مرجع خبری پرسپولیس : اين، شرح همه تحولات فوتبال ايران طي سالهاي اخير است به روايت علي پروين؛ سلطان بختياريهاي چرب و ديزيهاي پردنبه! اسطوره سالهاي دور پرسپوليس و تيمملي، به همين سادگي سرگذشت دوران گذار فوتبال ايران را به سبك خودش روايت ميكند.
1- «فرق ما سنتيها با اين مدرنها فقط در همين قيف است. زمان ما، مربيها ساك ميگذاشتند، اما حالا اينها قيف ميگذارند.» اين، شرح همه تحولات فوتبال ايران طي سالهاي اخير است به روايت علي پروين؛ سلطان بختياريهاي چرب و ديزيهاي پردنبه! اسطوره سالهاي دور پرسپوليس و تيمملي، به همين سادگي سرگذشت دوران گذار فوتبال ايران را به سبك خودش روايت ميكند.
البته كمي بعدتر حتي به اين نتيجه هم ميرسد كه كار او و همنسلانش پيشرفتهتر از امروزيها هم بوده: «چطور زمان ما كه تا بازي شروع ميشد چهار تا از حريف جلو ميافتاديم سنتي بود، اما الان كه پرسپوليس به زور يكي ميزند آقايان مدرن هستند؟» اين آيا، برهاني قاطع براي «مرگ مغزي» فوتبال ما نيست؟
2- اينكه تلقي يك كاراكتر بسيار معتبر فوتبال ايران از مفهوم گسترده «مدرنيزاسيون» در اين رشته ورزشي تنها منحصر به گذاشتن و برداشتن مشتي قيف ميشود، يك مصيبت بزرگ براي فوتبال ايران به حساب ميآيد.
با اين حال، رنج بالاتر از اين است كه چنين باورهاي مسمومي در ذهن كساني ريشه دوانده كه اتفاقا انتظار ميرود با توجه به جايگاه متفاوتشان، ياور و مددكار خروج فوتبال ايران از پيله سنتي و عقبمانده خودش باشند.
از يكسو علي پروين چنين ميانديشد كه تاج اين فوتبال را بر سر دارد و ميتوانست نقش فرانتس بكنباوئر را براي ايران بازي كند و از سوي ديگر عادل فردوسيپوري ناباورانه از «بازگشت به گذشته» و مشاركت خواستن از بازنشستهها و سنتيها حرف ميزند كه يكي از معدود جوانان خوشفكر و تجددخواه در رسانه به اصطلاح ملي(!) محسوب ميشود.
درد همينجاست؛ جايي كه آدمهاي اثرگذار فوتبالمان هم قادر به شكستن طلسم خودخواهيها يا رودربايستيهاي خودشان نيستند و نميتوانند براي اين فوتبال كرخت و بيمار معجزه كنند. وقتي امروز علي پروين – كه به اتكاي پايگاه اجتماعياش ميتواند پرچمدار رنسانس فوتبال ايران هم باشد – چنين نگرشي دارد، چه انتظاري ميتوان از ديگراني مثل روشنها و ياوريها و غلام پيروانيها داشت كه اين آخري، در راستاي عنادش با تكنولوژي و فناوري تا همين پارسال براي خودش موبايل هم نميخريد؟!
يا هنگامي كه عادل فردوسيپور كه بايد نماينده دگرانديشان و روشنفكران در فراگيرترين رسانه اين مملكت باشد، هنوز مقابل دوربينهاي تلويزيوني از شور و شعفش براي بازگشت قديميها به مسند كار در فوتبال ايران حرف ميزند، ديگر چه توقعي بايد از شفيعها، خيابانيها و عليفرها داشت كه اين آخري در راستاي دفاعش از سيستم منسوخ و باستاني(!) دفاع مثلثي، حتي كار مورينيو را به چالش ميكشد و حاضر است با كاپلو و فرگوسن هم به مناظره بنشيند؟!
3- اوضاع به شكل عذابآوري مايوسكننده است. فوتبال به عنوان يكي از المانها و سمبلهاي رشد و ترقي در جهان امروز، چنان در كشورمان به خواب فرو رفته كه انگار تا ابد نميتوان به خيزش آن اميدوار بود و بدتر اينكه، صاحب منصبان هم كه دستشان به جايي ميرسد، ظاهرا تمايلي براي تلاش در راه بهبود اوضاع ندارند.
اگر مربي خوب در اين سالها آنقدر كم وارد فوتبال ما شده كه هنوز اسطورهمان گمان ميكند «مدرنيته»، صرفا دكاني براي قالب شدن «قيف» به فوتبال ايران است، بيكفايتي از كار مديراني بوده كه بدون صلاحيت بر مصادر امور تكيه زدهاند و سوار بر بيتالمال مردم، هزينههاي گزاف به سمت تباهي انجام دادهاند. در غير اين صورت، چگونه امكان داشت بهترين و صاحبسبكترين مربيان روز دنيا سر از كشورهاي همسايه دربياورند و فوتبال آنها را متحول كنند، اما نخالههاي «ويچ»دار نصيب ما شوند؟
4- تكنولوژي و مدرنگرايي، «قيف» نيست آقاي سلطان؛ برنامهريزي است، تغذيه است، علمگرايي و كمك گرفتن از سبكها و راه و روشهاي تازه است. عيب كار اين است كه در اين سالها ما دور خودمان چرخيدهايم و با فريب دادن ديگران، هنگفتترين سرمايهها را به زوال كشاندهايم، بدون آنكه طعم واقعي مدرن بودن را بچشيم. اگر شماها كه بزرگترهاي اين فوتباليد به جاي حفظ و تثبيت جايگاه شخصيتان، كمي به فكر منافع ملي بلندمدتتر بوديد، اگر بزرگترين رسانه اين كشور در انحصار نبود و صاحبان افكار متفاوت ميتوانستند حرفشان را به گوش ديگران برسانند و اگر به جاي فلان مقام مسوول كه نه از ورزش سررشته دارد و نه با مديريت آشناست، مرداني متخصص و كاربلد امور را به دست ميگرفتند، امروز شايد ما هم ژاپن ديگري بوديم كه داشتيم با غرور، براي همه دنيا سينه سپر ميكرديم!
نویسنده: رسول بهروش
برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)
Monday, 18 November , 2024