پرسپولیس نیوز: پیشکسوت پرسپولیس گفت: من و امیر قلعه‌نویی بچه محل بودیم، با هم زندگی می‌کردیم، حاشیه‌ای تو بازی شکل گرفت و دعوا شد، یک لحظه خون به مغزم نرسید اما نباید به قلعه‌نویی مشت می‌زدم.

بدون شک «مجتبی محرمی» یکی از بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران است، بازیکنی که شماره ۸ می‌پوشید و خاطرات خوبی را از خودش در اذهان فوتبالدوستان باقی گذاشته است.

ستاره محبوب سال‌های دور پرسپولیس حرف‌های جذابی را بر زبان آورد.

فوتبال را از کجا شروع کردید؟

از زمین‌های خاکی نازی‌آباد،آنجا زمینی بود به اسم میلان که خیلی از فوتبالیست‌ها در آنجا استارت زدند و بعدها توانستند برای خود اسم و رسمی دست و پا کنند.آن روزها مربی‌ای داشتیم به اسم عباس پناهی که زحمت زیادی کشید و بازیکنانی نظیر من، جمشید شاه‌محمدی، سعید عزیزیان و عباس آقایی را معرفی کرد.

دروازه‌بان هم بودید؟

من جثه ریزی داشتم، برای همین به من می‌گفتند برو درون دروازه قرار بگیر، اتفاقا گلر خوبی هم بودم،‌ مهاجم هم بودم، در شاهین من فوروارد بازی می‌کردم. آن موقع مهدی دینورزاده در تیم، چپ بازی می‌کرد و شکورزاده هم سمت راست بود. یک بازی‌ها شکورزاده مصدوم شد، دینورزاده به دفاع راست رفت و من در دفاع چپ به میدان رفتم، از آن مسابقه خوششان آمد و دیگر در این منطقه بازی می‌کردم، طوری شده بود که همه فکر می‌کردند من از ابتدا چپ‌پا بودم.

چی شد پرسپولیسی شدید؟

در شاهین بازی می‌کردم، علی آقا از عملکرد من خوشش آمد و پیشنهاد حضور در پرسپولیس را داد. به منزل ایشان رفتم و قراداد امضا کردم.

مبلغ قراردادت چقدر بود؟

سفید بود، یادم می‌آید نادر محمدخانی نیز آمده بود، او گفت برای قرارداد ۴۰۰ هزار تومان می‌خواهم و علی پروین گفت شما بروید، آن روزها خبری از پول نبود، علی پروین می‌گفت اگر خوب بودید تازه باید پول هم بدهید تا پیراهن پرسپولیس را بپوشید.

حضور در پرسپولیس با آن همه ستاره جذاب بود؟

خیلی، من وقتی رفتم سر تمرین پرسپولیس با بازیکنان بزرگی روبرو شدم که اسم آنها را تریلی هم نمی‌کشید. هر کدام از آنها برای من الگویی بودند که آرزویم بود کنار آنها بازی کنم.

اولین بازی شما برای پرسپولیس کدام دیدار بود؟

بازی شهرآورد بود؛ یک روز بارانی و در جام حذفی مقابل استقلال بازی داشتیم، من به عنوان تعویضی سوم به میدان رفتم، بازی به ضربات پنالتی کشیده شد و من پنالتی گل اول پرسپولیس را در این مسابقه به ثمر رساندم.

قبول داری به حق خودت در فوتبال نرسیدی؟

نه.

چرا، می‌توانستی خیلی بیشتر از این پیشرفت کنی؟

من به افتخار و محبوبیت در این فوتبال رسیدم که برایم دنیایی ارزش دارد، همین‌که در کوچه و خیابان قدم می‌زنم و یک جوان ۱۶ ساله که وقتی فوتبال را کنار گذاشتم هنوز به دنیا نیامده بود می‌گوید پدرم گفته است تو بهترین چپ‌پای تاریخ هستی برایم کافی است.

