پرسپولیس نیوز : گفت و گویی خواندنی با علی پروین. با سلطان فوتبال ایران . با مردی که همیشه حرف های شنیدنی دارد.

اسماعیل حیدرپور – فرهاد عشوندی: باز عید ، باز علی پروین و باز کلی حرف و خاطره شنیدنی . او تمام نمی شود. جذابیتش را از دست نمی دهد و هیچ وقت جذابیتش را از دست نخواهد داد. دوست داشتنی است. خیلی زیاد. این قدر که هر بار پای خاطراتش بنشینی برایت کلی حرف شنیدنی دارد. درباره یک عمر فوتبال و کلی خاطره دوست داشتنی. شروع سال جدید با علی پروین. او که کاریزماتیک ترین مرد همه ادوار فوتبال ایران است ، می تواند کام مان را شیرین کند. این شما و این حرف های علی پروین در شروع سال 92:

عید شمال یه چیز دیگست!
عید باید بری شمال . هیچ جا رامسر نمی شه. خوب وقتیه. دست حاج خانوم و بچه ها رو بگیری بری رامسر. ما که هر سال مون همینه. هی می ریم ، هی هم برامون شایعه درست می کنن که علی پروین حالش بد شده رفته بیمارستان! البته خدایی یه بارش اینجوری شد. نمی دونم چی شد ولی یه دفعه ریختم به هم. بچه ها سریع بردنم دکتر. کارم به  سروم کشید . ولی خدا رو شکر به خیر گذشت. پیریه دیگه. انگار داره کم کم می رسه. باید بیشتر مراقب بود. ولی رامسر و دریا و کباب یه چیز دیگست. اون هم دور خونواده .

پرسپولیس خسته، عاشق این آهنگم
فرزین خدا بیامرز دوست خوبی بود. یه پرسپولیسی واقعی. می دونی که الان آرش پسرش دامادمه. من که صداش و آهنگ هاشو خیلی دوست داشتم. به خصوص پرسپولیس خسته. به اون می گن آهنگ . همه چی توش داره. اسم همه بچه ها هست و حس خوبی هم می ده. خدابیامرز آهنگ رو واسه تیم دهه 60 خوند. چه تیمی بود اون تیم . هنوز که هنوزه هرکی می خواد بگه فوتبال هجومی ، میگه پرسپولیس دهه 60. الان می گی چون توش خونده پروین پا طلایی این رو می گم ولی خداییش اون آهنگ واسه هوادارا هم یه چیز دیگست همه دوستش دارن. خدا بیامرزدش. روحش شاد.

سلطان نگو الان علی آقا جباری ناراحت می شه
بابا سلطان لقب ما نیست لقب علی آقای جباریه. بنده خدا یکی از بهترین های تاریخ فوتبال ایران بود. با اون پیراهن شماره 8 تو استقلال چی کارا که نمی کرد. ما هم بعد ها شدیم سلطان. مردم دوست دارن دیگه هرکی یه لقبی می ده. لقب ها مهم نیست. مهم اینه که طوری زندگی کنی که تو یادا بمونی. تو فوتبال که اگه بخوای بزرگای زیادی داشتیم. خود من مثلا پرویز قیلیچ رو خیلی دوستش داشتم. یا خود ناصر خان و خیلی های دیگه. ببین کیا اسمشون مونده؟ اونایی که با مردم خوب بودن. خدا بیامرزه ناصر رو خیلی زود از بین مون رفت. ولی مردم واسش می مردن. چرا چون لوطی بود ، مردمی بود ، مشتی بود. الان منم همه امیدم همین لطف مردمه. بابا هیچ جا بی خیالت نمی شن. می ری تو خیابون داد می زنن. الان بگم خندت می گیره. تو خیابون می شینم پشت ماشین یهو می بینم از بغلم رد می شن بوق می زنن ، بوس می فرستن . داد می زنن. می گن علی پروین دوستت داریم. مثلا بچه هم هستنا قد همین ممد خودم. نمی دونم اینا مگه بازی علی پروین یادشونه؟ این نشون می ده مردم با معرفتن. واقعا چه حالی می ده وقتی این چیزا رو آدم می بینه.

