مرجع خبری پرسپولیس : قرارمان ساعت 11 بود اما حوالي 15 رسيد. عذر نياورد اما عذرش موجه بود. موتور نجم الدين هم مال خودش نيست. رفته بود تا موتور پيدا كند.كاش فوتبال ما كلاهش را بالاتر بگذارد!
نجم الدين بخشي مدافع سابق اكباتان، راه آهن، نيروي زميني، پرسپوليس، معادن، آدنيس خراسان، مس كرمان و شهرداري اردبيل امروز فراموش شده است. زنگار حرفهايش درد آور است، اگر فوتبال ما البته احساس را دفن نكرده باشد.
ننشسته ميپرسيم كجايي، چه ميكني؟ انگشتانش را ميان هم قلاب ميكند و به زمين چشم ميدوزد،« در اين سالها هر كاري كردم. رفتم بازار تره بار، مدرسه فوتبال راه انداختم، به كمك دوستان در بازار آهن كار كردم اما نشد كه نشد. دلم با فوتبال بود. روزهاي گذشتهام را به ياد ميآورم و نميتوانستم با خودم كنار بيايم. اين يك طرف ماجرا بود و در سوي ديگر زندگيام را ميديدم. زن و بچهام را كه نگاه ميكردم مجبور ميشدم فراموش كنم روزي در پرطرفدارترين تيم اين مملكت توپ زدهام» سكوت ميكند.
سكوتش فريادي است بر سر اين فوتبال ناعادل.
«سخت بود. مثل مرغ پركنده اين سو و آن سو ميرفتم. هركس مرا ميشناخت ميپرسيد اينجا چه ميكني؟ اذيت ميشدم. سؤالها آزارم ميدهد»
ميپرسم حال كجا مشغولي؟« يكي از دوستانم موتورش را به من داد. با آن مسافركشي ميكنم! نميشود كه شب دست خالي به منزل بروم. نميخواهم شرمنده خانوادهام باشم».
فوتبال ما دارد با خودش چه ميكند؟ يكي ضربان درد دلهاي امثال نجم الدين را بگيرد. كافي است سؤال كني همدورههايت سراغت را نميگيرند تا اينگونه جوابت را بريزد وسط گفت و گو: «چرا كم و بيش در ارتباطم. پنجعلي، محرمي، عبدي، شاهرودي، افشين پيرواني و… احوالي ميپرسند و ميپرسيم».
دارد مشق ادب ميكند. اين را لحظهاي متوجه ميشويم كه از او ميپرسيم آخرين بار كي با اينها حرف زدي؟ «حدود 5-4 سال پيش!»
نميخواهد از بي معرفتيها بگويد. فوران درد دلهايش اما اينجاست: «يكسال قرار شد پرسپوليس به هر بازيكني به عنوان پيش قرارداد يك قطعه زمين حوالي جاده ساوه بدهد. ما وكالت داديم به كوروش شهبازي فر كه حدود 14 سال است ميدوم اما دستمان به هيچ جا بند نيست. اين زمين حاصل يكسال عرق ريختن و لگد خوردن من بود. بي معرفتها هرگاه زنگ هم ميزنيم جوابمان را نميدهند. هر بار يك حرفي ميزنند. مگر ما در اين فوتبال چه داشتهايم كه اينگونه رفتار ميكنند. پنهاني پول بعضيها را دادهاند و در اين بين من چون خجالت ميكشيدم حرف بزنم سرم بي كلاه ماند».
دلش پر است. از پروين ميپرسيم ميگويد: «چند سال پيش مرا در خيابان ديد و ديدارمان در حد همان سلام و عليك بود. علي آقا را هنوز هم دوست دارم. گله مند نيستم. عادت هم ندارم بروم سراغ كسي. اگر امروز با موتورم كار ميكنم به همين دليل است نميخواهم منت كسي را بكشم، من چند سال عاشقانه در پرسپوليس توپ زدم. روز اول كه رفتم به اين تيم علي آقا به من گفت ماشين چي داري؟ گفتم ميني ماينر گفت: بفروش بيار پرسپوليس. رفتيم آنجا پولي نبود».
