رسول بهروش: 1- آخرين پنجشنبه سال 91 خورشيدي براي ميليون‌ها هوادار پرسپوليس يك شوك بزرگ به همراه داشت؛ مهدي مهدوي‌كيا براي هميشه از دنياي فوتبال خداحافظي كرد.

كاپيتان اول سرخپوشان در شرايطي 24 ساعت قبل از ديدار تيمش با مس كرمان اعلام بازنشستگي كرد كه از مدت‌ها پيش تصميمش را براي وداع با ميادين در انتهاي فصل به اطلاع هواداران فوتبال ايران رسانده بود. به اين ترتيب، بي‌گمان طي اين چند ماه اخير اتفاقات خاصي براي مهدي رخ داده است كه او مجبور شده موعد خداحافظي‌اش را به شكل غيرمنتظره‌اي جلو بيندازد. بيش از حد ساده انگارانه است اينكه گمان كنيم صرفا نيمكت‌نشيني در نيم فصل دوم باعث رنجش خاطر «موشك» شده است. براي مردي كه تمام طول عمر حرفه‌اي‌اش به مبارزه و اثبات توانايي‌هايش گذشته، تحمل چنين وضعيتي در چند هفته آخر دوران بازيگري‌اش نمي‌تواند غيرممكن باشد. او امروز مي‌رود، چون احساس مي‌كند با اعتبار و آبرويش در پرسپوليس بازي مي‌شود.

2-  بازگشت مهدي مهدوي‌كيا به پرسپوليس براي خداحافظي در تيم محبوبش، از همان ابتدا با شك و ترديدهاي زيادي همراه بود. او اما آمد و نشان داد كه اگر برگشته،‌ به اتكاي زور بازو و توان ساق‌هايش بوده، نه به پشتوانه اسم و رسمش. نمايش خيره‌كننده كيا در داربي خاطره‌انگيز بهمن 90،‌ يك برگ فراموش نشدني از كتاب تاريخ فوتبال ماست. ستاره‌اي كه ياد گرفته بود در سكوت بدرخشد، بعد از تغيير كادر فني هم پرسپوليسي ماند تا ظرف چهار هفته از سكونشيني به ميدانداري برسد. تنها يك ماه زمان كافي بود تا يك سوپراستار 36 ساله مهارتش را به يك پيرمرد 66 ساله بقبولاند و ثابت كند حقش خيلي بيشتر از «تماشاگر» بودن است. مهدي اين اواخر چنان خوش مي‌درخشيد كه منتقدان مانوئل، پرسپوليس او را تيمي تنها متكي بر هنر مهدوي‌كيا ارزيابي مي‌كردند. او با سه گل و چهار پاس گل همچنان يكي از موثرترين مهره‌هاي سرخپوشان در ليگ دوازدهم به شمار مي‌رود؛ موثرتر از بسياري از خريدهاي بنز و پورشه‌اي پرسپوليس، همان‌ها كه شاه‌ماهي و قزل‌آلا لقب گرفتند، اما در ازاي آن همه ناز و عشوه و دريافتي‌هاي ميلياردي‌شان، دستاوردي غير از پايكوبي روي اعصاب و روان هواداران نداشتند. كاش مهدي هم به جاي يك دنيا توانايي و حجب‌وحيا، به اندازه خيلي از نيمچه فوتباليست‌هاي امروز ناز و ادا و خرده شيشه داشت. اينگونه، شايد در چنين غربتي به امان خدا ولش نمي‌كردند.

3-  نخستين‌ ماموريت يحيي گل‌محمدي در اولين روزي كه به عنوان دستيار خوزه به تمرينات سرخپوشان اضافه شد، ابلاغ حكم اخراج عجيب علي كريمي از باشگاه پرسپوليس بود. او اما بعدتر نشان داد خودش هم علاقه زيادي به بازي با اعتبار ستاره‌هاي بزرگ دارد. مردي كه در بدو حضورش روي نيمكت صباباتري در اواخر ليگ هفتم فريدون فضلي را جواب كرد و ابتداي فصل جاري نيز عذر سهراب بختياري‌زاده را در صباي قم خواست، اين بار با لجاجت‌هاي بدون توجيهش مهدي مهدوي‌كيا را از ميدان به در برد. آيا واقعا بين اين همه بازيكن ريزودرشتي كه در هر سطح از كيفيت فني براي پرسپوليس ششم جدولي به ميدان مي‌روند، جايي براي مهدوي كيا نيست؟ آيا حق مهدي فقط همين است كه مثل تازه‌ فوتباليست‌هاي 17ساله، نيم ساعت گرم كند و بعد از تعويض سوم دست از پا درازتر روي نيمكت برگردد؟ آيا ارسال كننده پاس گل تاريخي يحيي در جام‌جهاني، آنقدر لياقت «فني» نداشت كه كمي مهربانانه‌تر با او برخورد شود و با خاطرات خوش‌تري به وداع با ميادين بينديشد؟ حضور در تركيب پرسپوليس، «صدقه» نيست كه آن را به يكي مثل كيا ببخشند. او ثابت كرده هنوز هم مي‌تواند بدرخشد و به تيمش كمك كند. اين را به ويژه خود گل‌محمدي بايد بهتر از همه بداند؛ هم او كه نيم‌فصل اول در قامت دستيار خوزه از نزديك درخشش مهدي را ديد و هم او كه خودش تا 38 سالگي در ليگ برتر فوتبال بازي كرد. توجيه يحيي براي آخرين شاهكارش اين است: «در شأن مهدي نيست 15 دقيقه بازي كند»؛ ببخشيد اما بكام براي پاري‌سن‌ژرمن چقدر بازي مي‌كند؟ گيگز و اسكولز براي منچستر چطور؟ اصلا همين مجيدي براي استقلال چند دقيقه به ميدان مي‌رود؟‌

4- شايد فوتبال تحقير شده ايران ديگر ظرف مناسبي براي چنين ستاره نجيب و توانمندي نباشد. در فوتبالي كه محمد قاضي به نيكمت‌نشيني‌اش اعتراض مي‌كند و كريم انصاري‌فر با طبق طبق افاده در زمين رسما تيمش را به «مسخره» مي‌گيرد، نبايد هم جايي براي مهدي وجود داشته باشد. يكي از يازده مرد برتر تاريخ يكصد و بيست ساله هامبورگ همچون هميشه مثل جنتلمن‌ها مي‌رود و هوادارانش را با خاطراتي خوش‌ تنها مي‌گذارد. از امروز به بعد، همه ما در مواجهه با ناهنجاري‌هاي روزافزون فوتبال ايران يك افسوس بزرگ جديد در دل خواهيم داشت؛ حسرتي از جنس بازنشستگي مرد محجوبي كه به معناي واقعي كلمه لياقت دوست داشته شدن را داشت، سوپر ستاره‌اي كه قرض چند ميليون توماني‌اش به بيت‌المال را با سال‌ها درخشش نبوغ‌آميز و تزريق چندصد ميليون سود خالص به پرسپوليس برگرداند و پسر مهرباني كه لبخند هميشگي‌اش،‌ حالا بخش قابل توجهي از سرمايه‌هاي معنوي يك ملت است. بدرود كياي اساطيري، تركيب ثابت قلب هوادارانت، هميشه يك جاي خالي براي تو خواهد داشت.

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)