مرجع خبری پرسپولیس : او اينجاست؛ بدون غر زدن در مورد اينكه چرا داورها دو پنالتي تيمش را در بازي با ذوبآهن نميگيرند و در داربي بدون دليل 10 نفرهاش ميكنند.
1- داربي 74 تهران چنان دراماتيك، باورنكردني و معجزهآسا بود كه خاطره آن قطعا تا مدتها در ذهن هواداران فوتبال ايران باقي خواهد ماند. اين مسابقه ديدني كه در يكي از سردترين شبهاي تاريخ پايتخت برگزار ميشد، همه ابزار لازم براي جاودانه شدن را داشت.
از اخطار و اخراج و واكنش طلايي و گل زيبا تا بازگشت تاريخي يك تيم 10 نفره و از شكستن ركورد كوتاهترين هتتريك در تاريخ ليگ برتر تا ستارهاي كه ناگهان درخشيد و ماه مجلس شد. اين يك دوئل بهيادماندني از جنس بزرگترين داربيهاي دنيا بود كه حالا توانسته است عشق به فوتبال را دوباره زير پوست افسرده و خاكستري شهرمان تزريق كند. اين مسابقه عجيب، «برنده»هاي زيادي داشت؛ از ايمن زايدي كه يك شبه راه صد ساله رفت تا فريدون زندي كه نشان داد حقش بيشتر از «نيمكت» است. اسم آن مردمي را هم كه به معجزه اعتقاد داشتند و تا لحظه آخر روي سكوها باقي ماندند، ميتوان به فهرست برندگان اين مسابقه تاريخي اضافه كرد. با اين همه اما، يگانه قهرمان حقيقي داربي، بدون هيچ ترديدي «مصطفي دنيزلي» بود؛ پيرمرد عاشقپيشهاي كه غروب پنجشنبه با صورتي سرخ از برودت وحشتناك تهران جلب توجه ميكرد و با افكار منحصر به فردش، يك روز بهيادماندني را براي هواداران تيمي كه از آن حقوق ميگيرد رقم زد. افندي داربي 74 را درست مثل مربيان بزرگ دنيا برد؛ كساني كه هميشه عملكردشان را فقط در قاب تلويزيون ديدهايم و هيچگاه بخت آن را نداشتهايم كه طعم معجزههايشان را از نزديك بچشيم. او پنجشنبهشب مثل رايكارد بود، وقتي در فينال ليگ قهرمانان 2006، با هنريك لارسن آرسنال را به زانو درآورد يا شبيه كاپلو بود، وقتي با دو دقيقه بازي دادن به روبرتو كارلوس، ناباورانه سه امتياز نهايي قهرمانياش در لاليگاي 2007 را به چنگ آورد. اينها صحنههاي كلاسيك تاريخ فوتبالاند كه براي هميشه در اذهان علاقهمندان باقي ميمانند و البته تفاوت شاهكار آقامصطفي در اين است كه نهتنها ژوكرش هتتريك كرد، بلكه ديگر بازيكنان تعويضياش هم تاثيري انكارناپذير بر جريان مسابقه گذاشتند.
2- بزرگترين حسن پيروزي در داربي، بدون شك بازگشت آرامش به نيمكت پرسپوليس و فراهم شدن حاشيه امنيت بيشتر براي مصطفي دنيزلي است. باوركردني نبود؛ اما عدهاي كه فوتبال را با كيمياگري و دنيزلي را با جادوگران جاروسوار عوضي گرفتهاند، دورخيز كرده بودند تا مربي تركتبار را به خاطر عالي نتيجه نگرفتن در شش تجربه اولش درهم بكوبند؛ آن هم در قالب مربي تازهواردي كه نه تيمش را خودش بسته، نه بازيكن جديدي افزوده و نه حتي با بچههايش يك اردوي چند روزه آمادهسازي را تجربه كرده است. حالا اما، ورق برميگردد و با برگ برنده عجيبي كه دنيزلي در داربي رو كرد، منتقدان شتابزدهاش مجبور خواهند بود اندكي با او و پرسپوليس مدارا كنند و به افندي زمان بدهند. اين آرامش و صبوري، دقيقا همان چيزي است كه پرسپوليسيها براي به ثمر نشستن تحولاتشان به آن نياز ضروري دارند.
