مرجع خبری پرسپولیس : تا خرخره بدهكارند و سالهاست طوق اسارت مكانيزمي را برگردن دارند كه از غروب كارآمدياش دهههاي طولاني گذشتهاست.
1) «پرسپوليس براي تصاحب من فقط يك درصد شانس دارد.» اين جمله، نه متعلق به سر الكس فرگوسن است كه در حين مذاكره براي نشستن روي نيمكت يكي از محبوبترين تيمهاي ايران آن را نقل كرده باشد و نه از زبان كريستيانو رونالدوي خارج شده كه احيانا بين دوراهي ماندن در رئال يا آمدن به تيم پرهوادار تهراني به چنين نتيجهاي رسيده است.
آنچه خوانديد، ذكر مصيبت يك مدافع شمالي به نام سيدجلال حسيني براي«پرسپوليس بزرگ» است؛ بازيكني كه روزي سلطان براي جذبش آستين بالا زد، اما نمونه مودار و مشهدياش توسط آدمهاي اطراف پروين به كارگران منتقل شد تا فرياد آقاي سرمربي به آسمان برخيزد. حالا چند سالي از آن روزها گذشته، سيد عضو سپاهان است و لابد براي خودش آنقدر كيا و بيا دارد كه در پاسخ به انبوه مذاكرات پرسپوليسيها و پيغام پسغامهاي دايي كه در حقش استادي كرده، از چنين عبارتي استفاده كند. روزگار است ديگر، چه ميشود كرد؟
2) سالهاست كه به تحقير شدن پرسپوليس و استقلال خو گرفتهايم. عظمت سترگ اين دو شير پير، ديري است كه زير پاي مشتي بازيكن و مربي تازه به دوران رسيده لگدكوب ميشود و ما، البته به چنين دردي عادت كردهايم تا شايد عذاب كمتري بكشيم. راستي چرا بايد دو تيمي كه روي هم بيشتر از نصف ايران را هواخواه خودشان ميبينند، به چنين روزي افتاده باشند كه حالا بازيكناني در قواره جلال حسيني و هادي عقيلي و محمدرضا خلعتبري و حتي آندرانيك تيموريان برايشان پشت چشم نازك كنند و كلاسهاي آنچناني بگذارند؟
مگر نه اين است كه روزگاري نه چندان دور، همين دو خلعت سرخ و آبي كعبه آمال بزرگترين ستارههاي اين مملكت بودند و بازيكناني هزار نوبت سزاوارتر از امثال حسيني برايشان جان ميدادند؛ پس چرا اين هواي لعنتي، اين روزها اينقدر «پس» شده كه ديگر درجه دوها و درجه سهها هم قطبهاي فوتبال مملكت را قابل نميدانند؟ يعني همهشان مربوط است به رشد گلخانهاي و مجازي تيمهاي پرريخت و پاش شهرستاني، يا اين درد استخوانسوز، ريشههاي ديگري هم دارد؟
3) لب كلام اين است؛ خود پرسپوليس و استقلال و مديران ارشد و سياستگذارشان آنقدر كم گذاشتند كه حالا كار به اينجا رسيده است. بيثباتي وحشتناك مديريتي، وابستگي حياتي به سيستم باشگاهداري مريض دولتي و دورافتادن از شيوههاي مدرن اداره فوتبال باعث شده سرخابيهاي تهراني آنقدر تضعيف شوند كه هرسال مجبور باشند كاسه گدايي به دست به دنبال مشتي ستاره كاغذي و فوتباليست متوسط بيفتند.
وقتي وضعيت تيمهاي پايه پرسپوليس و استقلال آنقدر نابهسامان است كه نه تنها نميتوانند از عهده كشف و پرورش استعدادهاي جوان براي تغذيه تيم اصلي برآيند، بلكه حتي در رتق و فتق كردن هزينههاي جاري و سير كردن شكم بازيكنان موجود هم با هزار مشكل روبهرو هستند، ديگر نبايد از پيش آمدن شرايط اسفبار كنوني تعجب كرد. يكي از مهمترين دلايلي كه باعث ميشود قرمزها و آبيها در هر فصل نقل و انتقالات با دهاني باز وارد بازار شوند و براي همه خطوط و پستهايشان به دنبال نفر باشند و در اين راه منت هر بازيكني با هر درجه و استانداردي را بكشند، همين ضعف وحشتناك تيمهاي پايه آنان است؛ مجموعههاي نابهساماني كه نه تنها سالهاست به اندازه انگشتان يك دست هم بازيكن ايدهآل به تيم اصلي نفرستادهاند، بلكه در حفظ و نگهداري معدود استعدادهاي ظهور كرده هم ناتوانند.
كافي است براي بررسي اين ادعا، به وضعيت امروز پرسپوليس نگاه كنيد؛ تيمي كه صدها ميليون خرج استخدام اميرحسين فشنگچي ميكند و حاضر است چند برابر همين پول را هم خرج هادي عقيلي كند، غافل از آنكه هر دو، روزي بازيكنان تيمهاي پايه پرسپوليس بودهاند كه با بيدرايتي از كف رفتهاند…!
4) شايد هم ما زيادي دلمان خوش است. تقويت پايهها و تلاش براي حفظ ارزشهاي نام بزرگ پرسپوليس و استقلال را از باشگاههايي طلب ميكنيم كه همين حالا هيات مديره و مديرعامل هم ندارند و هر دو دارند به دست آدمهاي «موقت» اداره ميشوند، تا خرخره بدهكارند و سالهاست طوق اسارت مكانيزمي را برگردن دارند كه از غروب كارآمدياش دهههاي طولاني گذشتهاست.
در استقلال، علي فتحا…زادهاي جانشين واعظ شد كه روزي جايش را به او داده بود و البته به تجربه ثابت شده ممكن است اين اتفاق باز هم در آيندهاي نه چندان دور رخ بدهد! اين قصه، بيكم و كاست قصه پرسپوليس و كاشاني هم هست. با اين دور باطل خندهدار و البته دردآور، كمي توقع ما زياد نيست؟! ببخشيد دوستان كه مزاحم شديم؛ بفرماييد به تحقير اين دو اسم ادامه بدهيد لطفا!
منبع: روزنامه گل
برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)
Saturday, 16 November , 2024