مرجع خبری پرسپولیس : از اين يكي قسر در رفتند، اما فوتبال ايران بازهم به خونخواهي ابوموسي و ذرهذره خاك پرگهر سرزمينش، آقايياش را به اماراتيها و ساير اعوان و انصارشان ثابت خواهد كرد. تنبهاي ما را بيخيال، تنبان خودتان را بچسبيد رفقا!
1- سفر اواخر هفته گذشته محمود احمدينژاد به استان هرمزگان، به شكل نامتعارف و حيرتانگيزي خبرساز از كار درآمد. در يك حادثه كمسابقه و شگفتانگيز، حضور رييس دولت در جزيره ايراني ابوموسي، خشم مضحك سران امارات متحده عربي را در پي آورد و دشداشهپوشان حاكم بر اين كشور تازه به دوران رسيده، چنين سفري را مداخله ايران در امور داخلي خودشان ارزيابي كردند!
اينكه اين خوابهاي شتري و جاهطلبيهاي خوشخيالانه از كجا ميآيند و چقدر با سست عنصري و اهمال برخي از مسوولان ايراني در برخورد قاطعانه با ادعاهاي واهي طرف مقابل در ارتباط هستند، جاي بحث و تحليل دارد. هر چه هست اما، فعلا عشيره و طايفه آلنهيان اسير برخي توهمات بدخيم شدهاند؛ مرضي كه دو روز پيش باعث شد گستاخي و بيادبي را از حد بگذرانند و در واكنش به سفر داخلي يك مقام رسمي كشورمان به بخشي از خاك سرزمينش، سفير ايران در امارات را احضار كنند! روزي كه بدرفتاريهاي وقيحانه عربها با مسافران ايراني را ناديده گرفتيم، روزي كه از سختي روزافزون شرايط اقتصادي مردم و قاچاق هموطنان بيپناهمان به شيخنشين دوبي غافل شديم، روزي كه نسبت به قيد شدن پسوند ملي و ابدي «خليجفارس» در موضعگيريهاي طرف مقابل سختگيري كافي را به خرج نداديم و روزي كه به باديهنشينها و بيابانگردها «رو» داديم، بايد فكر امروز را هم ميكرديم كه دنبال «آستر» آمدهاند و شاخ و شانههاي آنچناني ميكشند.
2- اين روزها كه آب سربالا ميرود، ابوعطا خواندن قورباغه چيز چندان غريبي نيست، اما ظاهرا چهچههاي اخير اماراتيها، غير از مناسبات سياسي شامل جنبههاي ديگري هم شده است؛ از جمله اينكه حاكمان ابوظبي تصميم گرفتهاند براي تنبيه ايران(!) بازي دوستانه مقررشان با تيم ملي كشورمان در بيست و نهم فروردين ماه را به طور يكطرفه لغو كنند. به اين ترتيب، تيم حذف شده امارات كه قرار بود نقش حريف تمريني تيم دوم ايران را بازي كند، احتمالا از تحمل يك شكست خفتبار ديگر – كه هيچچيز عجيبي در تقابلهاي دو كشور نيست – نجات پيدا خواهد كرد. در اين ميان، يك نكته قابل تامل و اساسي ديگر، به تكرار بيكفايتي و سردرگمي فدراسيون فوتبال كشورمان مربوط ميشود؛ جايي كه كفاشيان و شركا دوباره اشتباه بازي با نيجريه را مرتكب شدند و عقد قرارداد رسمي براي اين بازي دوستانه را از ياد بردند تا حالا دستشان از اقامه دعوا و دريافت غرامت نيز كوتاه باشد. سياسيون و اهالي قدرت، لابد صلاح كار خودشان را بيشتر ميدانند و بهتر ميفهمند كه چه واكنشي بايد نشان بدهند. با اين حال تا آنجايي كه به «فوتبال» مربوط ميشود، خيالمان تخت است كه بچههاي ايران به راحتي از خطاي طرف اماراتي نخواهند گذشت و به مدد انرژي اين نفرت مضاعفي كه از شيوخ عربي پيدا ميكنند، باصلابتتر از گذشته نمايندگان آنها را درهم خواهند كوبيد. در مقاطع قابل توجهي از اين سالها، فوتبال پرچم خوبي براي پاسداشت دغدغههاي ملي – ميهني مردم ما بوده؛ هر چقدر مقامات ايراني انعطاف به خرج دادند، بازيكنان كشورمان در جدالهاي حيثيتي سنگتمام گذاشتند و هر اندازه برخي از مسوولان محترم و سازشگر سكوت كردند، فرياد كوبنده «خليجفارس ايران» در استاديومهاي ورزشي، پشت هر شنوندهاي را لرزاند. امروز هم ايمان داريم كه فوتباليستهاي كشورمان براي حراست از غرور ايراني، توان بيشتري به خرج خواهند داد و عليالحساب، نقششان را در تحقير بيشتر اماراتيهاي حاضر در جدولهاي ليگ قهرمانان آسيا ايفا خواهند كرد.