3- مصطفي دنيزلي براي فوتبال ايران يك فرصت غيرعادي است. در همه اين سالها به خوبي دانستهايم و فهميدهايم كه امكان حضور مربيان بينالمللي و موفقي مثل او در كشور ما به اين آسانيها فراهم نيست. ما همه آن چيزهايي را كه براي فراري دادن مربيان بزرگ لازم است، يكجا جمع داريم؛ فقدان زيرساختهاي اساسي، كمبود امكانات فني، مشكلات مالي، حكمراني مديران غيرمتخصص، بيثباتي مديريتي و البته تبليغات منفي در مورد ايران، همه مولفههايي هستند كه باعث شدهاند مربيان اسم و رسمدار به ندرت وارد كشورمان شوند. هنوز ناز و كرشمههاي امثال كلمنته را از ياد نبردهايم و به خاطر داريم كه كارلوس كرش چگونه با كسب امتيازات بيشتر تصميم اوليهاش براي انصراف را تغيير داد. در چنين شرايطي حضور يك مربي فوقالعاده موفق و پرمشتري تركيهاي در ايران، با دستمزدي حدود يك ميليون دلار براي هر فصل، يك اتفاق نامتعارف است كه بيشتر از هر چيز ديگري به احساسات و عواطف افندي مربوط ميشود. او اينجاست؛ بدون غر زدن در مورد اينكه چرا داورها دو پنالتي تيمش را در بازي با ذوبآهن نميگيرند و در داربي بدون دليل 10 نفرهاش ميكنند، چرا بين دو نيمه وقتي پاي تخته ايستاده است و براي شاگردانش نكته ميگويد، ناگهان برق بزرگترين استاديوم ايران قطع ميشود و همهجا را ظلمات ميگيرد، چرا بدون هيچ توجيه عاقلانهاي تيمش بايد هر چهار روز يكبار مسابقه بدهد و چرا زمين چمن مسابقات بيرون از خانهاش، شبيه سطح كره ماه است! پيرمرد 64 سالهاي كه قلبش را هم به تيغ جراحان سپرده، برخلاف سرمربي تيم ملي فرصتي براي استراحت در جزاير قناري، بستنيخوري در برج ميلاد و سواركاري در پيست آزادي ندارد. ژانر متفاوت كار در عرصه باشگاهي، او را واداشته از اولين روز حضورش در ايران، جامه بدراند و در سرماي سوزناك تهران به قلب ميدان بزند. هر روز تمرين، هر هفته بازي و هر 10 روز يك مسافرت طولاني؛ اين سناريوي زندگي اين روزهاي مردي است كه ميتوانست نزديك به همين پول را از راه لم دادن در استوديوهاي گرم تركيه به جيب بزند، اما به احترام مردماني از يك سرزمين ديگر، امروز شلاق به دست گرفته تا شاگردانش در باد برد حماسي داربي نخوابند. به جاي طعنه زدن به او، گوينده قلمداد كردنش، كوركورانه درهم كوبيدنش و گلايه كردن از اينكه چرا برخلاف عرف همه جاي دنيا حاضر نميشود قبل از كنفرانس مطبوعاتي، مقابل دوربين تلويزيوني دولتي ما بايستد و پول تبليغات بيشتر را در جيب آقايان بريزد، ميتوانيم احترام بگذاريم به مردي كه براي كار به كشوري آمده كه همسرش حتي نميتواند مسابقات و تمرينات او را از نزديك تماشا كند! آيا اين شيوه قدرشناسانهتر نيست؟
4- دنيزلي ميگويد «شبها از ترس اينكه دستم براي آسيا خالي است، بدخواب شدهام.» او گامش را براي خدمت به فوتبال ايران برداشته و حالا وظيفه طرف مقابل است كه به سهم خودش براي بهبود خواب و خوراك افندي تلاش كند؛ مديران با تدبير بيشتر، منتقدان با انصاف افزونتر و هواداران با حمايت وسيعتر. اينطوري همه بيشتر سود ميبريم؛ باور كنيد!
* رسول بهروش
برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)
Wednesday, 13 November , 2024