ديواري كوتاه به نام  هوادار…
مرجع خبری پرسپولیس : بازي پرسپوليس با داماش بهانه اي شد تا  مدعيان فرهنگ فرصتي پيدا كنند و  از سوراخ هايشان  بيرون آمده و  فرياد وامصيبتا سر دهند.

دوباره شاهد استفاده از واژه هاي تماشاگرنما و … توسط دوستان هستيم. آقايان دوباره فرصتي پيدا كردند تا خودي نشان دهند و گريبان چاك دهند و دم از بي فرهنگي هوادار فوتبال بزنند.  درباره  محيط مقدس ورزشگاهها كه توسط اين هواداران بي فرهنگ ( البته  به زعم اين دوستان ) آلوده شده سخن سرايي كنند.

آقايان مدعي فرهنگ , آقايان اخلاق مدار, آقايان محترم و با فرهنگ براي يكبار هم كه شده واقع بين باشيد. براي يكبار هم كه شده خودتان را به جاي آن هوادار به اصطلاح بي فرهنگ بگذاريد و ببينيد اگر با شما همانگونه كه با ان هوادار رفتار مي شود رفتار كنند  چه برسر شما و فرهنگتان مي آيد .

آقايان مدعي فرهنگ  بهتر است از كاخ هاي شيشه اي خود بيرون بياييد و براي يكبار هم كه شده واقعيتها را ببينيد و باور كنيد آنچه در فوتبال و البته در جامعه مي گذرد با آنچه كه در ذهن فسيل شده و افكار جمود يافته شما ميگذرد تفاوتش از زمين تا آسمان است.

آقايان مدعي فرهنگ  تعريف شما از هوادار چيست. حاضرم قسم بخورم از نظر اكثر قريب به اتفاق اين آقايان هواداران فوتبال مشتي انسان بيكار, بي فرهنگ و علاف  هستند كه براي وقت گذراني و خالي كردن عقده هاي رواني خودشان به ورزشگاه مي روند. برخورد آقايان با هوادار را بارها از نزديك ديده ام. از نظر آنها هوادار بي فرهنگ و بي شخصيت و فاقد ارزش اجتماعي و اخلاقي است مگر آنكه خلافش ثابت شود. از نظر خيلي از اين ها اصولا طرفداري از يك تيم فوتبال حماقت است. آقايان از درك عشق و علاقه وافر مردم به تيم مورد علاقشان عاجزند . از نظراين آقايان  هوادار فوتبال  اصولا  چيزي نمي فهمد. احمق است. ميتوان  هر بلايي  بر سرش آورد چون مانند موجودی فاقد قدرت تجزيه و تحليل و شعور است و  ناچار به اطاعت و فرمانبرداري…

اما  آقايان كاخ نشين، آقايان اخلاق مدار، آقاياني كه خود را آنچنان پاك و منزه جلوه مي دهيد كه انسان فكر مي كند همين الان آسمان شكافته شده و شما مستقيما از عرش الهي  پاي به اين دنياي خاكي  گذاشته ايد،  آقايان با وجدان و شريف…! حقيقت چيز ديگري است.

برخلاف تصورات شما هوادار فوتبال بسيار باهوش است. هوادار فوتبال خيلي از مسايل را بهتر و بيشتر از شما ميبيند و درك مي كند. هوادار فوتبال عاشق است ولي كور نيست. هوادار فوتبال قدرت تجزيه و تحليل دارد خيلي بيشتر و بهتر از شما.

هوادار فوتبال انسان است و احترامش واجب.  اين فوتبال پاك پاك پاك!!! چقدر براي هوادار ارزش قايل است. چند نمونه كوچك مثال مي زنم تا ميزان احترامي كه به هوادار گذاشته مي شود را بهتر درك كنيد.