ولی با آن استعدادی که داشتید می‌توانستید به جایگاه‌های بالاتری برسید؟

اگر منظورتان این است که می‌توانستم در تیم‌های اروپایی بازی کنم آن زمان جنگ بود و شرایط به گونه‌ای نبود که چنین اتفاقی بیفتد، من در فوتبال به قهرمانی، شهرت ، محبوبیت، افتخار و خیلی چیزهای دیگر رسیدم، همین الان وقتی می‌گویم مشکل دارم، هواداری می‌گوید شماره کارت بده، وقتی می‌گویم کلیه‌ام درد می‌کند ۱۰۰ نفر زنگ می‌زنند و می‌گویند کلیه‌هایمان را به تو می‌دهیم، اینها عزت و افتخاری است که خدا به من داده است و نباید ناشکری کنم.

آن محرومیت‌ها به فوتبال شما لطمه نزد؟

من محرومیت داشتم و طولانی هم بود اما هر وقت که از محرومیت بر می‌گشتم بهتر از قبل بودم، چند شب پیش تلویزیون اریک ‌کانتونا را نشان می‌داد که بعد از ۹ ماه محرومیت برگشت و گل زد، یاد خودم افتادم، برایتان مثال می‌زنم.

چه مثالی؟

یک روز بازی داشتیم، استانکو سرمربی پرسپولیس بود، تازه محرومیت من به پایان رسیده بود و بیرون نشسته بودم، استانکو در رختکن رو باز کرد به بازیکنان و گفت چند گل دیگر بزنید تا مجتبی محرمی را به زمین بیاورم، من به او گفتم وقتی پرسپولیس جلو هست نمی‌خواهد مرا به زمین بیاورید وقتی عقب هستید این کار را انجام دهید، بازی بعد با پاس بازی داشتیم یک بر یک شد گل پرسپولیس را من زدم، دیدار بعد به صنعت نفت آبادان گل زدم، سومین بازی بعد از پایان محرومیتم مقابل برق شیراز بود که دروازه این تیم را هم گشودم، من اگر محروم می‌شدم می‌رفتم بیشتر از قبل تمرین می‌کردم، این طور نبود که در خانه بشینم و دنبال خوشگذرانی و تفریح بروم.

بستن بازوبند کاپیتانی پرسپولیس لذت‌بخش بود؟

این یکی از افتخارات فوتبالی من است که برایم دنیایی ارزش دارد، این افتخار را دارم در حضور بازیکنانی همچون رضا شاهرودی، حسین عبدی، علی دایی، کریم باقری،جواد منافی، افشین پیروانی بازوبند را بر دستانم ببندم، من با همه بازیکنان تیم رفیق هستم، همین الان اگر حرفی بزنم می‌گویند هر چه شما بگویید.

اگر زمان به عقب برگردد چه کارهایی را انجام نمی‌دهید؟

نمی‌دانم شاید شیطنت‌هایی را که انجام می‌دادم دیگر تکرار نکنم، البته خیلی ها درباره من اشتباهات بدی دارند من در تمام دوران فوتبالم ۲ کارت زرد گرفتم، یکی بازی با ژاندارمری که کارت زرد گرفتم و به داور گفتم چرا کارت زرد می‌دهی کارت قرمز نشان داد! دومین بار کارت قرمز نیز به بازی با شهرآورد بستگی داشت و پس از برخورد با امیر قلعه‌نویی اخراج شدم.

از قلعه‌نویی اسم بردید چرا آن اتفاق جنجالی شکل گرفت؟

من و امیر قلعه‌نویی بچه محل بودیم، با هم زندگی می‌کردیم، حاشیه‌ای تو بازی شکل گرفت و دعوا شد، یک لحظه به خون به مغزم نرسید، این همه سال از آن دعوا گذشته اما هنوز من باید جواب پس بدهم، مگر در هر خانواده‌ای دعوا نمی‌شود، مگر ۲ برادر کتک‌کاری نمی‌کنند؟ بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم من هم مثل هیتلر، چنگیزخان مغول، ناپلئون رفتم تو تاریخ و این حرکت ثبت شد، من با امیر قلعه‌نویی رابطه خوبی دارم، خیلی وقت‌ها با هم تماس تلفنی می‌گیریم، اگر مشکلی داشته باشم حل می‌کند.

باشگاه پرسپولیس که برای تماشای مسابقات لیگ برتر به من بلیت نمی‌دهد، همیشه به امیر (قلعه‌نویی) زنگ می‌زنم و می‌گویم برای تماشای فلان مسابقه می‌خواهم به استادیوم بروم او هم لطف می‌کند و برایم بلیت می‌فرستد. من جرات این را دارم که بگویم اشتباه کردم و نباید آن مشت را به قلعه‌نویی می‌زدم.

