مرجع خبری پرسپولیس : استعداد محمد پروین در نواختن ضربات آزاد هواداران پرسپولیس را پس از مدت ها به یادش پدرش سلطان علی پروین انداخت.

1-‌‌سال 79 بود؛ صداي هواداران سينه‌چاك سلطان پس از برخورد با ديوار بلند روبروي سكوها، داخل ورزشگاه كارگران تكرار شد: «محمد پروين… محمد پروين…!» سلطان نگاه غضب‌آلودي به ليدرها انداخت و به يكباره سكوت عجيبي در ورزشگاه حاكم شد. سلطان رو به نيما نكيسا كرد و گفت: «خاك بر سرت… از يه الف بچه روي كاشته گل خوردي!»
هيچكس آن روز ضربه قشنگ «بچه پروين» را جدي نگرفت؛ حتي خود پروين كه به حالت غضب‌آلود به سكوها نگاه كرد و بعد نيما نكيسا را به باد انتقاد گرفت.
2-‌‌ سال 80 بود؛ بازي افتتاحيه مسابقه‌هاي نوجوانان تهران در زمين شماره 2 شيرودي. بچه پروين روي دايره وسط زمين، پشت ضربه ايستگاهي ايستاد. بازيكنان پرسپوليس به خيال خام خود كه الان توپ را روي دروازه سانتر مي‌كند، به داخل محوطه جريمه رفتند و بازيكنان فجر تهران هم براي دفع توپ با پرسپوليسي‌ها يارگيري كرده بودند. هيچ عقل سليمي نمي‌گفت كه از وسط زمين، بچه پروين با 16 سال سن، توپ را يكضرب به قصد گل بزند اما بچه جاه‌طلب پروين ضربه ايستگاهي را به گوشه دروازه زد و مدافعان و دروازه‌بان فجر- كه همگي زير 17سال سن داشتند- هر چه پريدند، قدشان نرسيد و توپ در محل تلاقي تير افقي و عمود به تور دروازه چسبيد؛ هيچكس اين ضربه قشنگ «بچه پروين» را جدي نگرفت حتي عمويش يعني مجيد پروين كه آن روزها سرمربي تيم نوجوانان پرسپوليس بود، گفت شانسي عجب گلي زد!

3-‌‌سال 81 بود؛ دربي نوجوانان تهران بين استقلال و پرسپوليس. بچه پروين با پيراهن شماره 7 پشت ضربه ايستگاهي ايستاد و توپ را با يك ضربه استثنايي به گوشه دروازه استقلال فرستاد و بعد پيراهنش را بالا زد كه روي آن نوشته شده بود: «استقلال…!»
هيچكس آن گل را جدي نگرفت چرا كه بازي به خاطر آن نوشته به جنجال و درگيري كشيده شد و نيمه كاره ماند و همه چيز تحت‌الشعاع دعوا و درگيري بازيكنان دو تيم قرار گرفت و مطبوعات بي‌آنكه به چگونگي گل «بچه پروين» اشاره كنند، روي نوشته زير پيراهن زوم كردند و از مشت‌هاي گره‌كرده كرماني مقام- مربي وقت نوجوانان پرسپوليس- تا دلتان بخواهد مقاله نوشتند.
4-‌ سال 86 بود؛ اگر اشتباه نكنيم بازي استيل‌آذين و كاوه زنجان. بچه پروين پشت ضربه ايستگاهي ايستاد و طبق معمول توپ را به محل تلاقي تير عمود و افقي زد تا سلطان روي سكوها كمي جابجا شود و بگويد: «عجب‌گلي زد… اما شانسي بود!»
5-‌‌سال 88 شد؛ بازي پرسپوليس و پاس همدان كه در دقيقه 74، پرسپوليس صاحب ضربه ايستگاهي شد. كريم باقري توپ را برداشت اما «بچه پروين» با خواهش و التماس توپ را از كريم باقري- يكي از بهترين‌ كاشته‌زن‌هاي تاريخ فوتبال ايران – گرفت و با اعتماد به نفس بالا دور خيز كرد. طبق معمول، توپ را به همان منطقه يعني محل تلاقي تير عمود و افقي زد. وقتي توپ، تور دروازه را لرزاند، كريم باقري با بهت به «بچه پروين» مي‌نگريست كه شادمان به سمت كرانچار و نيمكت پرسپوليس مي‌رفت و مي‌گفت: «من زدم… من زدم…!»
6-‌‌ديروز وقتي با او تماس گرفته شد تا نظرش را در مورد بازي بدانند گفت: «بابام خوشحال بود اما گفت فكر نكن كسي شدي…»
7- انگار هنوز هم كسي او را جدي نگرفته است؛ بازيكني كه از بچگي در ضربات ايستگاهي مهارت داشت. ناسلامتي او بچه پروين است.

 

 

 

 

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)