پرسپولیس نیوز : وقتی به تایید بهترین گلزن جهان رسید تا در پرسپولیس بازی کند، تصور این روزهای روشن برای خودش هم سخت بود.

پسر بوشهری در غربت تهران روزهایش را به شب رساند، فقط برای رسیدن به یک هدف. پیشرفت با شیب تند. این به تنها خواسته‌اش تبدیل شده بود. چیزی شبیه به سقف آرزوها که از ستاره‌های نوظهور درباره‌اش می‌پرسند.

مهدی طارمی اما در یک فصل، راه صد ساله را پیمود. با تلاش و پشتکاری مثال زدنی. مثل خیلی‌ها دست به خودکشی نزد و از هدفش دور نشد. فکرش فوتبال بود و تمرکزش روی یک زندگی حرفه‌ای. سودش را هم دید. خیلی زود در پرسپولیس جا افتاد، به ستاره‌ای محبوب بدل شد و خط آخر به تیم ملی رسید. مقابل گوام دو گل زد تا همه از ظهور یک مهاجم طراز اول دیگر در تیم ملی دست‌ها را به هم بکوبیم و جشنی حتی به کوچکی برد مقابل گوام برایش تدارک ببینیم. مهدی به همان اندازه که در زمین سر به زیر است، پشت خط تلفن هم منطقی و با لحنی آرام صحبت می‌کند. از گذشته تا به امروز، از شش سالگی تا خدمت سربازی و از پادگان نیروی دریایی بوشهر تا گل به گوام. کشف علی دایی در پرسپولیس و کارلوس کی‌روش در تیم ملی، همین سه سال قبل سرباز بود و در پادگان روزها را به شب می‌رساند. این جالب‌ترین نکته مصاحبه با ستاره این روزهای پرسپولیس است.

