پرسپولیس نیوز : شیرین‌ترین روزهای زندگی‌ام را در اهواز داشته‌ام. شهری جنگ‌زده با مردمی سختكوش. شاید همین سختی‌ها باعث شده مردمان اهواز مردمانی خونگرم باشند.

وینگو بگوویچ مربی 65 ساله ای است که بخش بزرگی از زندگی فوتبالی خود را در ایران گذرانده است. این مربی که اصلیتی کروات دارد این روزها در کنار یحیی گل محمدی به عنوان دستیار کار می کند اما برای اولین بار در سال 1999 به عنوان مربی فولاد خوزستان وارد ایران شد.

او پس از فولاد به پرسپولیس رفت و بسیاری او را در این مقطع با شال گردن قرمزی که همیشه به گردن داشت به یاد می آورند. هرچند آن روزهای خوش برای او و هواداران پرسپولیس خیلی كوتاه بود.

 14 سال از حضور مرد كروات در فوتبال ما می‌گذرد، اما او هنوز برای كار كردن در این فوتبال پر از انگیزه است. چرا؟ برای خودش دلایل زیادی برای این حضور طولانی‌مدت دارد؛ دلایلی كه برآیند آنها به او این احساس را می‌دهد كه انگار در ایران متولد شده است. این بار با فرا رسیدن نوروز گپی خودمانی با حال و هوای نوروز که این مربی با جام جم داشته است را می خوانید:

وینگو بگوویچ ایرانی‌ترین مربی خارجی فوتبال ایران. این بهانه اصلی ما برای صحبت با مردی است كه 14 سال از اولین حضورش در اینجا می‌گذرد…

بله! این موضوع برای خودم هم جالب است. به هر حال زندگی همین است.

روز اولی كه به ایران آمدی فكر می‌كردی لقب ایرانی‌ترین مربی خارجی را به شما بدهند؟

كسی نمی‌تواند به درستی آینده را پیش‌بینی كند. 14 سال پیش كه آمدم فقط می‌خواستم یك فصل روی نیمكت فولاد بنشینم، اما الان كه نگاه می‌كنم می‌بینم جز یك سال فعالیت در قطر و یك سال فعالیت در امارات، بقیه این مدت را در ایران سپری كردم.

چه چیزی باعث شد كار در فوتبال ایران را به كشورهای عربی حوزه خلیج فارس ترجیح دهید؟

شاید خیلی‌ها بگویند در دبی و دوحه می‌توانستم زندگی بهتری داشته باشم، اما از نظر من زندگی در ایران واقعا شیرین است. من روزهای خوبی را در ایران سپری كردم. مردم ایران برای من واقعا مردمان عزیزی هستند.

14 سال زندگی در ایران بگوویچ را چقدر ایرانی كرده است؟

من از دنیای متفاوتی به اینجا نیامده‌ام كه حالا تغییر كرده باشم. فرهنگ و اخلاق مردم كرواسی تا حدود زیادی به مردم ایران نزدیك است. به همین دلیل هم مربیان كروات زیادی در این سال‌ها به ایران آمده‌اند و اغلب هم در كارشان موفق بوده‌اند.

یعنی به علت همین تشابه فرهنگی، ایران مكان خوبی برای فعالیت مربیان كروات تبدیل شده است؟

این یكی از دلایل است. در مورد خودم باید بگویم از زمانی كه به اینجا آمدم فقط احترام دیدم و این احترام یكی از دلایلی بود كه مرا ترغیب كرد بیشتر در اینجا كار كنم. اینجا استعداد زیاد دارد و جای خوبی برای كاركردن است. فرهنگ مردم ایران و كرواسی به هم نزدیك است و این هم دلیلی برای حضور پر تعداد مربیان كروات در ایران است.

در این همه سال حتما شناخت خوبی نسبت به ایرانی‌ها پیدا كرده‌اید، اگر بخواهید صادقانه در مورد خوبی‌ها و بدی‌های ما صحبت كنید، چه می‌گویید؟

در همه جای دنیا مردمان خوب و مردمان بد وجود دارند. فرقی هم نمی‌كند كه ایران باشد، یا كرواسی یا آمریكا یا هر جای دیگر، اما چیزی كه بیشتر از همه در اینجا باعث ناراحتی من می‌شود بدقولی شما ایرانی‌هاست. مثلا به من می‌گویند فلان كار فردا انجام می‌شود، اما نمی‌شود. نمی‌دانم چرا، اگر انجام كاری قرار است یك هفته طول بكشد، قول یك هفته بعد را نمی‌دهید و مثلا می‌گویید فردا یا پس فرد! بیشتر خارجی‌ها با این اخلاق ایرانی‌ها مشكل دارند.