وقتی از محرمی به عنوان یک یاغی نام برده می‌شود چه حسی به تو دست می‌دهد؟

حس خوبی ندارم، من یاغی‌ نبودم، یاغی یعنی چی؟ من عصیانگر و سرکش نبودم، می‌توانم تا صبح برایتان مثال بزنم که خیلی از اتفاقات برایم ناخواسته رخ داد و هیچ نقشی در آن نداشتم. من چند سال پیش در کلاس مربیگری B شرکت کردم، استاد کلاس بعد از این که دوره به اتمام رسید در حضور همه گفت از تو عذرخواهی می‌کنم و حلالم کن، گفتم چرا ؟ جواب داد فکر می‌کردم در این دوره مربیگری با تو به مشکل بخورم اما ساکت‌ترین فرد تو بودی. می‌خواهید برایتان مثال دیگری بزنم.

به خدا قسم محرمی آن آدمی نبود که می‌گفتند، من سرم به زندگی خودم بود و کاری به کسی نداشتم، آزارم به یک مورچه نرسیده است.

حاشیه ایی هم برای شما و سیروس قایقران درست شد ماجرای آن چه بود؟

یک عکسی از من و سیروس قایقران خدابیامرز و مهدی مناجاتی چاپ شد، آن عکس را بروید ببینید، بطری آب وسط ما بود اما بدترین حرف ها را برای ما درست کردند. مناجاتی سرهنگ نیروی انتظامی بود و و کسی جرات داشت در کنار او کار غیر اخلاقی انجام دهد.

یک روز او تیم را تمرین می‌داد، من و قایقران کمتر تمرین کرده بودیم، گفت تمرین تمام شد شما چند دور زمین می‌دوید و بعد سوار اتوبوس می‌شوید، ما ۲ دور دویدیم و فکر کردیم او رفته است، ایستاده بودیم که دیدیم اتوبوس رفت، هر چی داد و فریاد کردیم ما را سوار نکردند، از پشت پنجره آقا مهدی گفت تا هتل بدوید تا جبران آن تمرین نکردنتان شود ، با هر زحمتی بود وانت گرفتیم و خودمان را به هتل رساندیم، او کنار درب هتل ایستاده بود و باز ما را دید، می‌دانید واکنش وی چه بود؟

چه بود؟

ما را در هتل دواند، مهدی مناجاتی چنین شخیصتی‌ داشت، آن وقت شما می‌توانستید در اردوی این آدم پا را کج بگذارید.

برای شما حرف و حدیث‌های زیادی درست شد، به طور حتم خودتان می‌دانید از چه موضوعی حرف می‌زنم؟

من هیچ وقت معتاد نبودم، هیچ وقت با مواد صنعتی یا هر چیز دیگر که مخدر است ارتباطی نداشتم، برای اولین بار می‌گویم، متاسفانه به الکل اعتیاد داشتم، چند باری در کلینیک‌های مختلف بستری شدم، می‌توانید بروید تحقیق کنید تا متوجه شوید مشکل من چه بوده است، خدا را شکر آن را کنار گذاشته‌ام.

مدت‌ها که نه، سال‌ها بود دخترتان را ندیده بودید و این برایتان عذاب‌آور بود؟

دوری پدر از فرزند عذاب‌آور است، هیچ وقت نمی‌خواهم به آن روزهای لعنتی فکر کنم، همه چیز تمام شد و اتفاقات خوبی برایم رخ داد.

دختر مجتبی محرمی به پدرش افتخارمی‌کند؟

این را از خودش باید بپرسید اما همیشه سعی کردم برای دخترم پدر خوبی باشم، او چند وقت پیش به ایران آمده بود، با هم در خیابان قدم می‌زدیم، مردم می‌آمدند عکس می‌گرفتند گفت بابا خسته نمی‌شوی این همه عکس و امضای یادگاری می‌دهی؟

جواب شما به دخترتان چه بود؟

گفتم همین مردم، من را مجتبی محرمی کردند و وظیفه‌ من این است به آنها احترام بگذارم، او از این اتفاقات لذت برد.

