پیشکسوت پرسپولیس گفت: وقتی در آن شهرآورد معروف که پرسپولیس ۹ نفره شد، از زمین اخراج شدم توقع داشتم پروین در رختکن داد و فریاد راه بیندازد اما او کوچکترین حرفی نزد و فقط میگفت اگر ۷ نفره هم شویم به استقلال نخواهیم باخت.
«اسماعیل حلالی» روزهای خاطرهانگیزی را در پرسپولیس پشت سر گذاشت که از این روزها به عنوان بهترین ایام زندگی ورزشیاش نام میبرد.
او در مصاحبه با ایرنا از روزی که به عنوان یار کمکی، پرسپولیسی شد حرف زد و از زمانی سخن گفت که مجبور شد بر خلاف میل باطنیاش قرمزپوشان تهرانی را ترک کند.
چطور شد پرسپولیسی شدید؟
من پرسپولیسی به دنیا آمدم و از دوران بچگی عاشق این تیم بودم. شاید باور نکنید اما از روزی که با توپ فوتبال آشنا شدم یک هدف و آرزوی بزرگ را در سر داشتم و آن چیزی جز پوشیدن پیراهن پرسپولیس نبود.
چطور شد به این آرزو رسیدید؟
سال ۷۵ بود، پرسپولیس به جمع چهار تیم پایانی جام باشگاههای آسیا صعود کرده بود و آنها من، خداداد عزیزی و فرشاد فلاحتزاده را به عنوان یار کمکی در اختیار گرفتند.
پرسپولیس در این بازیها به مقام سوم رسید؟
بله اما آن چیزی که برای من جالب و تعجب آور بود جذب ما سه نفر برای این تورنمنت بود.
چرا؟
پرسپولیس بازیکنان بزرگی در اختیار داشت که هر کدام برای خود اسم و رسمی در فوتبال داشتند و وقتی ما به اردوی این تیم رفتیم در اولین بازی دوستانه در نیمه سوم فرصت حضور در میدان را پیدا کردیم. پرسپولیس یک بازی دوستانه داشت که در سه وقت ۳۰ دقیقهای برگزار شد و مرحوم استانکو در نیمه سوم من را به زمین فرستاد.
اما در اولین بازی این تیم مقابل پوهانگ در مرحله نیمهنهایی جام باشگاههای آسیا فرصت حضور در میدان را پیدا کردی؟
پرسپولیس ۲ بر صفر عقب افتاده بود که استانکو همزمان من و خداداد عزیزی را به زمین فرستاد، من چند دقیقه پس از ورودم به زمین یک پنالتی گرفتم که مجتبی محرمی آن را از دست داد و بعد خداداد عزیزی برای پرسپولیس گلزنی کرد. شاید اگر آن پنالتی تبدیل به گل میشد، سرنوشت پرسپولیس به گونه دیگری رقم میخورد. در نهایت در دقیقه ۹۰ یک سوپر گل از بازیکن پوهانگ دریافت کردیم تا از رسیدن به فینال باز بمانیم.
بازی بعد به عنوان بازیکن ثابت به میدان رفتی؟
در بازی ردهبندی این رقابتها به مصاف نماینده قطر رفتیم و با پیروزی چهار بر یک عنوان سومی این بازیها را کسب کردیم. من در این مسابقه عملکرد خیلی خوبی را به اجرا گذاشتم و روی سه گل پرسپولیس نقش عمدهای را ایفا کردم. برای من خاطره جالبی از این بازیها باقی مانده است.
چه خاطرهای؟
وقتی در هواپیما نشسته بودیم و در حال بازگشت به ایران بودیم، استانکو نزدم آمد و گفت مرا حلال کن! من باید در بازی اول تو را به عنوان بازیکن ثابت در ترکیب پرسپولیس قرار میدادم و حالا این قدر شهامت دارم که به این اشتباهم اعتراف کنم.
چطور پرسپولیس شما را به عنوان بازیکن آزاد جذب کرد؟
از روزی که به ایران برگشتیم و من به تبریز رفتم، مذاکرات آغاز شد. پرسپولیس یک هوادار قدیمی داشت و شاید باور نکنید اما هر روز صبح به تبریز میآمد و به دیدار مدیرعامل میرفت تا رضایتنامهام را بگیرد، طوری شده بود وقتی در محل تمرین تراکتور حضور داشتیم و هواپیما در آسمان دیده میشد، بچهها به شوخی میگفتند نماینده پرسپولیس دوباره به تبریز آمد. رفت و آمد این بنده خدا ۶ ماه ادامه داشت تا در اواخر فصل رضایتنامهام را برای حضور در پرسپولیس صادر کردند.
