مرجع خبری پرسپولیس : برای اولین بار است كه حمید درخشان رو در روی پرسپولیس مي‌ایستد. كسی كه تا اسمش مي‌آید همه یاد پرسپولیس مي‌افتند؛ یكی مثل پروین، پیوس و… او كه تا اینجای لیگ با پیكان از لامبورگینی و فراری جلو زده روز جمعه باید مقابل تیمی بایستد كه همه زندگی‌اش است. او حیران میان عشق و وجدان است. پرسپولیس را از ته قلب دوست دارد اما وجدان كاری‌اش مي‌گوید كه باید برای برد پیكان زور بزند. این البته از زیبایی‌های منحصر به فرد فوتبال است…

*انتظارش را داشتید كه حالا آن بالا باشید؟

-چرا نداشتیم؟

*اما خیلی‌ها مي‌گویند كه مثل فصل قبل از كورس جا مي‌مانید؟

-ببینید، ما نه شوخی داریم، نه جرقه زدیم و نه مقطعی نتیجه گرفتیم. ما كار كردیم و به لطف خدا مزد زحمات خود را مي‌گیریم. من از همان هفته اول گفته بودم كه ما مدعی هستیم. اتفاقا وقتی با بحران فصل را شروع كردیم چنین حرفی زده بودم. ما نه با یك غوره سردی‌مان مي‌شود و نه با یك مویز گرمی‌مان. ما گرگ باران دیده‌ایم دوست عزیز!

*برویم سر اصل مطلب… چه احساسی دارید؟ شمایی كه وقتی اسمتان مي‌آید، اول اسم پرسپولیس به خاطر مي‌آید …

-احساس خوبی نیست. سال‌ها در پرسپولیس بوده‌ام. هیچ وقت مقابل این تیم بازی نكرده‌ام. من سال 55 به این تیم آمدم و تا سال 72 آنجا بازی كردم. بعد هم كه مربی این تیم شدم. البته سال 65 به مدت 4 فصل رفتم قطر اما در ایران به غیر از پرسپولیس جای دیگری بازی نكردم. پس كار راحتی نیست جلوی این تیم بازی و یا مربیگری كردن. از طرف دیگر اخلاق حرفه‌ای مي‌گوید باید تمام تلاشم را برای برد پیكان انجام دهم. من این را مي‌دانم كه جو سختی در ورزشگاه حكمفرماست اما صادقانه به این تیم و هوادارانش خدمت كردم.

*مهمترین گلی كه برای پرسپولیس زدید؟

-سال 70 بازی با الاتحاد كه دقیقه 88 از 6قدم زدم توی طاق. بازی رفت را در عربستان یك بر یك كرده بودیم. یادم هست كه 100 هزار نفر آمده بودند.

*و قشنگ‌ترین گل؟

-بازی با شاهین. مستقیم از كرنر زدم توی گل.

*رقیبانتان چه تیم‌هایی هستند؟ از دید شما البته…

-خب تیمی كه برای خط دفاعی‌اش به اندازه یك فصل ما خرج كرده. سپاهان را مي‌گویم. رقابت با پولدارها سخت است. پرسپولیس،استقلال، ذوب‌آهن و…

*آقای درخشان! درباره آقای امیر.الف چیزی شنیده‌اید؟

-بله متاسفانه شنیدم كه بعضی ها با او همكاری داشتند. اما من معتقدم كه هر اتفاقی كه بیفتد با اراده خداوند متعال است و بس. به این جور چیزها علاقه ندارم و هیچ وقت هم سمتش نرفته‌ام. من این آقا را نمی‌شناسم ولی اسمش را شنیده‌ام.

*هر مربی‌ای كه قهرمان لیگ برتر شده به مربیگری تیم ملی هم رسیده. شما هم چنین انتظاری دارید؟

-اگر لیاقتش را داشته باشم …

*اگر قهرمان شدید و انتخابتان نكردند، چطور؟

-هیچ اتفاقی نمی‌افتد.

*راستی تا یادمان نرفته … ناصر محمدخانی گفته كه شما به او قول داده بودید تا او را به عنوان دستیار خود انتخاب كنید. درست است؟ البته او گفته كه چندبار قرار گذاشتید تا او را ببینید اما نشد…

-ناصرخان به گردن ما حق دارد. رفیق شفیق ما است. ما هم مشخص نبود كه مربی پیكان مي‌شویم. همه چیز يكباره اتفاق افتاد.