مرجع خبری پرسپولیس : پس از گذشت 18 هفته از رقابت‌هاي ليگ برتر نكته جالبي كه درباره پرسپوليس و خط دفاعي 4 نفره‌اش به چشم مي‌خورد عدم دستيابي كادر فني اين تيم به يك تركيب ثابت و هميشگي است.

 

دايي با آزمايش‌هاي متعددي كه روي بازيكنانش داشته هنوز موفق نشده نفرات اصلي خود را شناسايي كند. به غير از عليرضا محمد كه در اكثر بازي‌هاي اين فصل پرسپوليس جز بازي برابر تراكتورسازي به ميدان رفته باقي بازيكنان جسته و گريخته در تركيب پرسپوليس حاضر شده‌اند. يك روز از زوج شيث و نورمحمدي در قلب خط دفاعي پرسپوليس استفاده مي‌شود و روز ديگر طرفداران زوج شيري و سپهر حيدري را در تركيب به نظاره مي‌نشينند.

وقتی یک نیم فصل می گذرد و ترکیب ثابت  خط دفاعی پیدا می شود نشانه ضعف در یارگیری در این منطقه است.

 

اينكه تيمي در قواره‌هاي پرسپوليس كه هميشه خط دفاعي‌اش زبانزد خاص و عام بوده و يكي از خطوط قدرتمند قرمزها لقب گرفته به تعداد گل‌هاي زده‌اش گل خورده مي‌تواند نويد عملكرد ضعيف خط دفاعي اين تيم پرطرفدار را بدهد. درباره سمت چپ خط دفاعي هم بايد گفت يك حس بي اعتمادي ميان دايي و بازيكنان حاضر در اين پست به وجود آمده.

جلال اكبري و ابراهيم شكوري دو مدافع چپي هستند كه ابتداي فصل دايي حساب ويژه‌اي روي آنها باز كرده بود اما آنها نتوانستند خواسته‌هاي سرمربي پرسپوليس را برآورده كنند تا كار به جايي برسد كه دايي از حميدرضا علي‌عسگر به عنوان مدافع چپ در تركيب تيمش استفاده كند.

 

بايد به اين نكته اشاره كرد كه مصدوميت يا محروميت بازيكنان خط دفاعي پرسپوليس مي‌تواند در نرسيدن دايي به يك تركيب آرماني نقش داشته باشد اما تمام تغييرهاي دايي به خاطر وجود اين دلايل نبود و او مي‌توانست خيلي زودتر از حد تصور به يك تركيب چهار نفره ايده‌آل برسد. حالا بايد ديد آيا تركيب خط دفاعي پرسپوليس برابر صبا به نسبت بازي برابر تراكتورسازي تغيير خواهد كرد يا اينكه دايي با همان بازيكناني كه در تبريز به ميدان رفته بودند تيمش را در خط دفاعي ارنج خواهد كرد.

 

خلأ يك هافبك جنگنده در ميانه ميدان

 

همه با خصوصيات بازي مازيار زارع آشنايي داريم. يك هافبك ساكن، متخصص بازي در عرض و البته با پاس‌هايي بيشتر رو به عقب، شوتزن و بيشتر بازيساز تا جنگجو. براي بازي با 2 هافبك تدافعي به يك هافبك طراح احتياج است كه ارتباط بين خط دفاعي و نفرات حاضر پشت سر تك مهاجم را برقرار كند. در كنار اين هافبك به يك هافبك جنگنده و دوندگي فراوان نياز است. بازيكني كه جنگجو باشد و بتواند مقابل هافبك‌هاي حريف بازي درگيرانه‌اي را به نمايش بگذارد.

 

در تركيب پرسپوليس نه مازيار زارع از اين خصوصيات بهره‌مند است و نه حسين بادامكي و تياگو فراگا. به همين دليل عنصر جنگندگي در خط مياني پرسپوليس ديده نمي‌شود و شايد اين نقطه ضعف، دليل بزرگي باشد براي عدم نتيجه‌گيري پرسپوليس در بازي‌هاي اخير. خصوصيات بازي بادامكي با توجه به پيشينه‌اي كه از او سراغ داريم بيشتر شبيه هافبك‌هاي بازيسازي است كه پشت سر تك مهاجم، در كناره‌ها يا ميانه زمين بازي مي‌كنند.