هوادار بخاطر عشقش از وقت و سرمايه اش هزينه مي كند تا براي تماشاي بازي تيم محبوبش به ورزشگاه برود. براي تهيه بليط بايد هفت خوان رستم را طي كند. اگر موفق به تهيه بليط بشود و اگر سالم مانده باشد به مرحله دوم يعني بازرسي بدني ميرسد. آقايان مدعي تا به حال به صورت ناشناس وارد اين ايستهاي بازرسي شده ايد تا بفهميد رفتار با هوادار تا چه اندازه زشت و شنيع است. رفتارها به گونه ايست كه انسان به خودش شك ميكند كه نكند قتلي مرتكب شده و اينجا ورودي زندان محكومين به مرگ است. وقتي با بدترين الفاظ و بدترين رفتار با هوادار برخورد مي شود آن هم هواداري كه  تنها جرمش عاشقي است و وقتي با شخصيت يك هوادار اين طور بازي مي شود چه توقعي از اين هوادار داريد. از ايست بازرسي هم مي گذريم در حاليكه احساس مي كني شديدا به تو توهين شده است. وارد ورزشگاه مي شويم. از امكانات فوق مدرن استاديوم ها چه بايد گفت. از سرويسهاي بهداشتي بگويم يا آبخوري هاي زيبايش. آقايان براي يكبار هم كه شده ورزشگاه برويد اما نه در وي آي پي. برويد و بين تماشاگر عادي بنشينيد .مثل آنها براي رفع تشنگي وارد صفهاي طولاني و آبخوري هاي خراب و… شويد تا رفع عطش كنيد. شانس بياوريد و نياز به قضاي حاجت نداشته باشيد وگرنه…

هوادار همه اين سختيها و بي احترامي ها را تحمل مي كند آن هم فقط و فقط بخاطر عشقش. عشقي كه براي شما قابل درك نيست. اما اين تازه اول ماجراست. بازي با ذهن و روح و روان اين هوادار تازه قرار است شروع شود…

اما بروم سر اصل مطلب كه باعث  و باني اصلي بروز رفتارهاي هواداران فوتبال است . راجع به تيم محبوب خودم صحبت مي كنم. پرسپوليس سالهاست از بابت ناداوري ضربه خورده است. سالهاست اشتباهات سهوي!!! داوران عليه پرسپوليس بوده است. تا بحال چندين قهرماني و حضور در آسيا فقط و فقط بخاطر اشتباهات سهوي!!! داوران از پرسپوليس گرفته شده است. از فينال حذفي با سپاهان  تا نيمه نهايي حذفي بازهم با سپاهان تا بازيهاي اخير دربي و…  راه دور نمي روم. همين نيم فصل دوم را مثال مي زنم. به جرات مي توان گفت در 95 درصد بازيهاي نيم فصل دوم اشتباهات داوري در بازيهاي پرسپوليس وجود داشته و عجيب تر اينكه اگر نگويم 100 درصد اما 98 درصد اين اشتباهات تماما به ضرر پرسپوليس بوده است. مگر ممكن است اكثر قريب به اتفاق بازيهاي پرسپوليس با مشكل داوري همراه باشد و اكثر قريب به اتفاق اين اشتباهات هم كاملا يك طرفه و به ضرر پرسپوليس اتفاق افتاده باشد.

آقايان كاري كرده اند كه قوانين و فرمول هاي آمار و احتمالات هم زير سوال رفته است.  آقايان مدعي هستند اشتباهات سهوي است و يك روز براي يك تيم است و يك روز عليه همان تيم. اما  آن چيزي كه ما مي بينيم خلاف آن است. در دهه اخير اگر اشتباهي اتفاق افتاده در 98 درصد موارد به ضرر پرسپوليس بوده است و جالب اينكه اين اشتباهات سهوي هميشه در مقاطع حساس و بازيهاي مهم و تاثير گذار به بالاترين حد خود رسيده است.

در چند سال اخير به ندرت اتفاق افتاده كه بازيهاي حساس پرسپوليس بدون اشتباه داوري برگزار شود. به ندرت اتفاق افتاده كه پرسپوليس از اشتباه سهوي!!! داوران سود ببرد. بارها اتفاق افتاده كه در مقاطعي كه پرسپوليس اوج گرفته و بعضيها از اين موضوع احساس خطر كرده اند اشتباهات سريالي داوران به طور كاملا سهوي!!! شروع شده و تيم را زمين زده است و ترمزش را كشيده است و البته اين موضوع وقتي جالبتر مي شود كه مي بينيم همزمان تيمهاي رقيب از اشتباهات داوري سودهاي آنچناني ميبرند.

موقتا از داوري دور مي شوم… هوادار پرسپوليس رفتارهاي متناقض مسوولان فوتبال را در قبال تيمش ميبيند. از برنامه ريزي عجيب جام حذفي و اتفاقات كميته انضباطي. همه اين اتفاقات را ميبيند و احساس مي كند كه قانون براي بعضيها متفاوت است و خون عده اي رنگينتر.

