شهريار را كسي نديده است
مرجع خبری پرسپولیس : بهزاد و حسن دو برادر كوچك علي دايي كه مسووليت اداره فروشگاه ورزشي دايي در مجتمع تجاري ايران زمين در شهرك غرب را دارند، اين روزها ديگر حوصله‌اي براي پرسه‌زني در راهروهاي مجتمع و سروكله زدن با همسايه‌ها را ندارند.

آن‌هايي كه در مجتمع ايران زمين به كسب و تجارت مشغولند پاتوقي معروف در طبقه‌اي پايين‌تر با عنوان «آرايشگاه آقا نعمت» دارند كه خود علي دايي هم براي اصلاح سر و صورت و موهايش گهگاه به آنجا آمده و ضمن ديدار با همسايگان و خوش‌وبش با مغازه‌داران اطراف مستقيما پشت صندلي اصلاح آقا نعمت مي‌نشيند و با دوستان گفت‌وگو هم مي‌كند.

آخرين‌بار دو شب قبل از بازي استقلال و پرسپوليس به آنجا آمده بود همه از او در مورد داربي پرسيدند اما اين بار او با تحكم قبلي جواب نداد كه مثل داربي قبل برنده است يا نه.

اين روزها هم بعد از كسب چند باخت پي‌درپي برابر سپاهان، پيكان و تراكتورسازي اكثر مغازه‌داران مجتمع ايران‌زمين از صبح تا شب به سمت مغازه دايي‌ها و پاتوق آقانعمت سرك مي‌كشند كه آيا دايي مي‌آيد يا نمي‌آيد؟ همه مي‌دانند كه پاتوق اصلي او فروشگاه يوسف‌آباد است و اگر كار واجب و تمريني نباشد هر روز بعدازظهر به اين مغازه رفته و بيشتر وقتش را آنجا مي‌گذراند.

فروشگاهي كه در هفته‌هاي اخير دايي به آنجا هم سر نمي‌زند و اگر هم بيايد نيم ساعتي معطل كرده و به سرعت مي‌رود. سرمربي پرسپوليس بيشتر از درگيري‌هاي باخت تيمش درگير تولد دخترش «نورا» است كه از لحظه تولد تا به حال كام پدرش را بابت نتيجه نگرفتن تيمش شيرين نديده است. بهزاد وحسن هم در مجتمع شهرك غرب دايما با همسايه‌هاي آبي‌رنگ در حال كري‌خواني هستند كه وضعيت اين‌طور نمي‌ماند، ولي اوضاع براي خانواده دايي هم چندان روبه‌راه نيست.

هر دو برادر بيشتر ترجيح مي‌دهند داخل مغازه نشسته و پشت دخل و دكورها سرگرم باشند تا جلوي چشم آشنايان قرار نگيرند. خود آنها هم مثل دايي نمي‌دانند كه چه بر سر تيم آمده كه در چند هفته گذشته روي نوار باخت افتاده و خيال تغيير هم ندارد. برادر بزرگ‌تر براي رفع مشكل از گناه شيث گذشت و دوباره راي به برگشتش داد. با كريم باقري هم مشكلي نبود و خودش رفت. پاي اشپيتيم آرفي به گل باز شده اما رضايي پس از برگشت از اردوي اميدها ديگر آن غلامرضا رضايي سابق نيست و به غير از اين اكثر حريفان، او و محمد نوري را شناسايي و اسير يارگيري كرده‌اند. بحث تاكتيك و ريشه‌يابي مشكل پرسپوليس نيست. داستان عدم حضور دايي در محل كسب و مشكلات برادرانش بود كه بختك باخت‌هاي قرمزرويشان افتاده و نمي‌دانند با آن چه‌كار كنند.

يك روزگار برزخي كه سرمربي پرسپوليس هنوز نتوانسته با آرامش خاطر شيريني تولد دختر دومش را بخورد. چشم آقا نعمت آرايشگر هم به در خشك مانده كه داش علي چه زماني براي اصلاح سر و صورت از در وارد شده و با به صدا درآوردن حصيرهاي پرده‌ آويزه جلوي در و با لباني خندان جواب سلام آقا نعمت را بدهد. او مدت‌ها است كه با كسي دردودل نكرده است و حرف دلش را نزده است. او همچنين اميدوار است اين روزگار برزخي زودتر به پايان برسد.