او بايد اين اصل مهم را محور اساسي كارش با پرسپوليس قرار بدهد تا يكبار ديگر اين تيم پرطرفدار از ناحيه اختلافات دروني لطمه نبيند.

یادداشت رسول بهروش؛ 1- علي دايي سرمربي پرسپوليس شد. اگر حادثه خاصي رخ ندهد و ماجراي قرارداد داخلي شهريار با راه‌آهني‌ها مشكل‌ساز از كار در نيايد، آقاي گل فوتبال ملي جهان، ليگ سيزدهم را روي نيمكت پرسپوليس آغاز خواهد كرد. اين دومين دوره حضور دايي در جمع سرخپوشان به‌عنوان مربي است. او پيش‌تر در كسوت مسوول كادر فني پرسپوليس موفق به كسب دو عنوان قهرماني جام حذفي براي هواداران شده بود، اما نوسانات اين تيم در ليگ و نيز ناكامي در آسيا باعث شد تا خاطره چندان خوشي از آن مقطع در ذهن بسياري از مخاطبان فوتبال ايران باقي نماند. حالا دايي به پرسپوليس برگشته تا اين‌بار عملكرد مطلوب‌تري ارايه بدهد. بعد از كسب بهترين جايگاه راه‌آهن در تاريخ مسابقات باشگاهي ايران، شهريار براي اعاده حيثيت بيشتر از كارنامه‌اش به جمع سرخپوشان باز مي‌گردد. پرسپوليس امسال اگرچه از نقطه نظر نيروي انساني به مراتب بهتر از دوره قبلي كار دايي است، اما او اينجا همچنان با چالش‌هاي مهمي مواجه خواهد بود؛ مسايلي كه بهتر است از همين حالا خودش را براي روبه‌رويي با آنها آماده كند.

2- شايد جدي‌ترين مشكل دايي در پرسپوليس، حكايت مشت‌هاي گره كرده باشد. آنچه در درجه اول باعث مي‌شود بخشي از هواداران در قبال كاپيتان اسبق تيم ملي و انتقالش به پرسپوليس موضع بگيرند، موضوع شادي بيش از حد او هنگام پيروزي بر سرخپوشان با راه‌آهن است. هنوز تصوير رقص مشت‌هاي شهريار كنار خط طولي در زمين آزادي در ذهن بسياري از هواداران پرسپوليس كمرنگ نشده است. دايي حق دارد به اين اصل حرفه‌اي استناد كند كه هنگام هدايت راه‌آهن، به اين مجموعه متعهد بوده و نخواسته شادي‌اش را از موفقيت تيمش پنهان كند، اما طبيعي است كه خيلي از پرسپوليسي‌ها اين توجيه را نپذيرند. وقتي ستاره‌اي در ابعاد كريستانو رونالدو هم ترجيح مي‌دهد خوشحالي‌اش را از گلزني به يونايتد كنترل كند، اين يعني آنكه در بالاترين سطح فوتبال جهان هم مي‌توان به احساسات انسان‌ها احترام گذاشت. ماجراي آن شعف نامتعارف، در حال حاضر به اصلي‌ترين عامل بازدارنده بخشي از هواداران در مسير دلبستگي به علي دايي تبديل شده است. اين اما، تنها «مشت» دردسرساز براي شهريار نيست. او امروز به باشگاهي برمي‌گردد كه آخرين‌بار قبل از ترك آن، گونه‌اش با مشت بوقچي‌هاي حنجره به مزد آن كبود شد؛ خاطرت هست شهريار جان؟

3- كاش حالا كه دايي برمي‌گردد، محاسبه خيلي چيزها را كرده باشد. بعد از دو برنامه نود طولاني و پرتنش كه به جنگ كلامي او با كفاشيان و كاشاني اختصاص پيدا كرد، جامعه فوتبال ايران ديگر تحمل بيداري سحرگاهي براي پيگيري تازه‌ترين پرونده جنگ شهريار با روسايش را ندارد؛ به ويژه از اين جهت كه دايي و رويانيان سابقه يك ستيز وحشتناك را در كارنامه‌شان دارند. امروز بايد خيلي از سنگ‌ها واكنده شود تا فردا داستان مشكلات تكراري، دوباره روح و روان ميليون‌ها انسان را مكدر نكند. علي دايي مي‌تواند به فهرست مشكلاتش با كاشاني رجوع كند و سرفصل‌هاي جنجالي آن را از همين حالا با رويانيان به بحث بگذارد. كم و كيف انتظار از باشگاه در زمينه يارگيري، ساماندهي حاشيه‌هاي تيم و تقسيم دقيق وظايف مانع از آن خواهد شد كه فردا دو طرف به جان هم بيفتند يا از روي سكوها بيانيه عليه كادر فني قرائت شود و بوقچي‌ها جسارت برخورد فيزيكي با شخص سرمربي را به خودشان بدهند. مشهور است كه مي‌گويند «جنگ اول به از صلح آخر»؛ اين اما براي دايي چيزي فراتر از يك ضرب‌المثل معمولي است. او بايد اين اصل مهم را محور اساسي كارش با پرسپوليس قرار بدهد تا يكبار ديگر اين تيم پرطرفدار از ناحيه اختلافات دروني لطمه نبيند. بعد از چند فصل التهاب و درگيري، پرسپوليس امروز محتاج آرامش است و اين تحفه، با چيزي غير از شفاف‌سازي و پايبندي به حريم حرفه‌اي محقق نخواهد شد.

4- كاش كار به جايي نرسد كه دايي و رويانيان دوباره به غيرت و تعصب يا مو و ريش همديگر پيله كنند. آغاز فصل جديد بايد با نو شدن سردار و شهريار همراه باشد؛ طوري كه طرفين با رفتاري پخته‌تر، به شكوفاتر شدن توانايي هم كمك كنند، نه آنكه خواسته يا ناخواسته از ظرفيت اين همكاري بكاهند و به اعصاب هوادار يورش ببرند.

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)