مي بيند كه بازيكن محروم به راحتي  براي تيمش بازي مي كند به بهانه اينكه ابلاغ دير انجام شده. مي بيند كه بازيكن محروم ديگري ناگهان 2 ساعت مانده به بازي بخشيده مي شود آن هم در شرايطي كه قانون گذار قبلا ادعا كرده بود براي محروميت هاي كمتر از 3 جلسه فرجام خواهي و استيناف هم بي معني است چه برسد به بخشش. ماجرا وقتي جالبتر مي شود كه به اين نكته ظريف دقت كنيم كه در جايي بازيكن محروم كه ظاهرا به هر دليل مورد حمايت آقايان است به بهانه عدم ابلاغ حكمش و طولاني بودن روند اداري ابلاغ مجاز به بازي شناخته مي شود  و در جاي ديگر دو ساعت مانده به شروع بازي حكم صادر مي شود و ابلاغ مي شود و اجرا مي شود چون بازهم آن تيم بنا به دلايلي مورد حمايت آقايان است. بالاخره نفهميديم ابلاغ حكم لازم است يا نه. نفهميديم ابلاغ حكم زمانبر است  و نياز به 3-4 روز زمان براي طي شدن مراحل اداريش دارد يا نه مي توان در كمتر از 2 ساعت هم حكمي را ابلاغ كرد.

هوادار  مي بيند كه بعضي تيمها شديدترين و زشتترين شعارها را مي دهند از شعارهاي نژادپرستانه تا جدايي طلبانه اما در عمل هيچ اتفاقي نمي افتد. صندليها شكسته مي شوند  و گلوله هاي برف مثل نقل و نبات به زمين فرستاده مي شود اما اتفاقي نمي افتد. هوادار مي بيند كه در بازي دربي زشت ترين شعارها توسط تيم حريف  داده مي شود و رييس كميته انضباطي صراحتا اتفاق را تاييد مي كند و ابتدا ادعا مي كند كه چنين مي كنيم و چنان و  در اسرع وقت حكم صادر مي كنيم  و شديدترين تنبيه ها را اعمال مي كنيم اما بعد از يك ماه حكمي صادر مي شود كه بيشتر شبيه جوك است.يك جلسه محروميت تعليقي .

هوادار پرسپوليس مي بيند كه در بازي حذفي دربي (و بعد از افتضاح  و فاجعه تغيير برنامه بازيها توسط سازمان ليگ)  تيم حريف در شرايط نابرابر در مقابل آنها قرار گرفته و بازي را در وقت اضافه برده است. مي بيند كه دو بازيكن آن تيم تست دوپينگ داده اند و هردو مثبت شده و هردو هم از يك ماده استفاده كرده اند. كوچكترين انتظار هوادار پرسپوليس اجراي عدالت است اما در عمل به مضحكترين شكل ممكن ماجرا به معناي واقعي كلمه ماست مالي مي شود و جالبتر اينكه تيم حريف دست پيش را هم ميگيرد و طلبكار هم مي شود.

هوادار پرسپوليس مي بيند كه در فصل اخير تمام اشتباهات و تصميمات و… به نحوي بوده كه اين شائبه را به ذهن مي رساند كه ظاهرا عمدي در كار است تا جلوي موفقيت اين تيم گرفته شود.

هوادار پرسپوليس مي بيند كه اشتباهات سريالي داوران مدام به ضررش تكرار مي شود. ميبيند كه در بازي صبا با نفت در دقيقه نود و بوق يك پنالتي خنده دار به نفع صبا كه رقيب اصلي پرسپوليس در كسب سهميه آسيا است گرفته مي شود تا آنها يك امتياز با ارزش را كسب كنند. مي بيند كه رقيب سنتي در طول فصل هرزمان كه در بحران نتيجه گيري بوده و يا با رقيبان مستقيمش بازي داشته به واسطه اشتباهات سهوي!!! داور نتيجه گرفته و از بحران خارج شده است.

هوادار پرسپوليس با تمام اين ذهنيات بازي تيمش با داماش را دنبال مي كند و وقتي سريال اشتباهات داور را مي بيند صبرش لبريز مي شود و طاقتش طاق مي شود. مگر ممكن است داور 4 اشتباه تاثير گذار داشته باشد و همگي آنها به ضرر يك تيم باشد. مگر ممكن است تمام اتفاقاتي كه در طول اين فصل و البته چند سال اخير اتفاق افتاده سهوي و بدون تعمد و برنامه ريزي باشد .

متاسفانه فوتبال كثيف ايران هر روز بيشتراز قبل در منجلاب فرو مي رود و بوي تعفنش همه جا را فراگرفته است اما ظاهرا كساني كه بايد اين كثافت را ببينند و آن را جمع كنند خود را به  نديدن و ندانستن مي زنند. شايد مي ترسند و براي حفظ پست و مقامشان سكوت كرده و سرشان را مثل كبك در برف كرده اند و يا اينكه خودشان هم درگير اين كثافت هستند و دستي بر اين آتش دارند. هرچه كه هست فوتبال ايران سياه ترين روزهاي دورانش را طي ميكند. جايي كه در روز روشن حق را ناحق ميكنند و با كمال بي شرمي طلبكار هم مي شوند. جايي كه هركس براي رسيدن به زر و سيم و مقام و پست بيشتر و بالاتر از هيچ كاري دريغ نمي كند.

