به بهانه مصایب هوار ملامحمد

مرجع خبری پرسپولیس : مشهور است كه سبك فوتبال ايران به هيچ كشوري در دنيا نزديكتر از عراق نيست. شايد به همين دليل باشد كه سال‌هاست باشگاه‌هاي ايراني به استفاده از بازيكنان عراقي رغبت نشان مي‌دهند.

 

 گرچه نمي‌توان برخي مشتركات مذهبي، جغرافيايي و در پاره‌اي از مواقع زباني و فرهنگي را در پروسه علاقه‌مندي تيم‌هاي كشورمان به استخدام فوتباليست‌هاي اين كشور همسايه ناديده گرفت. به همه اينها قيمت تقريبا نازل و دستمزد نسبتا پايين‌تر عراقي‌ها را هم اضافه كنيد، چه‌بسا تا حدودي به مديران باشگاهي بابت اين تعلق خاطر حق بدهيد.

 

 در عين حال اما، تجربه سال‌هاي اخير نشان داده است كه اين كالاي وارداتي، غالبا سود چنداني براي طرف‌هاي ايراني نداشته و به اصطلاح مرغ همسايه غاز نبوده است! شايد به بهانه مشكلات حوار با پرسپوليس، مروري كوتاه بر اسم و رسم برخي از لژيونرهاي عراقي فوتبال ايران از آغاز ليگ حرفه‌اي تاكنون، تا حدودي حقيقت اين نقل‌و‌انتقالات را روشن كند و نشانمان بدهد كه در اين مراوده‌جات، برنده بوده‌ايم يا بازنده… 

 

 

آقاي گل وفادار
يكي از بهترين بازيكناني كه طي يك دهه اخير از مرز عراق وارد كشورمان شده، مهاجمي تركه‌اي و باهوش بود كه در ليگ دوم حرفه‌اي به صنعت نفت‌آبادان پيوست. گرچه نفتي‌ها در آن سال مجموعا روزگار خوشي را سپري نكردند و درنهايت راهي ليگ يك شدند، اما «مهند مهدي» عراقي فصل درخشاني داشت و گل‌هاي فراواني به ثمر رساند. در مورد او نكته جالب اين بود كه به‌رغم سقوط نفت به دسته پايين‌تر، وي در اين تيم آباداني باقي ماند، اما بعد از آن خبري از او در فوتبال ايران نشد.

نافرماني در رختكن
عبدالوهاب ابوالهيل، يكي از باثبات‌ترين عراقي‌هاي حاضر در فوتبال ايران است. او از ليگ سوم حرفه‌اي و همراه با لوكا بوناچيچ وارد فوتبال كشورمان شد و سه فصل نخست را در استقلال‌اهواز به بازي پرداخت. پس از آن، ابوالهيل به سپاهان منتقل شد و سه فصل هم در جمع طلايي‌پوشان حضور داشت تا اينكه درنهايت در پايان ليگ هشتم دوباره راهي فولاد شد تا باز هم كنار لوكا باشد.

 

 در مورد او، حرف و حديث حاشيه‌اي چنداني در اين سال‌ها وجود نداشته است، البته غير از داستان مشكلاتش با فرهاد كاظمي در پايان فصل گذشته كه به محروميت وي از حضور در تركيب سپاهان نيز انجاميد،كاظمي معتقد بود عبدالوهاب در رختكن، پس از پايان يك بازي آسيايي پيراهنش را به زمين كوبيده است؛ چيزي كه نه شاهد ديگري بر وقوعش شهادت داد و نه خود ابوالهيل آن را تاييد كرد!

جنجال در غذاخوري
جاسم محمد غلام، يك مدافع عراقي بود كه اولين بار در ليگ چهارم وارد كشورمان شد، به شيراز رفت و يك فصل در خدمت تيم برق به بازي پرداخت. از آن روزها و آن نمايش‌هاي متوسط اما، چيز زيادي در حافظه هواداران فوتبال ايراني باقي نمانده است. جاسم، بيشتر با روزگاري كه دو فصل پيش در فوتبال كشورمان از سر گذراند مشهور است.

