پرسپولیس نیوز : اتومبيلي كه دنبالش مي‌آمد دير مي آمد و او چمدان به دست پشت درهاي درفشي‌فر آنقدر منتظر مي‌ماند تا بقيه بازيكنان با ماشين‌هاي رنگارنگشان يكي يكي از مجموعه خارج شوند.

يك) روزهاي اولي كه آمده بود هيچ كس خوب نمي‌شناختش. شايد هم اصلا علاقه‌اي براي شناخت بيشترش نبود. او دو يا سه روز قبل از حضور مصطفي دنيزلي در تيم با باشگاه قرارداد بسته و اتفاقا اين سوال براي خيلي از هواداران و خبرنگارها به وجود آمده بود كه چرا باشگاه قبل از اينكه سرمربي جديد بگويد مهاجم جديد مي‌خواهم يا نه با بازيكني كه هيچ كس از قواره‌هاي فني‌اش خبر ندارد و نمي‌شناسدش قرارداد بسته؟ اتفاقا اين سوال از دنيزلي هم پرسيده شد و او جواب روشني نداشت تا دل مسوولان باشگاه را نسوزاند. روزهاي اول حضور ايمون زايد در تمرين‌ها خوب يادم مي‌آيد. هيچ كس سراغش نمي‌رفت، خانه‌اي نداشت و در هتل بود. اتومبيلي كه دنبالش مي‌آمد دير مي آمد و او چمدان به دست پشت درهاي درفشي‌فر آنقدر منتظر مي‌ماند تا بقيه بازيكنان با ماشين‌هاي رنگارنگشان يكي يكي از مجموعه خارج شوند تا بالاخره نوبت به ورود آن پژو چهارصد و پنجي كه ايمون و بقيه خارجي‌ها را مي‌آورد و مي‌برد، برسد. ايمون همچنان ناشناخته بود و حتي خيلي‌ها كه درست نمي‌دانستند كيست و اسمش را بد تلفظ مي‌كردند بالاي «ي» زايد يك ساكن مي‌گذاشتند و نمي‌دانستند او يك عرب آفريقايي است يا يك اروپايي كه دوست دارد با اعتقادات خانوادگي‌اش زندگي كند و سنت آنها و نامشان را زنده نگه دارد. اول بار او دقيقه 46 بازي با ذوب‌آهن درست يك هفته قبل از آن دربي خاطره‌انگيز به ميدان آمد. در ظاهر او بازيكني بود با فيزيك بدني مناسب اما چه كسي بود كه در آن مقطع از مهاجمي كه فقط بلد باشد بدنش را براي توپگيري و چرخيدن به سمت دروازه بين توپ و مدافع حريف حايل كند يا سري به توپ بساباند خوشش بيايد؟ آن روزها شايد هوادار پرسپوليس فقط يكي مثل لئو مسي را مي‌توانست دوست داشته باشد. يكي كه توپ را بگيرد، چند نفر را دريبل بزند، با يك سر توپ تماشايي و نهايتا ضربه‌اي فني نه يك بار بلكه چند بار در هر بازي گل بزند و به تنهايي تيمش را برنده كند تا بلكه پرسپوليس از آن وضعيت فلاكت‌بار رها شود!