آقايان تمام كنيد اين كثافت كاري كه به اسم فوتبال به خورد ديگران مي دهيد. تمام كنيد اين باند بازيها و بي عدالتي ها را. فوتبال ايران بسيار كثيف تر و مافيايي تر از ايتاليا و ماجراي كالچوپولي است بدون ترديد. برنامه 90 فقط ذره اي از اين فساد را بر ملا كرد. خوشبينانه شايد تنها 10 درصد عمق فاجعه در اين برنامه به تصوير كشيده شد.

فوتبال ايران غرق در فساد و تباني و رشوه و دوپينگ است. هركسي غير از اين ادعا كند يا خودش احمق است يا ديگران را احمق فرض كرده. سالها قبل دكتر سيار از فساد داوري گفت اما نه تنها اتفاقي نيوفتاد بلكه در عمل دكتر سيار بود كه بايكوت شد. دوست دارم الان نظر ايشان را راجع به داوري بدانم. اگر ان موقع ظرف سيبي بود كه 2-3 سيب فاسد داشت الان وضعيت چگونه است.

در فوتبال كثيف و مافيايي ايران كه پرسپوليس مثل خار در چشم  بعضي از حضرات است اگر داوريها و  احكامي غير از آن چيزي كه ديروز و امروز و سالهاي قبل  و مسلما روزهاي آينده بر ضد پرسپوليس صادر شد ابلاغ مي شد جاي تعجب و شگفتي داشت. از چنين فوتبالي توقع عدالت و انصاف  نمي توان داشت. از اين فوتبال فقط توقع باند بازي و رشوه و تباني و مافيا و دوپينگ و دلالي و… مي توانيم داشته باشيم. عدالت براي اين فوتبال و مسئولانش  همان قدر واژه غريب و بي معنايی است  كه براي يك موجوده…

هوادار مي فهمد خيلي بيشتر و بهتر از بعضي آقايان. هوادار قدرت تجزيه و تحليل دارد. هوادار به معناي واقعي كلمه مظلوم ترين قشر جامعه فوتبال است. هوادار پرسپوليس خسته است. خسته از بي عدالتي هاي مكرر. خسته است از بي قانوني. احساس مي كند نتايج فوتبال نه در مستطيل سبز بلكه در خارج از آن و توسط عواملي ديگر تعيين مي شود. هوادار فساد آشكار در فوتبال را با تمام وجود حس مي كند. فسادي كه بوي گندش همه جا را فراگرفته  است.

هوادار پرسپوليس اگر فحاشي مي كند به دليل اين است كه مي بيند حقش به راحتي آب خوردن توسط ديگران و به عمد خورده مي شود و فرياد عدالت خواهيش هم به جايي نمي رسد.

هوادار پرسپوليس بارها با نجابت و خويشتن داري از كنار اينهمه بي عدالتي بي قانوني قانون گريزي لابي بازي و فساد گذشته است به اميد آينده اي بهتر. آينده اي كه عدالت و قانون به معناي واقعي كلمه  و براي همه تيمها يكسان وجود داشته باشد. آينده اي كه هرگر فرا نرسيد و با اين وضعيت مطمئنم به اين زودي ها هم فرا نخواهد رسيد.

هوادار پرسپوليس فحاشي مي كند چون تنها راه بيان اعتراضش همين است. توهين مي كند چون چاره اي غير از اين ندارد. فحش مي دهد تا حداقل به اين وسيله  به آقايان بفهماند كه احمق نيست. كودن نيست. قدرت تجزيه و تحليل دارد و برخلاف آنچه كه آقايان تصور مي كنند بسيار باهوش است و با شعور . ميخواهد به نحوي به آقايان ثابت كند كه مي فهمد. ميخواهد حداقلش اندكي تلافي كند اينهمه بي عدالتي و تبعيض و بي شرافتي حاكم بر فوتبال را.

مي فهمد كه در اين فوتبال چه مي گذرد. ميفهمد كه نتايج بازي و قهرماني ها عموما از قبل تعيين شده است . مي فهمد كه  فساد در فوتبال ايران تا چه اندازه عميق و ريشه ايست و تا اركان بالاي فدراسيون و فراتر از ان هم نفوذ كرده است.