کلا ماشین باز بودم
اتو سورتمه یه دوره ای قلب فوتبال ایران بود. من کلا ماشین باز بودم. ماشین دوست داشتم و اونجا هم که شده بود پاتوق فوتبالی ها. با رفیقا می نشستیم تو دفتر. دفتر پرسپولیس شده بود همون جا . همه کارش رو همون جا انجام می دادیم. تو میدون هفت تیر بود به امجدیه هم که راهی نبود. ما تقریبا کارهای تیم ملی هم همونجا انجام می دادیم. فکر نکنم کسی تو اون سال ها تو فوتبال بوده و نیومده باشه اتو سورتمه یه چایی بزنه. البته قبلش هم تو عارف یه نمایشگاه کوچیک داشتیم بعد اومدیم اتو سورتمه. ما اوایل تو عارف می نشستیم. بعد اومدیم تو خیابون همایون. هنوز هم بعضی از فامیل ها تو خیابون پیرروزی هستن. بعد که شهر شلوغ شد من که ول کردم رفتم لواسون. اونجا خلوت بود. رفتیم بالای کوه که آروم باشه. الان اونجا از تهران داره شلوغتر می شه. شاید مجبور شیم بریم نوک قله این بار!

اگه ریگی تو کفشم بود تا حالا 7 تا کفن سوزونده بودم
تیم رو که دادن به ما بد وضعی بود. همه با هم دعوا داشتن. چه اوضاعی بود ، هرکی می رسید می گفت پرسپولیس مال منه. تیم هم تو جدول از استقلال افتاده بود عقب. فائقی گفت تیم رو خودت بگیر دستت جمعش کن. ما افتادیم وسط . گذشت تا رسید به بازی های پایانی . ما با فجر بازی داشتیم ، استقلال با ملوان. پول هم که نبود. زنگ زدم به امیر عابدینی گفتم امیر پول نداریم. اوضاع خرابه . پا شد اومد دفتر من . 50 میلیون پول آورد و ما دادیمش به بچه ها. بنده خدا بعد از 12 سال یک بار هم سراغ پولش رو نگرفت. تیم با اون پول قهرمان شد اما اصلا یه بار نگفت من هم تو قهرمانی سهم داشتم. ولی عجب بازی سختی بود. بیچاره منصور پورحیدری. روز سختی داشت. کل فصل اونا بالاتر بودن. باید قهرمان می شدن اما تو انزلی گیر کردن و ما بازی رو از شیرازی ها بردیم. خیلی استرس داشتیم. من که اون روز حسابی استرس داشتم تا چه برسه به تیم. ولی خدا رو شکر بردیم. اما بعدش بحث اون پولهای مهدوی کیا پیش اومد. خدا رو شکر همون موقع ما فاکتور رو کردیم. مگه می شد بخوای پول ها و این ور اون ور کنیم هزار جا میان رسیدگی می کنن. اگه علی پروین ریگی تو کفشش داشت با این همه آدمی که می خوان بزننش زمین الان 7 تا کفن سوزونده بود.

غیر مایلی و شیخ ممد واسه همه قدم برداشتم
قدیمی ها فرقشون این بود که مرام داشتن. لوطی گیری می کردن. همه همین طوری بودن. بعد که پول اومد همه بی معرفت شدن. علی پروین واسه هیشکی کم نذاشته. من اگه کاری از دستم بر اومده واسه همشون انجام دادم. غیر از ممد مایلی و شیخ ممد دادکان فکر نکنم کسی تو پسپولیس بوده باشه که علی پروین واسش پا پیش نذاشته باشه. یکی بود از این ور می رفتم درش می آوردم ، دوباره می گرفتنش. من تقریبا یه پام تو وزرا بود واسه سند گذاشتن. اشکالی نداره. جوون بودن و شیطون. بعضی هاشون انتظار داشتن علی پروین واسشون بیشتر کار کنه. ولی آخه پرسپولیس مگه چند تا پست داره که من بخوام همشون رو به کار بگیرم؟ بابا خیلی سخته. نمی شه همه رو راضی کرد ولی اینا مثل بچه های خودم هستن. حرف می زنن و دلخور می شن ولی من دوستشون دارم.