البته برای من دیگر عادی شده است. روزهای اولی كه در ایران بودم واقعا از این بدقولی‌ها عصبانی می‌شدم. در مجموع برای خیلی از ایرانی‌ها زمان اهمیت چندانی ندارد. البته این موضوع در مقابل خوبی‌هایی كه دارید كم اهمیت است. من واقعا احساس خوبی نسبت به نوعدوستی ایرانی‌ها دارم. در ایران اكثر مردم مشكلات دیگران را مشكل خودشان می‌دانند و از این كه به كسی كمك كنند. استقبال می‌كنند این واقعا زیباست.

نوروز نزدیك است. چقدر با رسم و رسوم ما ایرانی‌ها آشنا هستید؟

من بعد از این همه سال خیلی چیزها در مورد ایرانی‌ها می‌دانم. از یك ماه قبل از رسیدن نوروز همه خوشحال هستند. خانه‌تكانی می‌كنند، برای خرید لباس به مراكز خرید می‌روند و سفره هفت‌سین می‌چینند. در كل در ایران همه برای فرا رسیدن نوروز لحظه‌شماری می‌كنند. پس از آن هم دید و بازدیدها شروع می‌شود. این رسم و رسوم واقعا قشنگ است و به استحكام و صمیمیت خانواده‌ها كمك می‌كند. حفظ كردن كانون خانواده در ایران اهمیت زیادی دارد، چیزی كه شاید در زندگی‌های غربی كمتر شاهد آن باشیم.

به سفره هفت‌سین اشاره كردی، چقدر در مورد فلسفه آن می‌دانید؟

من می‌دانم هر چیزی كه در این سفره هست نشانه‌ای با خود به همراه دارد. البته همه سین‌ها را به خاطر ندارم، اما می‌دانم در این سفره ماهی قرمز، سیب، سیر، سكه می‌گذارید و آن كه روی كباب می‌ریزند… سماق!

چند بار در لحظه تحویل سال در ایران بوده‌اید؟

فقط یك بار. چون همیشه نوروز با تعطیلی می‌آید، ما هم فرصت خوبی پیدا می‌كنیم كه به خانواده‌هایمان سر بزنیم.

پس خاطره‌های زیادی از نوروز ندارید؟

نه! اما یك چیز واقعا برایم جالب است؛ این كه شهر بزرگی مثل تهران در تعطیلات نوروز چنان خلوت می‌شود كه انگار فقط چند هزار نفر در آن زندگی می‌كنند! این را همان یك سالی كه در ایران بودم فهمیدم. آن زمان مربی فولاد بودم و به ‌دلیل چند سفری كه به پایتخت داشتم، می‌دانستم تهران چه ترافیك وحشتناكی دارد، اما در نوروز وقتی به دعوت دوستم به تهران آمدم خیلی تعجب كردم. از این سر شهر تا آن سر شهر فقط 10 یا 15 دقیقه طول می‌كشید. واقعا برایم عجیب بود كه مردم تهران كجا رفته‌اند!

ایران كشوری باستانی است با تمدنی چند هزار ساله. درباره تاریخ این سرزمین چقدر می‌دانید؟

من ایران را قبل از این‌كه به این كشور بیایم خیلی خوب می‌شناختم. در مورد داریوش و كورش كبیر چیزهای زیادی خوانده‌ام و می‌دانم كه ایران فرهنگ و تمدنی بزرگ دارد. من افتخار می‌كنم در این كشور هستم. ایران مركز تمدن شرق است و هر قسمت آن مملو از تاریخ و تمدنی بزرگ است. من حتی اگر از ایران هم بروم هرگز نمی‌توانم اینجا را فراموش كنم. فرهنگ اینجا حالا فرهنگ من است. من نه‌تنها فرهنگ اینجا را دوست دارم كه از مردم ایران هم خیلی خوشم می‌آید. مردم اینجا خیلی گرم هستند.