دو) روزهاي بعد از آن هت‌تريك جادويي روزهاي خوش ايمون بود. خيلي‌ها قيافه او را به فرشاد پيوس گلزن استثنايي قرمزهاي 30 سال قبل از پديده شدن زايد تشبيه كرده بودند. اعطاي لقب به او كمترين اتفاق بود؛ آقاي هت‌تريك. او جاي ويژه‌اي در جوك‌هاي بعد از دربي بهمن 90 داشت و با تصويرسازي ويژه مجلات به سوپرمن قرمزها تبديل شد. آن روزها ديگر دور آن پژو 405 شلوغ مي‌شد و ايمون مجبور بود قبل از خروج از درفشي‌فر هم عكس بگيرد هم امضا بدهد و هم راننده‌اش و بقيه خارجي‌ها را معطل كند. اين اتفاق البته خيلي زود طبيعي شده بود؛ زايد ره صد ساله را در يك بازه زماني 10 دقيقه‌اي رفته و محبوبيت ناشي از اتفاقي كه رقم زده بود تازه در حال اوج گرفتن بود. يادم مي‌آيد بعد از آن مسابقه يكي از همبازيانش مي‌گفت: «دنيزلي بايد در همه بازي‌ها او را فيكس بازي دهد، حقش همين است، كاري كه او كرد حداقل مزدش همين است.» هت‌تريك جادويي ايمون حتي فوتباليستي كه 10 سال در بالاترين سطح بازي كرده بود را به چنين احساساتي مبتلا كرده بود، پس از هوادار چه توقعي مي‌شد داشت؟ حالا وقتش رسيده بود تا مديران پرسپوليس هم با خريدشان پز بدهند. آنها برد دربي را متعلق به خودشان مي‌دانستند چون ايمون را با ديدن يكسري فيلم – البته خودشان هم فيلم‌ها را نديده بودند – روي هوا قاپيده بودند. بعد از آن هت‌تريك حالا همه ايمون را مي‌شناختند. مي‌دانستند كه او خيلي تند انگليسي حرف مي‌زند و لهجه‌اي كاملا بريتيش دارد. ايمون اصلا شبيه ليبيايي‌ها نبود او فقط ليبي را انتخاب كرده بود تا شانس بازي در تيم ملي‌اش را داشته باشد. حالا همه مي‌دانستند او قبل از دربي 74 تهران، در ايرلند سريع‌ترين هت‌تريك ليگ اين كشور را ثبت كرده و خيلي دوست دارد در وبلاگش و يكي از نشريات ورزشي ايرلند گهگاه چيزي بنويسد. بعد از آن ايمون البته بازيكن فيكس پرسپوليس نشد اما دو هت‌تريك ديگر هم انجام داد تا لقبش برازنده‌اش باشد.

سه) روزي كه ايمون در حين بازي پيش فصل با فولاد از راه رسيد تقريبا همه مهاجمان پرسپوليس ناراحت شدند. با بازگشت او كه دو هفته از تمرين پيش فصل را از دست داده بود تعدادشان مي‌شد 6 تا و اين رقابت را سخت‌تر مي‌كرد. وقتي ايمون به زمين رسيد روي سكوها غوغايي شد؛ انگار علي كريمي دوباره به پرسپوليس برگشته يا بازيكني در كلاس جهاني افتخار داده تا پيراهن پرسپوليس را به تن كند. آقاي هت‌تريك به شدت روي سكوها تحويل گرفته شد اما آن پايين، براي پيرمردي كه عينك دودي زده و چپ چپ نگاهش مي‌كرد محبوبيت ايمون فاكتور دندان‌گيري نبود. چهار مسابقه طول كشيد تا بالاخره ژوزه حاضر شود 16 دقيقه به او بازي دهد. قبل از دربي او نخستين بازي 90 دقيقه‌اي‌اش را مقابل داماش انجام داده بود و حالا همه منتظر بودند تا در دربي بعد از آن هت‌تريك جادويي ايمون را ببينند. دربي 75 از راه رسيد اما ايمون با آن كاور سبز رنگ 90 دقيقه روي نيمكت نشست و حرص خورد تا صداي همه درآيد. بعد از آن زايد كلا 82 دقيقه آن هم در 4 بازي به عنوان يار تعويضي به ميدان رفت و يكهو براي بازي تيم ملي ليبي رفت و ديگر نيامد. آن روزها ايمون مي‌گفت در ايران جايي غير از پرسپوليس بازي نخواهد كرد اما او برگشت تا فردا رودرروي پرسپوليس قرار بگيرد. ايمون فردا شماره 12 را مي‌پوشد اما به جاي لباس قرمز، لباس زرد به تن دارد. او كه در نخستين لمس توپ در تيم جديدش گل زده با احساساتي متفاوت رودرروي پرسپوليسي قرار مي‌گيرد كه به نوعي پس‌اش زد. حالا زايد براي پرسپوليسي‌ها فقط يك خاطره است، يك خاطره خوب و ماندگار كه حتما فردا خيلي از آن هوادارها كه دوستش داشتند و برايش لقب مي‌ساختند باور نمي‌كنند شماره 12 آمده تا دروازه پرسپوليس را باز كند. آقاي هت‌تريك در بندر هنوز غريبه است حداقل تا فردا كه توي صفحه تلويزيون دوباره مي‌بينيمش. راستي اگر گل زد چه حسي خواهيم داشت؟

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)