هوادار اگر تا اينجاي كار هم طاقت آورده از نجابتش بوده است. اگر 1درصد اين اتفاقات در فوتبال يا زندگي عادي روزمره براي آقايان ببفتد مطمئنم رفتارشان صدها برابر بدتر از رفتار هوادار پرسپوليس خواهد بود.

اما حرف آخر….

هوادار پرسپوليس به كوري چشم شما محكم پشت سر تيمش ايستاده است. شما و اربابانتان بسيار حقيرتر  از آن هستيد كه بتوانيد در مقابل خيل عظيم اين هواداران عاشق قد علم كنيد.

آقايان. هوادار پرسپوليس آدم است. از پوست و گوشت ساخته شده و ظرفيتش هم حدي دارد. وقتي مي بيند همه چيز عليه تيمش است آن هم نه در يك بازي و دو بازي بلكه در تمام اين سالها ، وقتي مي بيند كه آقايان با رفتارها و تحليلها و مصاحبه هايشان شعور هوادار را به بازي گرفته اند ، وقتي مي بيند سعه صدر چند ساله اش در قبال اين فجايع برنامه ريزي شده هيچ سودي نداشته و حتي باعث بدتر شدن اوضاع شده است , وقتي دستش را از همه جا كوتاه شده ميبيند و مطمئن است هيچ فريادرسي در تشكيلات فوتبال و ورزش و حتي بالاتر از ،ن براي جمع كردن اين فساد اشكار وجود ندارد ، مجبور است از تنها ابزارش براي اعتراض كه زبانش است استفاده كند. مجبور است فرياد بكشد چون كسي صدايش را نشنيده است. توهين مي كند چون به شعورش توهين شده است.

يك نفر به من بگويد كه اصولا چرا نبايد توهين  و فحاشي كند . وقتي مسولان فوتبال در روز روشن حق تيمش را مي خورند و تبعيض قايل مي شوند و بدتر از همه در جواب منتقدان مزخرفاتي را سر هم مي كنند كه هر آدم نسبتا عاقلي هم از شنيدنش دچار تحير ميشود و احساس مي كند به شعورش و قدرت دركش توهين شده آيا نبايد به هوادار حق بدهيم در مقابل توهين به شعورش به مسببان آن توهينها فحاشي كند. آقايان صبر هم حدي دارد. احمق فرض كردن ديگران هم حدي دارد. رفتار شما به گونه ايست كه انسان فكر مي كند شما ديگران را موجوداتی فرض كرده ايد که هيچ چيز نمي فهمند و هربلايي به سرشان مي توان آورد.

نه آقايان. جواب هاي هوي است. مدتها به شعورمان توهين كرديد اما ما نجابت و بزرگي به خرج داديم و به اميد اينكه سرانجام فوتبال ايران روي عدالت را هم خواهد ديد سكوت كرديم. سالها خويشتن داري كرديم به اميد فرارسيدن عدالت. اما عدالتي وجود ندارد. هرچه كه هست ظلم است و حق كشي و تبعيض.

نه آقايان. ديگر سكوت نمي كنيم. ديگر نجابت به خرج نمي دهيم. اگر قرار بود اتفاقي بيوفتد و عدالتي اجرا شود تا به حال شده بود.

نه آقايان . از اين به بعد با ما طرف هستيد. با ميليونها هوادار. با مردم. با همان مردمي كه اراده كرد و حكومت شاه را ساقط كرد، شما و عواملتان در فوتبال  و ورزش كه عددي نيستيد.

و… آقايان بترسيد از روزي كه صبر هوادر لبريز شود. آن وقت آن چنان طوفاني به پا خواهد شد كه شما را مانند پر كاهي در فضا گم و گور خواهد كرد. اوف بر شما كه با  وقاحت تمام حق را ناحق مي كنيد.

آري آقايان… با فوتبال  هم مي شود به قعر جهنم رفت. آقايان دين كه نداريد(كه اگر داشتيد قطعا اين چنين رفتار نمي كرديد) ؛ لااقل آزاده باشيد.

آقايان وعده اصلي ديدار ما باشد براي جايي كه قاضيش عادل است و داورش بي طرف و از اشتباهات سهوي!!! داور خبري نيست… وعده ما به قيامت. مطمئن باشيد آه همين هوادار به زعم شما بي ارزش  آن چنان دامن شما را خواهد گرفت كه فكرش را هم نمي كنيد.

آري دوستان به ظاهر مسلمان،  وعده ديدار ما به قيامت… والسلام.

ارسالی از محمد