با شخصیت‌های برجسته ایران زمین هم آشنا هستید؟ چقدر فرصت كرده‌اید نقاط باستانی كشور ما را از نزدیك ببینید؟

اینجا چیزهایی را می‌بینی كه هیچ جای دیگر نمی‌توانی ببینی. هیچ كشوری مثل ایران نیست و من تقریبا همه جای آن را گشته‌ام؛ از چغازنبیل و شوش دانیال گرفته تا بم قبل از زلزله و پرسپولیس (تخت‌جمشید). دلیلش هم این است كه تاریخ را دوست دارم و این علاقه از دوران مدرسه با من همراه بوده است. من فردوسی را می‌شناسم، سعدی و حافظ را می‌شناسم و می‌دانم حكیم ابوعلی سینا چه كسی بوده است. یك خاطره جالب هم دارم. زمانی كه سرمربی فولاد بودم در یكی از سفرهایمان به شیراز زمانی كه قصد داشتم از اردو خارج شوم، مدیر باشگاه از من پرسید كجا می‌روی و من در جواب او گفتم می‌خواهم بروم پرسپولیس را از نزدیك ببینم. برای من جالب بود كه یكی از بازیكنان تیم نمی‌دانست پرسپولیس كجاست!

در این سال‌ها در شهرهای زیادی زندگی كرده‌اید؛ در اهواز، بندرعباس، همدان، گیلان و البته تهران… زندگی در كجا شیرین‌تر بود؟

شیرین‌ترین روزهای زندگی‌ام را در اهواز داشته‌ام. شهری جنگ‌زده با مردمی سختكوش. شاید همین سختی‌ها باعث شده مردمان اهواز مردمانی خونگرم باشند. برای خیلی از ایرانی‌ها زندگی كردن در اهواز با آن گرمای وحشتناك و آن گرد و غبار آزاردهنده آسان نیست، اما برای من زندگی در این شهر و در كنار مردمان خونگرم و دوست‌داشتنی‌اش آنقدر جذاب بود كه چهار سال در فولاد ماندم و این شهر را با خاطراتی شیرین ترك كردم.

سـوالی كه می‌خواهـم بپرسـم، پرسش بسیـاری از فوتبالی‌ها ست. یحیی گل‌محمدی قبلا شاگرد تو بود. چطور حاضر شدی در پرسپولیس دستیار او باشید؟

بله! یحیی چهار سال شاگردم بود، اما من دوست دارم او موفق باشد. برایم مهم نیست دستیار باشم یا مربی، من می‌خواهم كارم را انجام بدهم. یحیی قبلا بازیكن من بود و پسر خیلی خوبی است. زمانی كه سرمربی پرسپولیس شد به من زنگ زد و از من خواست كمكش كنم. من هم چون می‌دانستم یحیی در پرسپولیس كار سختی دارد قبول كردم در كنارش باشم.

راستی تا به حال شده در ایران احساس غربت كنید؟

خیلی. این تنها مشكلی است كه من در این سال‌ها داشته‌ام. زمانی كه برای اولین بار به ایران آمدم نوه‌ام فقط شش سال داشت، اما حالا او به دانشگاه رفته است. من زمان‌های زیادی دور از خانواده‌ام بوده‌ام.

كمی هم در مورد خانواده‌ات بگو…

الان 42 سال از ازدواج من می‌گذرد. من یك پسر و یك دختر دارم. همسرم سالی دو بار به ایران می‌آید. پسرم هم دو بار به ایران آمده. باید بگویم آنها هم مثل من ایران را دوست دارند و همیشه از این‌كه به ایران بیایند، استقبال می‌كنند.

آینده كاری بگوویچ در فوتبال ایران چگونه است؟

هنوز هم تصور می‌كنم می‌توانم آینده خیلی بهتری در فوتبال ایران داشته باشم. فوتبال ایران پر از استعداد است و من دوست دارم با كمك این استعداد‌ها بخشی از آینده خوب فوتبال شما را بسازم. من كارم را در فوتبال ایران دوست دارم و همچنان به آن ادامه می‌دهم.

به‌عنوان آخرین سوال! پشیمان نیستی از این‌كه بخش زیادی از عمر مربیگری‌‌ خود را در ایران سپری كرده‌اید؟

مسلما نه! من فقط برای فوتبال به ایران آمده‌ام، اما آنچه الان مرا در اینجا نگه داشته، فوتبال نیست. احساس واقعی من این است كه انگار در ایران متولد شده‌ام. وقتی به این كشور آمدم اهداف زیادی در سر داشتم و حالا باور دارم كه همه آن هدف‌ها را عملی كرده‌ام. مطمئن هستم اگر می‌خواستم به جای دیگری بروم نمی‌توانستم اینچنین موفق باشم. به همین دلیل فكر می‌كنم شانس بسیار بزرگی داشتم كه به ایران آمدم. من ایران را بسیار دوست دارم.

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)