3- امروز اماراتيها در حالي از وسيله «فوتبال» براي رساندن پيغام سياسيشان به ايران استفاده ميكنند كه خيلي از دولتمردان و تصميمسازان ما هنوز متوجه ارزشهاي چنين پديدهاي نشدهاند و كماكان كفايت و دور انديشي لازم براي اداره اين حوزه در كشورمان به چشم نميخورد. امروز همه دنيا تمام انرژي خودشان را بسيج كردهاند تا حرفشان را با اين ابزار قدرتمند تبليغاتي بزنند، اما ما زورمان نميرسد ورزشگاه نقش جهانمان را تكميل كنيم يا يك زمين تمرين آبرومند براي محبوبترين تيمهاي كشورمان فراهم بياوريم. القاعده و كاخسفيد، ظاهرا دو قطب كاملا متخاصماند كه تقريبا روي هيچ مفهومي – از حقوق بشر گرفته تا مذهب و اخلاق و سياست و اقتصاد – با هم توافق ندارند، اما جالب است كه اين هر دو مكتب، نميتوانند جذابيتهاي فوتبال را ناديده بگيرند؛ چنانچه ميدانيم بنلادن كارت هواداري رسمي آرسنال را داشته و سخنگوي كاخ سفيد هم به تازگي در نطق رسمياش، پنج گله شدن مسي در برابر بايرلوركوزن را تبريك گفت. جالب اينكه حتي هيتلر و موسوليني هم نميتوانستند هواداريشان از شالكه و بولونيا را پنهان كنند. در دنيايي كه ضريب نفوذ و اثرگذاري فوتبال، چيزي كمتر از بمب هستهاي ندارد، چگونه منصبداران كشور ما ميتوانند تا اين اندازه به سرنوشت چنين پديدهاي در ايران بيتفاوت باشند؟ واقعا چرا بايد وضع فوتبال ما و امكاناتش طوري باشد كه مهاجم خارجي الجزيره امارات پس از بازي با استقلال و بازگشت از تهران، با مسوولان باشگاهش شرط بگذارد كه ديگر هرگز براي بازي به ايران نخواهد آمد؟ آيا سزاي فوتبال ما اين است كه تيم اميدش به خاطر اشتباه اداري از المپيك حذف شود و بعد با هزار ترفند سرمربي همان تيم ناكام را به پستش بازگردانيم تا چشم و چراغ آقايان بيكار نماند؟! آيا وقت تجديدنظر كردن در مورد فوتبال و ابعاد اجتماعي و بينالمللي شگفتانگيزش فرا نرسيده است؟
4- از اين يكي قسر در رفتند، اما فوتبال ايران بازهم به خونخواهي ابوموسي و ذرهذره خاك پرگهر سرزمينش، آقايياش را به اماراتيها و ساير اعوان و انصارشان ثابت خواهد كرد. تنبهاي ما را بيخيال، تنبان خودتان را بچسبيد رفقا!
*یادداشت: رسول بهروش
برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)
Friday, 15 November , 2024