آقا «رویاییان» خیلی تلاش می کنه اما سخته
الان تیمداری خیلی سخت شده. توقع بالاست. هرچی هم پول می ریزی فرقی نداره. کیفیت فوتبالمون افت کرده. الان دیگه بازیکنا مثل قدیم عاشق نیستن. الان خرج زندگی بالاست بازیکن همه حواسش به توپ و زمین و بازی نیست. نمی تونه . بعضی ها هم که شیطون تر شدن. همین آقا رویاییان( علی آقا گاهی زبانش نمی چرخد و مثلا به دنیزلی می گوید دینزیلی یا به رویانیان می گوید رویاییان- البته علی آقا این قد دوست داشتنی است که نه دنیزلی و نه سردار از دستش دلخور نشوند.) تمام تلاشش رو می کنه تا پول بیاره ولی خیلی سخته. تیمداری خیلی سخت شده. مثل دوره من و منصورخان نیست که با یه صندوق ماشین بشه همه مدارک باشگاه رو جمع کرد.

گفتم مهدی رو بذارید دستیار مانوئل اما حرفامو چپکی به او گفتن
حرفهای من تو جلسه رو بد به گوش مهدی رسوندن. مهدی بازیکن مورد علاقه منه . مگه ما چند تا مثل مهدوی کیا تو فوتبالمون داریم. حیف شد که این طوری از فوتبال رفت. نباید با دلخوری می رفت. ولی من اول فصل به آقایون گفتم بهتره که مهدی مربی بشه. گفتم بذاریدش دستیار این مانوئل. مانوئل مربی خارجی بزرگی بود. اگه مهدی می نشست کنارش رو نیمکت هم چیز یاد می گرفت هم می تونست تیم رو جمع و جور کنه. اما حرف ها رو چپکی به مهدی رسوندن و طوری گفتن که انگار من بد مهدی رو می خواستم. درحالی که خدا شاهده من فقط به خاطر خود مهدی این چیزها رو گفتم. خودش هم فکر می کنم الان پی به صداقت علی پروین برده باشه.
هیشکی انگشت کوچیکه علی پروین هم نمی شه!

ببین حالا صد بار هی بگو این ها این حرف ها رو درباره علی پروین زدن. من اسم نمی خوام بیارم. می گی بهروز ، علی انصاریان ، بهروز سلطانی و…بابا این ها همه شاگردهای من هستن.بچه هایی که تو همین دکون و دستگاه پرسپولیس بودن. من چی باید جوابشون رو بدم. حتما این ها هم از چیزی ناراحتن که می گن. حتما فکر می کنن من کار بیشتری می تونم بکنم و نمی کنم. ولی مگه پرسپولیس که این همه پیشکسوت داره ، چند تا جا داره ؟ چند تا تیم داره؟ چند تا مربی می خواد؟ دیگه 25 تا مربی که نمی تونیم روی نیمکت بنشونیم. من ازشون به دل نمی گیرم. به شما روزنامه ای ها می گم باید حواستون باشه که حرمت ها حفظ شه. صد سال نمی تونم بگم مصاحبه کنین یا نه ولی می گم حرمت ها رو نشکنین. بابا فوتبالی بنویسین. بگین علی پروین بازیکن نبوده ، از فوتبال هیچی نمی فهمه ، مربی نیست ، تو عمرش قهرمانی نداشته ولی تو زندگی شخصیش که نباید برین که چی کار کرده ، چی کار نکرده. اون که دیگه ربطی به فوتبالش نداره. حالا خدا رو شکر من اونجا هم حسابم پاک بوده وگرنه بالاخره بلایی سرم می آوردن که نگو و نپرس. حالا هی از این چیزا بگین تهش چی می شه؟ این همه سال ، این همه آدم تواین فوتبال اومده. چندتاشون شدن علی پروین یا ناصر حجازی یا… باید چیزی داشته باشی که بری تو دل مردم. آره بنویسین علی پروین از فوتبال هیچ چی نمی فهمه تا مردم بگن پس شما تیمتون رو 32 بار قهرمان کردین تو این مملکت؟ وقتی از این چیزا نمی شه نوشت باید حرف از چیزای دیگه زد. باید حرمت ها رو شکست. من دلم از اینا می گیره وگرنه خودتون هم می دونین هیشکی انگشت کوچیکه علی پروین هم نمی شه( سلطان این را می گوید بالاخره لبخندی می زند!)