دوست داری به گذشته برویم و زندگی ورزشی‌ات را تا به امروز مرور کنیم؟
 بدم نمی‌آید چون خاطرات خودم هم زنده می‌شود.
چطور فوتبالیست شدی و گرایش تو به فوتبال چگونه شکل گرفت؟
 من از شش سالگی فوتبال بازی می‌کردم. پدرم هم در بوشهر فوتبالیست بزرگی بود. از کودکی مرا به تمرین می‌برد و به همین خاطر گرایش من هم سمت فوتبال رفت. هم من و هم برادرم. از 10، 11 سالگی رده‌ها را یکی یکی بالا آمدم. از نوجوانان تا جوانان و امید. اول عضو ایران‌جوان بودم و بعد شاهین بوشهر.
تو را در لیگ برتر و با پیراهن شاهین بوشهر یادمان هست. شاید خیلی‌ها ندانند که اولین بار برای این تیم در لیگ برتر توپ زدی.
 اولین بار وقتی 16 سالم بود برای ایران‌جوان مقابل پرسپولیس در جام حذفی بازی کردم. فکر می‌کنم حدود 20 دقیقه. 17 سالگی به شاهین رفتم. همان زمان که این تیم در لیگ برتر حضور داشت. دو سال بازی کردم و همانطور که گفتید با شاهین به لیگ برتر معرفی شدم. بعد هم سرباز شدم و دو سال خدمت را پشت سر گذاشتم. سپس یک فصل برای ایران‌جوان بازی کردم و حالا هم یکی دو فصلی است که عضو پرسپولیس هستم.
واقعا وقتی سرباز بودی در هیچ تیمی بازی نمی‌کردی؟
 نه. دو سال سرباز بودم و کاملا از فوتبال به دور.
قبول داری که این دو سال در پیشرفت تو وقفه انداخت؟ مثلا اگر در یک تیم نظامی بازی می‌کردی یا کاملا از فوتبال دور نبودی زودتر می‌توانستی به تیم ملی برسی. اینطور نیست؟
 پیشرفت فوتبالی‌ام به تاخیر افتاد اما ناراضی نیستم. خوشبختانه تلافی آن دو سال را در این دو سال قبل در آوردم. خدا واقعا لطف کرد تا به این جایگاه برسم.
شگفت‌انگیز است که حدود سه سال قبل در پادگان بودی و حالا به تیم ملی رسیده‌ای.
 دقیقا. از پادگان تا تیم ملی در سه سال.
کجا خدمت کردی؟
 خدمتم همان بوشهر بود. نزدیک خانه خودمان. در پادگان نیروی دریایی. نه سخت بود و نه راحت. هر چه بود گذشت.
ناراحت نبودی که جای فوتبال سربازی رفته‌ای؟
 این اتفاق برای همه فوتبالیست‌ها پیش می‌آید. خیلی از بازیکنان نابود می‌شوند و برخی دیگر هم به سلامت این دو سال را پشت سر می‌گذارند. من در طول خدمت از لحاظ فکری ناراحت بودم. وقتی می‌دیدم دوستانم فوتبال بازی می‌کنند و من نمی‌توانم واقعا حسرت می‌خوردم اما هر چه بود تمام شد و خوشحالم که بعد از سه سال به تیم ملی رسیدم و گل هم زدم.
در کودکی بزرگترین آرزویت چه بود؟ در رویاهایت به چه فکر می‌کردی؟
 آرزویم معروف شدن بود. با خودم می‌گفتم آیا روزی می‌رسد که من هم مثل خیلی از ستاره‌های آن روزهای فوتبال ایران معروف شوم؟
مثلا کدام بازیکنان در ذهنت نقش می‌بستند؟
 علی دایی و علی کریمی. می‌گفتم چه می‌شود من هم مثل آنها بشوم. این آرزویی بود که از بچگی در سرم بود.
روزی آرزو داشتی مانند دایی معروف شوی، آن وقت همین علی دایی سراغت آمد تا پیراهن پرسپولیس را بپوشی. تحقق یک رویا و آرزو. می‌دانی اینکه به تایید دایی رسیده‌ای یعنی اتفاق بزرگی در زندگی‌ات رخ داده است؟
 صددرصد. باید از دایی تشکر کنم که مرا انتخاب کرد و تشکر مهم‌تر برای اعتمادی که نسبت به من نشان داد. من برای دایی هنوز کاری نکرده‌ام اما یک روز محبت‌هایش را جبران می‌کنم. البته اگر بتوانم و در این حد باشم.
بعد از بازی زیر نظر علی دایی، رویای دیگری برایت تحقق یافت؛ معروف شدن و به شهرت رسیدن. این شهرت تا به حال برایت مشکلی به‌وجود نیاورده؟
 وقتی معروف می‌شوی باید یک چیزهایی را کنار بگذاری و کارهایت را کنترل کنی. باید ارتباطت با مردم بیشتر باشد چون مردم هستند که تشخیص می‌دهند کدام بازیکن می‌تواند الگو باشد و کدام نه. اگر مردمی باشی در دل آنها جا می‌گیری و در غیر این صورت نه. شهرت خوب است اما یک جاهایی هم مشکلاتی درست می‌کند.
مثلا کجاها؟
 معروف که باشی هر جایی نمی‌توانی بروی. بخصوص جاهای شلوغ. دور اینجور جاها را باید خط بکشی چون مردم علاقه‌مندند تا کنارت باشند و مثلا عکس یادگاری بگیرند. اگر محبوب هم باشی که دیگر بدتر. باید خانه بمانی و تکان نخوری تا مشکلی برایت پیش نیاید.
نمونه هم می‌گویی. مثلا کجا می‌خواستی بروی که نتوانستی؟
 من در تهران، 24 ساعت خانه هستم. هر جا هم که رفتم مردم به من لطف داشتند و علاقه خود را نشان دادند. افتخار می‌کنم و خوشحال می‌شوم که از کوچک و بزرگ سمت من می‌آیند تا عکس یادگاری بگیرند. البته این شهرت مشکلاتی هم به‌وجود می‌آورد که باید تحملش کرد.
تو تابستان فوق‌العاده‌ای را سپری کردی. در 5 بازی ملی و باشگاهی 6 گل زدی و نشان دادی یکی از بازیکنان آینده‌دار فوتبال ایران هستی. از این سیر صعودی بگو و البته بازی مقابل گوام که دو گل هم به ثمر رساندی.
 گفتم که زندگی حرفه‌ای از دلایلی است که خدا را شکر باعث شده در این دو سال پیشرفت کنم. استارت من از لیگ یک و بازی در ایران‌جوان خورد و تا به امروز هم ادامه پیدا کرده. اول به پرسپولیس رسیدم و بعد تیم ملی و حالا هم موفق شده‌ام افتخاری جدید کسب کنم و برای تیم ملی گل بزنم. خوشحالم که در این بازی نه یک گل که دو گل زدم و امیدوارم در بازی‌های آینده هم بتوانم این روند را ادامه بدهم.
تو و سردار مقابل گوام هماهنگی فوق‌العاده‌ای از خود نشان دادید. چطور در این مدت اندک به این هماهنگی رسیدید؟
 خب یک هفته‌ای بود که کنار هم تمرین می‌کردیم. ضمن اینکه من از قبل و وقتی بازی‌های تیم ملی را نگاه می‌کردم حرکات سردار را زیر نظر می‌گرفتم و آنالیزش می‌کردم. یکی از دلایل این هماهنگی همین است و بعد اینکه ما سومین اردوی کنار هم را سپری می‌کنیم و کم‌کم با خصوصیات هم آشنا شده‌ایم.
شما را با زوج دایی- خداداد مقایسه کرده‌اند. شنیده‌ای؟
 این دو برای خودشان یک پا اسطوره بودند و در زمان فوتبال‌شان بهترین مهاجمان آسیا محسوب می‌شدند. ما فعلا در حد آنها نیستیم اما امیدوارم روزی برسد که هم من و هم سردار بتوانیم بهترین روزهای فوتبال‌مان را در تیم ملی رقم بزنیم.
مصاحبه را با سوالی از پرسپولیس تمام کنیم. از مشکلات مالی تیمتان خبر داری؟
 مشکلات که همیشه است و من هم تا حدودی از آنها باخبرم. خود من از پارسال 50، 40 میلیون طلب دارم. آن هم از قرارداد صد و خرده‌ای میلیون. این فصل هم یک هزار تومانی به من نداده‌اند. این مشکلات تکراری است اما گفته‌اند که امروز و فردا پولی به حساب بازیکنان واریز می‌کنند. این مشکلات کار بازیکنانی همچون مرا سخت می‌کند. بخصوص که قرارداد فصل قبلم هم کم بود و چیزی برایم نماند.

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)