مرجع خبری پرسپولیس : علی کریمی 90 دقیقه به دنبال یک مهدوی کیا می گشد، یک حسین کعبی جوان که خوب بدود و تایمینگ را رعایت کند، بازیکنی که فضا را درک کند و بازی جادوگر را تکمیل کند.

1-4-1-4 اولين اتفاقي بود كه مي‌شد آن را به عنوان يك تغييرتاكتيكي”رصد”كرد. هوشمندي درانتخاب سامان آقازماني؛ كه پاس مي‌داد و به سرعت هم اين كار را  مي‌كرد، به جاي زارع؛ كه مي‌دانيم علاقه به توپ دارد و به پا به توپ شدن، يكي ديگر از امتيازهاي سرمربي تيم ميزبان بود.

حميد با اين كار به مدافعان تيمش فهماند كه “كريمي”مرد هدف پرسپوليس در انتقال توپ از فاز دفاع به حمله است، ولي از علي كريمي به بعد هيچ نكته اميدواركننده‌اي به چشم نمي‌خورد.

مردي كه تمايل غريزي‌اش به جناح راست بر كسي پوشيده نيست 90 دقيقه – شايد كمتر- دنبال يكي مثل مهدوي‌كيا مي‌گشت. يك “كعبي” جوان كه بدود، تايمينگ را رعايت كند. فضا را بشناسد. روي دست كريمي صاحب توپ جا بگيرد. فراركند. پاس را كه گرفت، پاس بدهد؛ مثل جادوگر. مثل شماره 8، مثل كاپيتان.

عليرضا محمدولي “خط” را ول نمي‌كرد. فشنگچي پاي راست نداشت. اولادي ” نذر” كرده بود كه به تيم سابقش گل بزند (!)و به همين خاطر براي خود ش بازي مي‌كرد؛ به جاي تيم .

رضايي هم طول مي‌كشد تا رضايي شود. او مدتها مصدوم بوده و زمان مي‌خواهد تا جسارت استفاده از پاس‌هاي توي عمق _ پاس هاي فرار_ را پيدا كند. پس كريمي بود و كريمي. كريمي بود و خودش. مردي كه از اواسط نيمه اول به سامان آقا زماني نزديك تر شد و از اواسط نيمه دوم به خط حمله.

بهترين عملكرد را هم پس از كوچ دوم داشت. بعد از نزديك‌تر شدن به دروازه ملوان ، اما به لحاظ تاكتيكي اين خيلي بهتر است كه علي اداره كننده باشد، به جاي دريبل زن.

اين درست كه جادوگر را به خاطر جادويش مي‌پرستند. اين صحيح كه او هنوز هم مي‌تواند لايي بياندازد. يك پا دو پا بزند. دريبل دو طرفه را اجرا كند. بدن بيايد و … ولي در فوتبالي كه كف‌گير پلي ميكرهايش به ته ديگ خورده است استفاده از كريمي بازيساز مقرون به صرفه‌تراست.

اين انتخاب” كي‌روش” هم بود و استيلي از روي دست مرد پرتغالي كپي زد، اما زمان مي‌برد تا حميد استراتژي مناسبي براي پرسپوليس بعد از كريمي پيدا كند.

تا زماني كه توپ به او مي‌رسد همه چي عالي است. اصلا بازي تك ضرب و پرپاس همان چيزي است كه فوتبال ما عطش آن را دارد.

به جادوگر هم ايرادي وارد نيست. او بايد سرعت تيم را كنترل مي‌كرد كه كرد. او بايد كاشف درها باشد كه اين گونه بود. علي بايد توپ بگيرد، پاس كاري بدهد، كه مي‌گرفت و مي‌داد.

كريمي سه‌شنبه شب فرماندهي بود كه سرباز نداشت. شماره 8 از تيمش جلوتر است و اين از آن جهت جاي تعجب دارد كه او كمترين حضور را در تمرينات آماده سازي پيش از شروع فصل داشته است.

جالب اين‌كه گل را هم بازيكن ذخيره پرسپوليس زد(!) بنابراين شايد حميد بايد در چيدمان مهره هايش تجديد نظر كند.

مهم ترين كار اما پيداكردن الگويي براي جريان بازي در زمان‌هايي است كه توپ به كريمي مي‌رسد. بعد از كريمي پرسپوليس لنگ مي‌زند، آن قدر كه گاهي بدون توجه به فقدان مهاجم سرزن؛ احتمالا براي از سربازكردن توپ ، روبه سانتر از جناحين مي‌آورد.

…حيف است تيمي كه اين كريمي را دارد” سربازي” براي درست استفاده كردن از او نداشته باشد.

منبع: نشریه ورزشی 90