قصه خداحافظی محمد پنجی و حمید استیلی
ببین من قبلا هم از این حرف ها زدم. محمد پنجی(پنجعلی) کاپیتان تیم ملی بود. بهترین دفاع تیم ملی. کشیدمش کنار بهش گفتم ممد داری افت می کنی . همین الان که تموم ورزشگاه واست کف می زنن بذار کنار. قبل از بازی با الجزایر بود تو تهران. گفتم محمد این بازی هستی ولی اردوی بعدی دیگه نیستی حالا خودت می دونی. بنده خدا فکراشو کرد گفت علی آقا راست می گی. اومد خداحافظی کرد. یا همین حمید استیلی خوب هم بود اما کشیدمش کنار گفتم حمید واست 3 تا پیشنهاد دارم. تو بازیکن بی نظیری هستی. هنوزم می تونی بازی کنی. اما می خوام که خداحافظی کنی. یا برو کلاس مربیگیری(مربیگری) من دستم بازه. می فرستم خارج دوره ببینی. یا بیا وایستا کنار دست خودم تو تیم یا اگه می خوای بازی کنی برو تیم های دیگه. فردایش اومد و گفت می ایستم کنار دست خودت. ببین من تموم زندگیم تو فوتبال گذشته. این بچه هم شک نکن بهترین مربی می شه. هم واسه پرسپولیس هم واسه فوتبال ایران چون هم خودش دوست داره هم توانش رو داره. حالا امروز نه 4 روز دیگه ولی ببین علی پروین این رو کی به شما گفت.

با لباس خونی رفتم تو زمین!
خاطره زمین شهری های سعادت آباد که واسه بچه ها گرفتم رو قبلا براتون گفتم. یادش بخیر چه کتکی خوردیم سر دعوای فرحزادی ها با بچه ها. ولی همون زمینا باعث شد خیلی از فوتبالیا از استقلالی و پرسپولیسی خونه دار بشن. اونقت خود من اونجا زمین نگرفتم. حالا دستشون درد نکنه اگه چیزی درباره من می گن بذار بگن. فقط اینو بهت بگم همون روز که دعوا شد ما بازی داشتیم با شاهین. کتکی خوردیم که نگو و نپرس . من تا ساعت 3 بعد از ظهر گیر بودم تا تونستم یکی از بچه ها رو راه بندازم. با پاره اجر زدن تو سرش ، لباس من خیس خون شد. رفتم تو رختکن بچه ها کپ کردن. گفتن علی آقا چی شده؟ خودم رو تو ارنج نذاشت ، رفتیم تو زمین نیمه تموم شد ، خودم اومدم تو زمین تو 20 دقیقه بازی رو برگردوندیم. چه بازی خوبی هم شد. ترکونده بودم! ورزشگاه داشت می ترکید. پرسپولیس اینجوری بازی می کرد.

بچه یحیی نیاز به حمایت داره
یحیی از وقتی که اومده تونسته تیم رو جمع کنه. من خودم از روز اول هم گفتم هر کمکی از دستم بر بیاد براش انجام می دم. روزی که مربیگری رو گذاشتم کنار دیگه گفتم هیچ وقت برنمی گردم رو نیمکت. مطمئن باش همین کار رو هم می کنم. دوره ما دیگه گذشته. ولی این جوون ها باید حمایت بشن. الان تیم می تونه قهرمان جام حذفی بشه. چند ساله که جام نبردیم. واسه هوادارا هم که شده هرکی باید یک گوشه از کار رو بگیره و کمک کنه. هم یحیی هم بازیکنا. هم علی کریمی و هم حتی مهدوی کیا.

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)