مرجع خبری پرسپولیس : خياباني پس از اينكه دو، سه دفعه چشم‌هايش را ماليد تا مطمئن شود چيزي كه مي‌بيند درست است و خواب نمي‌بيند، فرياد زد: «بله، حالا تماشاگرها مشغول تشويق تيم‌شون هستند و بازيكن‌ها هم مشغول بازي خودشون!»

جواد خياباني بعضاً به اتفاقاتي در خلال گزارش بازي اشاره مي‌كند كه معمولا از چشم همه پنهان مي‌ماند. اين بار اما در خلال گزارش ديدار تيم‌هاي پرسپوليس و راه‌آهن اتفاقي افتاد كه هيچ جنبده‌اي انتظارش را نداشت.

خياباني پس از اينكه دو، سه دفعه چشم‌هايش را ماليد تا مطمئن شود چيزي كه مي‌بيند درست است و خواب نمي‌بيند، فرياد زد: «بله، حالا تماشاگرها مشغول تشويق تيم‌شون هستند و بازيكن‌ها هم مشغول بازي خودشون!»

تماشاگرها و بازيكنان كه انتظار نداشتند دستشان براي مردم رو شود بلافاصله دست از اين اعمال ناپسند خود كشيدند و به كارهاي اصلي خود مشغول شدند؛ يعني تماشاگرها داد مي‌زدند: «عمو زنجير باف» و بازيكن‌ها جواب مي‌دادند: «بله!»، «زنجير منو بافتي»، «بله»…!

حالا ما كه شانس آورديم و جواد خياباني را داريم كه مچ اين آدم‌هاي معلوم‌الحال را بگيرد، اما اگر اين گزارشگر كاربلد نبود، اينها مي‌خواستند به همان كارهاي دور از شأن خود ادامه بدهند؟ عجب دوره و زمانه‌اي شده است!

تمرين عذرخواهي!
علي كريمي خواسته نامعقولي از مديران استيل‌آذين ندارد. اين بازيكن از مديران وارسته استيل‌آذين مي‌خواهد همانطور كه در رسانه‌ به اصطلاح ملي آبرويش را بردند، در همان رسانه هم از او عذرخواهي كنند؛ وگرنه شايد ساير بازيكنان به صورت خودجوش و مردمي مجبور شوند فاش كنند كه فاكتور ناهارهايي كه در باشگاه خورده مي‌شود، بالاخره توسط يكي از همين مديران مسلمان استيل امضا مي‌شود ديگر! از همين رو شايد ک از همن مدران به زودي در صداوسيما حاضر شود و…

– «من، ک از مدران استل هستم ، خدا راخوش مي‌آيد با اين سن و سالم از اين بچه عذرخواهي كنم؟!»
– «من، خواب كه نديده بودم اينجوري مي‌شود، وگرنه در خصوص ريختن آبروي مومنين حكايت‌ها خواندم!»
– «من، 65 سال دارم!»
– «من؟ دستم رو ول کن… من خودم عذرخواهي مي‌كنم!»
– «من، … آقا اصلا من خودش نيستم، ک از فامل هاشون هستم، صاحب خونه هم خونه نيست!»

سكوت آزاردهنده دادكان!
محمد دادكان يا حرف نمي‌زند، يا حرف مي‌زند! آدم مگر اينقدر عجيب هم مي‌شود؟ از رييس پيشين فدراسيون فوتبال خواستند كه در مورد اتفاقات رخ داده در خصوص علي كريمي صحبت كند كه دادكان نپذيرفت!

– «آقاي دادكان نظر شما در خصوص اخراج علي كريمي چيست؟»
– « من در اين زمينه هيچ صحبتي ندارم. بي‌خودي هم سعي نكنيد از من حرف بكشيد. حرف بزنم كه چي بشود؟ اين فوتبال است كه ما داريم؟ خودشان هزار تا ايراد دارند، آن وقت به كريمي تهمت مي‌زنند. به شما چه ربطي دارد كريمي روزه گرفته يا نگرفته؟ شما اگر راست مي‌گوييد خودتان را اصلاح كنيد. بگويم در خفا چه كار مي‌كنيد؟ بگم؟ مي‌گما!»
– «خواهش مي‌كنم جناب دادكان، بفرماييد.»

– «نه آقا، به من چه ربطي دارد كه حرف بزنم؟ فوتبالي كه سالي 400 ميليون در آن هزينه مي‌شود و خروجي‌اش صفر است، من حرف بزنم كه چي؟ اينها آبروي مومني را ريخته‌اند، آن وقت شما از من مي‌خواهيد حرف بزنم؟ نه آقا من حرف نمي‌زنم. به اين آقايان توصيه مي‌كنم بروند خودشان را اصلاح كنند اما حرف نمي‌زنم!»

نویسنده: احسان پیرناش