و چه شد كه از پرسپوليس رفتي: «عابديني را نميبخشم! به من گفت برو معادن بازي كن حساب و كتابش با من. هنوز كه هنوز است پول مرا نداده! من به خاطر او رفتم ولي اشتباه كردم. 800 هزار تومان سال 74 را خودتان حساب كنيد تا بفهميد چقدر سختي كشيدم. ديوانه نبودم كه از پرسپوليس بروم ولي حرفش را باور كردم و پا سوز شدم.»
قدري سكوت را چاشني حرفهايش ميكند، دستش را روي ميز ميگذارد. با تلفن همراه دوستش شمارهاي ميگيرد و حرف ميزند. گويا قرار بوده براي كسي كاري انجام بدهد و ديرش شده. باورتان ميشود يك فوتباليست سابق پرسپوليس حتي يك خط اعتباري تلفن همراه هم ندارد! ادامه ميدهد: «مهندس عابديني آدم دهن بيني است. اگر بخواهم حرف بزنم بايد خيلي از مسائل را بشكافم. امروز او الحمدالله در اوج رفاه است و من هم زندگيام ميگذرد. شايد قرار باشد لب پل صراط خيليها را ببينم و آنجا با هم تسويه حساب كنيم!»
از فوتبال امروز حرف ميزنيم. بخشي ميگويد:«كدام فوتبال؟ پول همه چيز را ويران كرد. همان سالي كه عابديني آمد پرسپوليس قراردادهاي 35 هزار توماني ما شد يك ميليون و 50 هزار تومان. پول آمد و مديريت نكرديم تا به اين روز بيافتيم. حالا فوتباليست داريم كه دو تا بغل پا زدن بلد نيست 400 ميليون مي گيرد، ويلا و آپارتمان ميخرد، ماشين مدل بالا سوار ميشود و زنش را طلاق ميدهد! در گذشته پيوس 15 سال در پرسپوليس بازي ميكرد 5 سال كاپيتان بود، حال بازيكن از راه نرسيده ميشود كاپيتان پرسپوليس. اينها مرا عذاب ميدهد».
سؤال ميكنيم از مسؤولين فعلي كسي سراغت را نميگيرد: « شايد گرفتار هستند. حاج حبيب كاشاني از دوستان قديمي من است، زماني كه بازي ميكردم او مدير يك مدرسه بود، ما به همراه رضا شاهرودي و سعيد عزيزيان به آن مدرسه ميرفتيم و با بچهها بازي ميكرديم. چند بار تصميم گرفتم نزد كاشاني بروم اما خجالت كشيدم. حق دارد. حضور او و امثال هدايتي براي فوتباليستها دلگرمي است.»
اين پا و آن پا ميكند و براي رفتن عجله دارد. حق دارد. در همين يك ساعت هم شايد ميتوانست درآمد كسب كند.
حرف آخرش را روي ترك موتور ميزند: « بين اين موتور و ماشينهاي مدل بالاي برخيها هيچ تفاوتي نيست. بالاخره همه ما سوار تابوت ميشويم. من نوكر آقا امام حسين (ع) هستم. عزت و ذلت را هم آن بالايي ميدهد».
خداحافظي ميكند. موتورش را روشن و چند قدم آن طرفتر مسافري را سوار ميكند. مقصدش كجاست؟ مقصد فوتبال ما كجا خواهد بود؟
حبيب کاشاني پيگير حل مشکل پيشکسوت پرسپوليس شد
به دنبال درج گزارشي از وضعيت زندگي نجم الدين بخشي حبيب کاشاني درصدد حل مشکل او برآمد.
به دنبال انتشار گزارش از وضعيت زندگي نجم الدين بخشي پکاشاني خواستار ديدار با اين مدافع پيشين سرخپوشان شد تا به هر نحو ممکن شرايط را براي حل مشكلات وي فراهم آورد.
برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)
Friday, 15 November , 2024