اولین بازی شما با پیراهن پرسپولیس مقابل کدام تیم بود؟
شهرآورد. روز خداحافظی فرشاد پیوس من برای اولین بار فرصت حضور در ترکیب پرسپولیس را پیدا کردم و خاطره شیرین و بزرگی برایم ثبت شد. ما سه گل زدیم و چند گل دیگر نزدیم. در تمام شهرآوردهایی که برای پرسپولیس به میدان رفته بودیم هیچ وقت این قدر استقلال را ضعیف و مستاصل ندیده بودم. آنها حرفی برای گفتن نداشتند و بازی کاملا یکطرفه بود. البته فکر میکنم دلیل این موضوع قهرمانی پرسپولیس بود و بازیکنان بدون کوچکترین استرسی پا به زمین مسابقه گذاشته بودند و از سوی دیگر استقلالیها چون در لیگ موفق نشده بودند فشار زیادی را متحمل میشدند.
بهترین خاطرهات از شهرآوردها چیست؟
من ۲ خاطره ویژه از شهرآوردها دارم. اولین خاطرهام مربوط میشود به شهرآوردی که ۹ نفره شدیم. در این مسابقه نادر محمدخانی در دقیقه ۱۰ اخراج شد و من در دقیقه ۴۳ پس از دریافت ۲ کارت زرد بیرون رفتم، در آن لحظات به ساعت ورزشگاه نگاه کردم و با خودم گفتم فقط ۲ دقیقه به پایان نیمه اول وقت باقی مانده است خدا به من و پرسپولیس رحم کند. همانجا چهار گوسفند نذر کردم تا اتفاق بدی در این بازی برای پرسپولیس رخ ندهد. وقتی سوت پایان بازی به صدا درآمد از خوشحالی نمیدانستم چه کار باید انجام بدهم. با حمید استیلی به جمکران رفتیم و نذرم را ادا کردم.
و دومین خاطرهات؟
همان شهرآوردی که با تساوی ۲ بر ۲ به پایان رسید. نیمه اول یک گل زدیم اما در نیمه دوم ۲ گل بد خوردیم، وقتی مهدی هاشمی نسب دروازه پرسپولیس را باز کرد، فقط ۶ دقیقه به پایان مسابقه وقت باقی مانده بود و در دلم گفتم خدایا خودت کمک کن و لحظاتی بعد علی کریمی گل زد و من معجزه را دیدم.
بعد از اخراجت در شهرآورد ۹ نفره، علی پروین حرف خاصی نزد. از آن حرفهای معروفش؟
علی پروین به شهرآورد حساسیت ویژهای دارد و سه روز پیش از این مسابقه خوابش نمیبرد اما روز بازی به بازیکنان آرامش میدهد. وقتی در آن شهرآورد معروف از زمین اخراج شدم، توقع داشتم پروین در رختکن داد و فریاد راه بیندازد اما او کوچکترین حرفی نزد و فقط میگفت اگر ۷ نفره هم شویم به استقلال نخواهیم باخت.
چند فصل در پرسپولیس حضور داشتید؟
۷ فصل
چه شد از پرسپولیس رفتید؟
من دوست نداشتم از پرسپولیس بروم اما اتفاقاتی افتاد که باعث شد بر خلاف میل باطنیام این اتفاق رخ دهد. من قراردادم با پرسپولیس به پایان رسیده بود و بازیکن آزاد محسوب میشدم. سال ۸۱ خانهای خریده بود و برای سه ماه بعد چکی به مبلغ ۵ میلیون تومان داده بودم و رفتم و ماجرا را برای علی پروین شرح دادم و از او خواستم تا پول بدهد اما او گفت من مبلغ قرارداد بازیکنان را مشخص میکنم. به علی آقا گفتم حالا که غمخوار آمده است، شما بگویید من اسماعیل حلالی را میخواهم و من درباره قیمت با وی حرف بزنم شاید با مبلغی کمتر به توافق برسیم.
برای اولین بار است این حرفها را بر زبان میآورم، علی پروین جواب داد من حرف اول و آخر را میزنم و آنها پیاده هستند و من سواره هستم. این حرف به من بر خورد. چند ساعت بعد مرحوم پورحیدری به من زنگ زد و گفت هدایت صنعت نفت آبادان را بر عهده گرفتهام و اگر نمیخواهی پرسپولیس بمانی تو را میخواهیم . او گفت اولویت اولت پرسپولیس باشد چرا که تیم پر طرفداری است ولی فردا به آبادان رفتم و قرارداد امضا کردم. مدیران این تیم قراردادم را به هیات فوتبال ثبت کردند و وقتی پروین از این موضوع باخبر شد گفت تو در پرسپولیس میمانی. من زنگ زدم و گفتم به آبادان نمیآیم اما جواب شنیدم که قراردات ثبت شده است و دیگر بازیکن ما هستی. دیگر کار از کار گذشت و من به آبادان رفتم تا جدایی تلخی از تیم محبوبم داشته باشم.
برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)
علی آقا پروین که از کلفتهای روزگار هستش، توی اون دربی ۹ نفره کیسه رو تلمبه بارون کردش
سلطان قلبهای قرمز علی پروین،اسطوره بزرگ فوتبال ایران و آسیا.چه خاطراتی باهاش داریم.زنده باد ارتش سرخ آریایی.نه نفره هم حریفمان نشدند کیسه کشای بی عرضه.خخخخخخخ