محمود خوردبين سرپرست كهنه كار پرسپوليس با صدايى كه بوى ناراحتى از شرايط موجود مى دهد، پس از شكست پرسپوليس مقابل بنيادكار، آوار ناكامى را بر سر نلووينگادا خراب مى كند و معتقد است كه علت اصلى ناكامى پرسپوليس، سرمربى پرسپوليس بوده و ارنج ناكارآمد و تمرينات تكرارى را برهانى براى ادله خود مى داند،غافل از اينكه در بد بختى پرسپوليس، عوامل ديگرى به وضوح قابل رويت است كه مى توان با اشاره به آنها پرسپوليس را به راه درست هدايت كرد البته اگر گوش شنوا و چشمى بصير در نزد مسئولان يافت شود.
اول. مديرعامل
عباس انصارى فرد مديرعامل پرسپوليس در حين پخش زنده برنامه ۹۰ از شبكه سوم سيما- كه يك برنامه چالشى است- از دسترس خارج مى شود تا عادل فردوسى پور با طرح برخى سؤالات او را به دردسر نيندازد. مديرعامل پرسپوليس مى داند كه كلنجار رفتن با مجرى برنامه ۹۰ در نهايت او را دچار خسران مى كند و لذا هر چقدر كه فردوسى پور اصرار مى كند، خبرى از انصارى فرد نيست اما برنامه ورزش و مردم در صبح روز بعد، محملى است براى انصارى فرد تا افكار عمومى را به هر سمتى كه مى خواهد هدايت كند. انصارى فرد نيز به نوعى هم تقصيرات را برگردن وينگادا مى اندازد اما براى تبرئه خودش مى گويد: «وينگادا رزومه خوبى داشت كه ما او را جذب كرديم». كدام رزومه آقاى انصارى فرد؟

مگر مطبوعات همگى ننوشتند كه وينگادا مربى اخراجى اردن است كه در بازى هاى مقدماتى آسيا، حتى حريف سنگاپور هم نشده مطبوعات به شما هشدار دادند اما شما كار خودتان را كرديد. به جاى اينكه لوكابوناچيچ را جذب كنيد، رفتيد و يك مربى اخراجى را بر مسند كار نشانديد. بايد هم آخر و عاقبت كار همين بشود. آقاى انصارى فرد يك سؤال را با شما در ميان مى گذاريم. چرا افشين پيروانى را اخراج كرديد و اين اخراج را به وينگادا نسبت داديد؟ اين كار شما باعث شد تا حواشى پرسپوليس بيشتر شود و كار به جايى برسد كه دست پرسپوليس از همه جا كوتاه بماند. بله آقاى انصارى فرد! شما مقصريد اعضاى هيات مديره هم مقصرند و كسى كه شما را به عنوان مديرعامل برگزيده نيز زيانكار است.
دوم. سرمربى
وينگادا در مدت زمان حضورش در پرسپوليس همواره اخلاق حرفه اى را در دستور كار خود قرار داد و بازيكنان بى انضباط را به درستى از تيم كنار زد اما در بعد فنى نتوانست نتايج لازم را كسب كند. وينگادا با سيستم منسوخ ۲-۵-۳ به مصاف حريفان مى رفت و در بازى هاى خارج از خانه يك بازنده محض بود. وينگادا اما به اين مى باليد كه تيمش را به عنوان سرگروه به مرحله يك هشتم نهايى ليگ قهرمانان رساند اما همان طور كه پيش از اين نوشته بوديم، گروه پرسپوليس، سهل ترين گروه ممكن بود. پرسپوليس در خانه مقابل بنيادكار حذف شد و الشباب مقابل الاتحاد. پس وينگادا نمى تواند با صدرنشينى در گروه مقدماتى ليگ قهرمانان، كارنامه خودش را مزين به يك نمره عالى كند اما وينگادا خودش هم در نهايت معترف بود كه حضورى ناموفق را در پرسپوليس داشته است.
سوم. بازيكنان
بازيكنان پرسپوليس نيز در فصل اخير، عملكرد ضعيفى را از خود به نمايش گذاشتند. مثال دم دست، همين بازى با بنيادكار است. بازى ضعيف محسن خليلى و عليرضا نيكبخت بيشتر از همه به چشم مى خورد. نبى باقريها نيز در يك حركت آماتور يك پنالتى را تقديم ريوالدو مى كند تا همين پنالتى، كار پرسپوليس را تمام كند. همان طور كه هواداران پرسپوليس در بازى با بنيادكار ادعا مى كردند، بازيكنان پرسپوليس، آن تعصب كه لازمه پوشيدن پيراهن پرسپوليس بود را از خود بروز ندادند تا پرسپوليس جام حذفى را واگذار كند ، در ليگ قهرمانان حذف شود و در ليگ برتر نيز حتى به مقام چهارمى دست پيدا نكند. پرسپوليس با آن همه بريز و بپاش در فصل نقل وانتقالات، حتى چهارم ليگ هم نشد كه اگر چنين بود حالا در ليگ قهرمانان، حضورى دوباره داشتند.
***
علاوه بر سه گانه ناكامى پرسپوليس در فصلى كه گذشت بايد اشاره اى درست داشت به ۲ نام ديگر: داريوش مصطفوى و افشين قطبى. اين ۲ نفر با همكارى يكديگر در ابتداى فصل، تيم پرسپوليس را اين گونه جمع وجور كردند تا پرسپوليس در بيشتر پست ها با مشكلات عديده اى مواجه باشد. پس نتيجه نگرفتن پرسپوليس علت هاى ديگرى داشته كه در ابتدا همراه پرسپوليس بودند و حالا نيستند