 

بالطبع هافبكي با اين خصوصيات نمي‌تواند در سيستم 1-3-2-4 مهره تاثيرگذاري براي بازي به عنوان هافبك تدافعي و جنگنده باشد. تياگو فراگا هم خصوصياتي شبيه به مازيار زارع و حسين بادامكي دارد. جنگندگي در بازي او هم ديده نمي‌شود تا اين خلأ در خط مياني پرسپوليس به وضوح مشاهده شود. اينكه تيمي با اين تعداد ستاره يك هافبك دونده و درگير در تركيب خود نمي‌بيند موضوعي است كه بيشتر از همه علي دايي به عنوان مرد اول كادر فني پرسپوليس بايد پاسخگوي آن باشد. هافبك‌هاي تدافعي پرسپوليس تمام خصوصيات يك هافبك تدافعي مقتدر را دارند اما عدم جنگندگي و ناتواني در به نمايش گذاشتن بازي درگيرانه معضلي است كه اين روزها دامن پرسپوليس و خط مياني اين تيم را گرفته است.

 

تغيير پست بازيكنان يا تغيير سيستم مي‌تواند اين خلأ را تا حدود بسياري برطرف كند، به عنوان مثال بازي با يك هافبك تدافعي. بايد ديد آيا دايي اين روش را پيش مي‌گيرد يا همچنان به سيستم 1-3-2-4 و مورد علاقه‌اش پايبند مي‌ماند؟

 

 

تهاجمی ها ، بدون جایگزین و بی انگیزه

 

تجربه نشان داده بازيكناني كه به صورت مداوم در تركيب تيمشان به ميدان مي‌روند و به نوعي جانشيني ندارند كه حضورشان در تركيب اصلي را به مخاطره بيندازد بازيكنان پرنوساني هستند؛ بازيكناني كه حضور هميشگي‌شان در تركيب اصلي بي‌انگيزگي را به بازي‌شان تزريق مي‌كند.

 

پرسپوليس اين فصل با معضل بي‌انگيزگي و نوسان بيش از حد برخي بازيكنان خود روبرو است. 3 بازيكني كه در پرسپوليس پشت سر تك مهاجم بازي مي‌كنند 3 نفري هستند كه از ابتداي فصل در تركيب اصلي به ميدان رفته‌اند. هادي نوروزي و اميرحسين فشنگچي در كناره‌ها و محمد نوري در ميانه خط هجومي پرسپوليس 3 بازيكني هستند كه هميشه شاهد حضورشان در تركيب اصلي قرمزها هستيم. دليل فيكس بازي كردن آنها نيز كاملاً مشخص است. اين سه، جانشين مقتدري روي نيمكت ندارند تا نسبت به بازي نكردن ككشان بگزد.

 

همين مسأله دليلي است تا نوسان در بازي آنها به وضوح مشاهده شود و چند در ميان بازي مطلوب از خود به نمايش بگذارند. به عنوان مثال محمد نوري چندين و چند ديدار است كه از آمادگي آرماني كه همه انتظارش را دارند برخوردار نيست. وجود كريم باقري و حضور او روي نيمكت مي‌توانست انگيزه‌اي باشد براي نوري تا با تمام قوا به ميدان برود و از حضور 90 دقيقه‌اي‌اش در تركيب اصلي مطمئن نباشد. از زماني كه كريم باقري از فوتبال خداحافظي كرده و با توجه به آمادگي نه چندان مطلوب مهدي شيري ديگر بازيكني نيست كه محمد نوري را تهديد كند.

 

اين موضوع تنها در مورد نوري صدق نمي‌كند. هادي نوروزي و اميرحسين فشنگچي هم از اين قاعده مستثني نيستند. آنها هم به مانند نوري جايگزيني در حد و اندازه‌هاي خود ندارند تا از بابت نيمكت‌نشيني خيالشان آسوده باشد. همين مسأله باعث شده تا اين بازيكنان بدون جايگزين با نوسان روبرو شوند و آن طور كه خيلي‌ها انتظار دارند ظاهر نشوند. بازي دادن دايي به بازيكنان نيمكت‌نشين، انگيزه دادن به آنها و البته نيمكت‌نشين كردن اين 3 بازيكن شايد بتواند به معضل موجود در پرسپوليس پايان دهد.

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)