مرجع خبری پرسپولیس : از هر چه بگذریم ، دلمان حسابی لک زده برای دیدن لیگ برتر وطنی !

 

حسابی ذوق زده ایم آخه تو این دو ، سه ماهی که گذشت ، انگار یه چیزی گم کرده بودیم . نه کوپا آمریکا سلیقه فوتبالی مون رو ارضا کرد و نه لیونل مسی که توی بازیای ملی ، خدائیش انگشت کوچیکه پای چپ خلعتبری هم نمیشه !

 

از شما چه پنهون این اواخر دیگه عکس عزیز محمدی و لوگوی شگفت انگیز لیگ برتر رو یواشکی میذاریم زیر بالشمون، شاید به خوابمون بیان ! اصلا بابا جان اروگوئه و برزیل رو ولش کن ، صبای قم و شهرداری تبریز را بچسب !

 

اصل ماجرا اینه که ما ایرانی هستیم ، مدیر ورزشی و مربی صاحب کلاس و بازیکن سوپراستار و زمین مسطح و تبلیغات حرفه ای و “آن تایم “بودن و کلا هر چی خارجیه ، به مذاق ما سازگار نمیاد . ما عاشق صداقت فتح الله زاده و “اکت های” میثاقیان و جاسم کرار و زمین حافظیه و تماشاگرنما و حرکت خودجوش و تبلیغ چلوکبابی و دوغ وطنی هستیم.

 

باور کن حال نمی کنیم که یه تیم مثل دسته گل بیاد توی زمین و تاکتیکی بازی کنه و مثل دسته گل هم بره بیرون. آخه فوتبال که فقط 90 دقیقه توی مستطیل سبز دویدن و تاکتیک تیمی نیست ؛ وجدانا اگر شماره های ماژیکی پشت پیراهن ها ، تابلو تعویض های دست نویس عهد ناصری ، صندلی و بطری های روی پیست و شعار و فحش کاری نباشه ، فوتبال بهت می چسبه؟

 

خلاصه اینکه دلمون انصافا خیلی برای دیدن جاذبه های بیست و چندمین لیگ معتبر دنیا ، تنگ شده بود ؛ برای فصل  نقل و انتقالات که حکم پیش غذای قبل از main course  رو پیدا کرده ، برای قراردادهای زیر سقف و روی سقفش ، برای رقمای زیر میزی و رو میزی و قسم های حضرت عباسش ، برای بیانیه های استقلال و سپاهان ، برای کمیته داوران باعنایت و بدون عنایت ، برای روزنامه ها و شب نامه ها و زرد نامه ها ، برای سوهان کشیدن های جواد خیابانی روی اعصاب پیاده بیننده ها ، تاریخ لرزانی های دکتر صدر ، حرکتهای خود جوش مردمی پشت در اتاق مدیر عامل ها ، بیانیه های لیدری ، شرکت آلفا ، CAS ، “کل یوم” بازیکن های هپاتیتی ، شیرجه های رحمتی روی سقف قرارداد ، مصدومیتهای  جباری و نویدکیا ، سوتی های برهانی و رودباریان ، “فیر پلی” متوسل زاده ، پشتک های اولادی ، اوتای علیزاده  و البته ترقه های فتح الله زاده ، برای منظومه به هم رسیدن عمادرضا و پرسپولیس که آخر قصه شد و بهم نرسیدن …!

 

دلمون لک زده واسه  دیدن “نود” با عادل ، واسه شاخ و شونه های دائی ، بد اخلاقی های لوکا ، شعرهای تکراری شاغلام ، لاف های مظلومی و ویسی ، احساسات تاکتیکی جلالی ، حرص درآری های قلعه نوعی و البته گریه های حاجی مایلی که امسال حداقل توی کنفرانس های بعد از بازی نمی بینیمشون . مگه میشه ایرانی باشی و واسه دیدن اینهمه جذابیت لحظه شماری نکنی؟!

 

یادته فصل پیش چه عشقی کردیم وقتی کاپ تیم قهرمان رو توی انزلی روی اون داربست های باشکوه  دادن دست لیدرها ؟ اونهمه تماشاگر مشتاق از شدت خوشحالی و برای عرض تبریک به تیم برنده ریختن توی زمین ؟ یادته توی تبریز با همت تماشاگرای متعصب اونهمه صندلی اضافه از روی سکوها پاکسازی و به وسط زمین ریخته شد؟ یادته وقتی داور با دماغش توی صورت نجیب ترین بازیکن لیگ زد ، چقد حرکت خودجوش مردمی بوجود اومد ؟ یادته جیگرت خنک شد وقتی دیدی تماشاگرای له له زده اهوازی از منبع آب ، کوکاکولای تگری میزنن ؟

 

***

 

این دو سه ماهه حسابی سخت گذشت ؛ از سه شنبه ولی ، دیگه میتونی با خیال راحت پای تلویزیون لم بدی و بدون اینکه پلک اضافی بزنی ، فوتبال ایرونی ببینی . از من می شنوی بعد از افطار برو یه بسته چیپس سرکه نمکی و یه بطری دوغ مشتی بخر و تا خروسخون صبح فوتبال ببین ؛ فوتبالی که مثل جیگرکی های سیار میدون آزادی ، بی قواره ، شلخته و کثیفه ، ولی آی که چقدر می چسبه!

 

محمد اشراقی

انتهای گزارش اختصاصی/امانت داری ، استفاده از این خبر با ذکر نام مرجع خبری پرسپولیس مجاز است

 

 

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)