امروز و پس از نتايج ضعيف پرسپوليس و سقوط اين تيم در جدول رده‌بندي، اين ذهنيت شكل گرفته كه شرايط فعلي اين تيم متاثر از مشكلات و اختلافات مديريتي است كه اين تفكر عملا غلط و غيرمنطقي است. وقت آن رسيده كه در فوتبال ايران نگاه تازه و البته حرفه‌اي‌تري به اين گونه مسائل شود و از رويكردي كه در همه جاي دنيا نسبت به مشكلات مديريتي رايج است، الگو گرفته شود. در فوتبال مدرن و تشكيلاتي هر كسي با وظيفه‌اش آشناست و در حيطه كاري خود فعاليت و اظهارنظر مي‌كند و حتي بازيكن در مورد عملكرد هم‌تيمي‌اش هم اظهارنظر نمي‌كند چه برسد به اينكه در سيستم مديريتي دخالت كند. اختلافات احتمالي در تشكيلات مديريتي يك باشگاه به هيچ عنوان به كيفيت فوتبال بازيكن و نتايج ضعيف ارتباطي ندارد و اگر بازيكن يا مربي اين مسئله را به كيفيت فردي و تيمي ربط مي‌دهد درصدد توجيه و بهانه‌جويي است. صرف‌نظر از

مشكلات و مسائل مديريتي، نداشتن يك برنامه مشخص در زمين مسابقه و ضعف تاكتيكي، بزرگ‌ترين ضعف پرسپوليس به شمار مي‌رود.
حتي قبل از دو باخت اين تيم به ملوان و ذوب‌آهن شاهد بوديم كه بازيكنان پرسپوليس 60 تا 70 درصد بازي را در اختيار داشتند و تيم حريف را به طور محسوسي تحت فشار قرار مي‌دادند، اما درهمين حالت هم برنامه مشخصي براي باز كردن دروازه حريف وجود نداشت. اين يك اصل در فوتبال است بسياري از تيم‌ها در چنين حالتي كه زمان قابل توجهي از تايم مسابقه را روي دروازه حريف متمركز مي‌شوند، آسيب‌پذيرتر هستند و هر لحظه ممكن است بر اثر يك اشتباه و روي يك ضد حمله دروازه خود را باز شده ببينند. موفقيت تيم‌ها در گروي خلاقيت،

هوش و بازيخواني مربي است. افشين پيرواني هم مربي جوان و خلاقي است كه كارش را دوست دارد، اما عملكرد فني او در اين چند هفته به منزله اين است كه او بايد مطالعه و برنامه‌ريزي بيشتري در كارش داشته باشد.

 پيرواني با قبول مسئوليت هدايت تيم بزرگي مثل پرسپوليس در يك عمل انجام شده قرار گرفته و حالا محكوم به پيروزي و نتيجه گرفتن در حداقل زمان ممكن است. چرخ فوتبال را نمي‌توان متوقف كرد تا مربيان جوان و كم‌تجربه‌اي مثل او سطح دانش فني خود را بالا ببرند. ضعف تاكتيك و فقدان يك برنامه مشخص براي باز كردن دروازه حريفان، مشكل امروز پرسپوليس است و پيرواني محكوم به برطرف كردن مشكلات پرستاره‌ترين تيم ليگ‌برتر است.