 

 ماجرا به چند مسابقه‌اي مربوط مي‌شود كه اين عراقي در قلب خط دفاع ابومسلم به ميدان رفت و اگرچه يك مرتبه كارت قرمز داور را پيش چشمانش ديد، اما در مجموع ارايه‌گر بازي‌هاي مطلوبي از كار درآمد. با اين همه وصال او و سياه‌جامگان چندان ديري نپاييد؛ چه اينكه اين عراقي تاخير در دريافت جيره و مواجبش را برنتافت و پس از يك گردگيري درست و حسابي در غذاخوري ابومسلم، براي هميشه كشورمان را ترك كرد!

 

 پس از آن ابومسلمي‌ها كه گويا چندان از آن واقعه درس نگرفته بودند، سراغ خالد ابراهيم، ديگر فوتباليست عراقي رفتند كه پس از كلي كش و قوس، با او به توافق نرسيدند.

 

يقه‌گيري با فرهاد كاظمي
اما باشگاه مس‌كرمان نيز در ليگ ششم مبادرت به جذب دو بازيكن عراقي كرد كه هر يك به نوعي خبرساز بودند. نوري صبري، در كسوت دروازه‌بان به جمع مسي‌ها پيوسته بود، اما عمده مقاطع فصل را روي نيمكت نشست تا بازي‌هاي عباس محمدي را در قفس توري كرماني‌ها ببيند. از سوي ديگر، علا عبدالزهرا هم قرار بود در خط حمله كمك حال مس باشد، اما به‌رغم ارايه نمايش‌هاي نسبتا قابل قبول، در نيم‌فصل دوم سر تمرينات با فرهاد كاظمي گلاويز و سپس مثل بسياري ديگر از هموطنانش، ناگهان ناپديد شد!

 

خودخواه حاشيه‌ساز
عماد محمدرضا فوتباليست خوبي است، اما برخي‌ها معتقدند او به همان اندازه هم حاشيه دارد. اولين‌بار كه فوتبال ايران با اين پديده آشنا شد، به هفته سوم مسابقات مقدماتي جام‌جهاني 2002 بازمي‌گشت، جايي كه عماد روي استفاده از اشتباهات تكراري ميرزاپور، با يك ضربه چيپ ديدني دروازه تيم‌ملي كشورمان را در بغداد باز كرد. پس از آن زمينه حضور اين مهاجم در تيم فولاد فراهم شد و مدتي بعد، وي براي سال‌هايي طولاني به عضويت سپاهان اصفهان درآمد. عماد رضا اصولا بازيكن بسيار خودخواهي است كه گاهي همين تكروي‌هايش منجر به رنجش خاطر همبازيان او مي‌شود، مثل اتفاقي كه اواسط ليگ هشتم بين او و خطيبي رخ داد.

 

از سويي ديگر، هر سال و با شروع فصل نقل‌و‌انتقالات، بايد شاهد ناز و كرشمه‌هاي اين عراقي براي تيم‌هاي ايراني باشيم. پرسپوليس كه سال‌هاست عماد رضا را مي‌خواهد، پيش از ليگ هفتم حتي با وي قرارداد داخلي هم امضا كرد، اما او سرخ‌هاي تهراني را پيچاند و دوباره با سپاهان تمديد كرد. يك مرتبه نيز در تابستان 85، نوع تمديد قرارداد او با تيم اصفهاني كه گفته مي‌شد ساعت 12:30 شب انجام شده، مي‌رفت تا حسابي كار دست سپاهان بدهد. گرچه ماجرا ختم به خير شد، اما هنوز حرف و حديث‌هايي در آن مورد در محافل فوتبالي وجود دارد! لابد خودتان در جريان هستيد كه همين حالا هم شايعاتي تكراري در مورد انتقال احتمالي آقاي گل ليگ نهم به پرسپوليس به وجود آمده، مثل هميشه!