‌بهترین مهاجمی که با او روبرو شدید چه کسی بود؟

ناصر محمدخانی، او در تاریخ فوتبال ایران بی نظیر بود، من در شاهین بودم و با پرسپولیس بازی داشتیم، او خیلی مرا اذیت می‌کرد، در یک صحنه آمد مرا دریبل کند طوری از پشت وی را زدم که نتوانست از زمین بلند شود، رفتم بالای سرش و گفتم دیگر نبینم بخواهی مرا دریبل کن ی.

واکنش ناصرمحمدخانی چه بود؟

بنده خدا سرش را پایان انداخت و حرفی نزد، صدا از دیوار در می‌آید از ناصر نه، او الان بهترین دوست فوتبالی من است.

بهترین بازی‌ای که برای پرسپولیس به نمایش گذاشتی کدام بازی بود؟

با جرات می‌توانم بگویم من در تمام بازی‌ها بهترین عملکرد را داشتم و از این بابت به خودم افتخار می‌کنم.

کار کردن با علی پروین چطور بود؟

عالی

عالی، او عصبانی می‌شد کسی جلودارش نبود؟

علی پروین خصوصیات رفتاری خاص خودش را داشت، این طورها هم نبود، علی آقا هر کسی را بیشتر دوست داشت بیشتر از او انتقاد می‌کرد.

از شما بیشتر انتقاد می‌کرد؟

یک بازی داشتیم پرسپولیس باخت، همه می‌گفتند اگر محمد پنجعلی‌ ‌در زمین حضور نداشت پرسپولیس بیشتر گل می‌خورد، پروین در رختکن گفت موجی‌ (مجتبی) اگر تو خوب بودی نمی‌باختیم ، من هم گفتم من آن چیزی که می‌توانستم انجام دادم.

هیچ وقت جواب علی پروین را ندادی؟

نه ، او استاد و بزرگ من بود، من هیچ وقت به مربی و بزرگ‌تر خودم بی احترامی نکردم، هر چه او می‌گفت فقط چشم می‌گفتم.

برای آینده چه برنامه‌ای داری؟

فعلا دنبال اسباب کشی هستم.

اسباب کشی؟

بله ، سعید شیرینی زنگ زده است که خانه‌ام را تخلیه کنم، او گفته صاحب‌خانه منزلش را می‌خواهد، من تازه ۶ ماه است که به این خانه رفته‌ام، هر کجا هم بروید حداقل یک سال می‌مانید، با این حال من گفتم در حال حاضر به خاطر کرونا نمی‌شود دنبال خانه گشت، خانه پیدا کنم حتما این کار را انجام می‌دهم.

این اتفاق به مصاحبه تو که علیه پروین انجام دادی مربوط است؟

نمی‌دانم شاید ارتباط داشته باشد و شاید هم نه، زحمت کشیدند خانه دادند و حالا می‌خواهند پس بگیرند، البته دنبال خانه هستند اما باید خانه‌ای باشد که باب میل من باشد، درباره مصاحبه ام نیز باید بگویم من چند بار با علی پروین تماس گرفتم.

حرف زدی، به علی آقا چی گفتی؟

جواب تلفن را نداد، می‌خواستم به او بگویم حرف‌هایم تحریف شده بود، به هر حال باید علی آقا را حضوری ببینم.

تو  سال‌ها پیش به خاطر علی پروین از پیشنهاد وسوسه ‌انگیز کشاورز گذشتی؟

سال ۱۳۶۸ کشاورز که تازه تاسیس شده بود ۷ ملی ‌پوش را خرید، همه بازیکنان خط دفاعی تیم ملی به کشاورز رفتند، آنها سه میلیون تومان پول نقد می‌دادند، آن زمان با ۲ میلیون می‌شد در بهترین نقطه تهران آپارتمان لوکس خرید، یه وانت نیز هدایا برایم فرستادند، فرش ، گاز ، ماشین لباسشویی، یخچال ، فریزر و کلی وسایل دیگر، هواداران به نمایشگاه پروین رفتند و گفتند چرا گذاشتی محرمی برود، هیچ وقت فراموش نمی‌کنم مرا به زور خانه بردند و گفتند تو نباید بروی، خوردبین رفت دم منزل مادر مرحومم و تمام وسایل را پس داد، آن سال پرسپولیس به من ۴۰ هزار تومان پول داد. این اتفاق چند سال بعد دوباره تکرار شد و این بار بانک تجارت مرا می‌خواست اما بازهم در پرسپولیس ماندم.

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)