع مورد بحث دیگر هواداران فوتبال هستند. روی صحبت ما به هواداران تیفوسی است که در سرما و گرما و در تمرینات و بازی‌ها احساس هوادار بودن دارند و تیم محبوبشان را تنها نمی‌گذارند. این هواداران اما در تاریخ نشان دادند که هیچ گاه عاشق بازیکن خاصی نیستند و تنها برای آنها تیم‌شان مهم است. این هواداران هم باید یاد بگیرند که اسطوره‌های واقعی چه کسانی هستند و در کوچه و خیابان‌ها باید چطور با آنها برخورد کرد نه اینکه هر کسی به صرف پوشیدن پیراهن تیم محبوبش برای یک سال اسطوره و بزرگ لقب بگیرد.

در این میان نباید از نقش باشگاه پرسپولیس هم بی‌تفاوت گذشت. در گذشته بازیکنان برای رسیدن به پیراهن پرسپولیس و حتی استقلال باید سال‌ها خوب بازی می‌کردند و پس از تحمل سختی‌های فراوان لباس قرمز و آبی را به تن می‌کردند و قدر آن را می‌دانستند اما در روزگار فعلی بازیکنان برای حضور در یکی از دو قطب فوتبال پایتخت به زمانی بیشتر از یک سال نیاز ندارند. همانطور که بازیکنی با نام رامین و با نام رضاییان بعد از چند ماه ملی‌پوش شدن در تیم راه‌آهن خیلی زود پیراهن پرسپولیس را به تن کرد و در نهایت هم برخوردی با این باشگاه و هوادارانش انجام داد که آنها هیچ گاه از یاد نمی‌برند. بخش فرهنگی باشگاه باید به این بازیکنان یادآور شود که چه ستاره‌هایی در چه روزگاری همه جوانی و انرژی خود را برای این باشگاه خرج کردند و حالا لقب اسطوره گرفتند. متاسفانه این روزها بازیکنان یک شبه ره صد ساله می‌روند و نمی‌دانند که میراث‌دار چه بزرگانی در این باشگاه‌های پرطرفدار شده‌اند.

 

بحث قراردادهای یک ساله و دادن اختیار فسخ یک‌طرفه قرارداد هم از دیگر مسائل عجیب در فوتبال ماست که شاید در هیچ جای دنیا وجود ندارد. این کار به واقع وارد کردن قراردادهای ترکمنچای وار به فوتبال ایران است. به نظر می‌رسد مسئولان ارشد فوتبال و ورزش باید با این موضوع هرچه زودتر برخورد کنند چراکه وقتی بازیکنی در قراردادش قدرت فسخ یک‌طرفه قرارداد را دارد کاملا مشخص است که خودش را بالاتر از باشگاه می‌داند. آیا لیونل مسی، لواندوفسکی، کریس رونالدو، ابراهیموویچ و … هم با باشگاه‌هایشان قراردادهای این چنینی می‌بندند؟ این موضوع باعث تبعات شومی در فوتبال ایران شده که قطعا دامن آن را بیشتر خواهد گرفت.

بحث دیگر به خود برانکو برمی‌گردد که در چند وقت اخیر با صحبت‌هایش نشان داد که نیازی به بازیکنانی که برای تیم ناز می‌کنند ندارد. او تلویحا در مصاحبه‌های خود به این مسئله اشاره کرد که در تیم جایگزین‌های خوبی برای بازیکنانی داریم که به هر دلیلی نمی‌خواهند در پرسپولیس بمانند. او قطعا با آوردن حسین ماهینی چنین روزی را می‌دید که بازیکنی مثل رامین رضاییان در پرسپولیس باقی نماند و حتی وقتی صحبت از آوردن مهاجم نوک انجام داد نشان داد که امیدی به باقی ماندن مهدی طارمی در پرسپولیس ندارد. با این همه این مسئله ضربه روحی بدی به هواداران زد چراکه آنها باید بدانند برخی نقل و انتقالات در فوتبال ایران نه در باشگاه و در اتاق مدیرعامل بلکه در سفره‌خانه‌های به خصوصی انجام می‌شود که این مسئله خارج از عرف و قانون است.

نقل و انتقالات سفره‌خانه‌ای باعث به وجود آمدن شائبه و شایعات زیادی در فوتبال می‌شود به طوری که حالا حتی شایعاتی مبنی بر رد پای کارلوس کی‌روش در برخی از نقل و انتقالات هم شنیده می‌شود و شاید هم اگر این نقل و انتقالات در مسیر درست انجام شود دیگر این شایعه‌ها به وجود نیاید. حالا کی‌روش می‌داند و تیم ملی چراکه از حالا هواداران پرسپولیس برای این دو بازیکن خط و نشان کشیدند که در زمان بازی‌های تیم ملی در تهران به شدیدترین وجه با این دو بازیکنان غلبه کنند و مشخص نیست با این چالش به و جود آمده باید چطور برخورد کرد آن هم در حالی که ملی‌پوشان کشورمان برای حضوری موفق در مسابقات مقدماتی جام جهانی 2018 به مصافی حریفانی قدرتمند برود. حالا چه کسی می‌تواند تضمین دهد که هواداران در راه صعود تیم ملی به جام جهانی یک دست و همدل باشند؟

طارمی و رضاییان رفتند و هواداران پرسپولیس باید با این مسئله کنار بیایند چراکه آنها در زمانی که پیراهن پرسپولیس را به تن داشتند زحمت خود را برای این باشگاه کشیدند اما ای کاش با رعایت اصول حرفه‌ای این نقل و انتقال انجام می‌شد و ای کاش هواداران را اینطور دلگرم نمی‌کردند. شاید وعده‌های پوچ برخی‌ها و تلاش برای جذب لایک‌های بیشتر در فضای مجازی  باعث شد تا با احساسات میلیون‌ها هوادار بازی شود و ای کاش مسئولان باشگاه پرسپولیس حرفه‌ای تر با این مسئله برخورد کرده و در یک نشست خبری همه چیز را اعلام می‌کردند تا در این میان نه رسانه‌ها متهم به دروغ‌گویی شوند و نه هواداران بیخود دلگرم گردند.

حالا باز هم در فضای مجازی یکبار دیگر شاهد رد و بدل شدن رکیک‌ترین فحاشی‌ها نسبت به دو ملی‌پوش فوتبال هستیم که ای کاش این اتفاق نمی‌افتاد. این دو بازیکن و حتی هواداران پرسپولیس باید بدانند که نام پرسپولیس بزرگ‌تر از هر بازیکنی است همانطور که علی پروین‌ها، علی دایی‌ها، احمدرضا عابدزاده‌ها، علی کریمی‌ها، مهدی مهدوی‌کیایی‌ها و … به این تیم آمدند و رفتند اما نام پرسپولیس پابرجا ماند. به نظر می‌رسد عقد قرارداد ناگهانی و مذاکرات سفره‌خانه‌ای در جری‌تر شدن بیشتر هواداران سهیم بوده است.

مهدی طارمی و رامین رضاییان به لیگ ترکیه رفتند، به کشوری رفتند که این روزها ناامن‌ترین روزهای چندین ساله خود را تجربه می‌کند و هر روز صدای انفجار و کشته شدن مردم بیگناه گوش و چشم مردم را اذیت می‌کند. این دو بازیکن با این نحوه عقد قرارداد با تیم ترکیه‌ای به گونه‌ای عمل کردند که شاید بمب‌ها در استانبول بترکد اما صدای آن در تهران شنیده شد و قطعا آتش این انفجار دامنگیر آنها خواهد شد و دود آن به چشم خودشان خواهد رفت.

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)