 

براي سقوط آمد
در ليگ چهارم حرفه‌اي باشگاه‌هاي كشور، بازيكن عراقي ديگري به نام حسام فوزي ناجي وارد فوتبال كشورمان شد. او همراه با براند كراوس آلماني در نيم‌فصل دوم آن ليگ به استخدام پگاه گيلان درآمد تا چه بسا در توقف سير نزولي اين تيم موثر بيفتد، اما اين مهم رخ نداد تا هم تيم شمالي راهي ليگ پايين‌تر بشود و هم فوزي ناجي كشورمان را به قصد عراق ترك كند!

 

از حوالي قهرماني آسيا تا ليگ يك!
احمد كاظم را از ديگر فوتباليست‌هاي خوب عراقي مي‌توان دانست كه طي ساليان اخير به عضويت تيم‌هاي ايراني درآمده‌اند. اين مدافع – هافبك دفاعي از ليگ پنجم در پاس تهران چهره شد. آن روزها پاس با مصطفي دنيزلي در قواره‌هاي مدعي جدي قهرماني آسيا نشان داده بود، اما درنهايت دست اين تيم از عنوان مربوطه كوتاه ماند. كاظم ليگ ششم را هم در پاس گذراند، اما در سقوطي عجيب، ناگهان در ليگ هفتم سر از استيل‌آذين در دسته يك باشگاه‌هاي كشور درآورد. اين عراقي ليگ هفتم را در استقلال‌اهواز توپ زد و اگرچه خيلي كم به بازي گرفته شد، اما نزديك بود طعم سقوط به ليگ يك را دومرتبه و اين‌بار همراه با ساير هم‌تيمي‌هايش بچشد.

 

هوار از دست حوار!
و سرانجام به پر سر و صداترين سوژه سنگ‌اندازي بازيكنان عراقي در كار تيم‌هاي ايراني طي سال‌هاي اخير مي‌رسيم. حوار ملا محمد كه هر از گاهي بحث حضورش در پرسپوليس، طي سال‌هاي گذشته مطرح مي‌شد، سرانجام تابستان گذشته به عضويت سرخپوشان درآمد تا در ليگ نهم آنان را همراهي كند. اگرچه وكيل رسمي حوار در تهران زير برگه قرارداد را امضا كرد و ملا محمد بازيكن رسمي پرسپوليس شد، اما از همان روز اول مشكلات حوار آغاز شد و او به دلايل واهي حاضر نشد به ايران بيايد. انصاري‌فرد مدعي بود برخي‌ها از تهران در جريان حضور او كارشكني مي‌كنند، خود اين بازيكن عراقي دريافت ثلث پولش را شرط آمدن به تهران دانسته بود و البته از مديرعامل پرسپوليس نقل مي‌شد كه «تا او را نبينم، چنين كاري نمي‌كنم…» به هر حال كلاف سردرگم ملامحمد هرگز براي سرخپوشان حل نشد تا حالا كه پس از غيبت‌هاي متوالي و بدون توجيه حوار – به‌ويژه در دو بازي رفت و برگشت با سپاهان – دايي پاهايش را در يك كفش كرده كه ملامحمد را نمي‌خواهد!

 

آنها واقعا ارزشش را دارند؟!
شايد سرانجام وقت آن رسيده باشد كه بعد از اين همه عذاب كشيدن از دست حواشي و بي‌برنامگي‌هاي بازيكنان عراقي، از خودمان بپرسيم واقعا آنها ارزش اين همه تقاضا را دارند؟ در حالي كه هنوز هم درخواست براي استخدام فوتباليست عراقي زياد است كه تجربه نشان داده از دل آنان، به ندرت بازيكناني خوب به فوتبال ما پيوسته‌اند و كفه حاشيه‌هايشان به توانايي‌هايشان مي‌چربيده است. نگاهي واقع‌گرايانه به آنچه گذشت، شايد بتواند مديران ايراني را براي تغيير رويه و ديده برگرفتن از فوتبال عراق، ترغيب كند.

 

منبع: روزنامه گل

 

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)