مرجع خبری پرسپولیس : تا همين چند سال قبل، بازيكنان بازنشسته‌اي كه به سرعت به مربيگري رو مي‌آوردند، خيلي سخت در مورد فقر فني‌شان متقاعد مي‌شدند، اما در حال حاضر خودشان مبتكر استخدام دستياران خارجي شده‌اند.


1) آخرين دعواي پرسپوليسي‌ها و استقلالي‌ها در فصل پرتنش نقل و انتقالات، اين‌بار نه بر سر ستاره‌هاي موجود در بازار، بلكه حول محور استخدام يك دستيار خارجي رقم خورده است: ميشاييل هنكه.

با سابقه سال‌ها مربيگري در سطح اول فوتبال آلمان، همان گزينه‌اي بود كه حميد استيلي وعده جذب او را به عنوان«مردي در سطح كارلوس كرش» به هواداران داده بود و از روز به قدرت رسيدن در باشگاه پرسپوليس، براي استخدامش تلاش كرد.

 

با اين وجود، اخيرا خبر رسيده استقلالي‌ها به تلافي جذب نصرتي توسط پرسپوليس، باب مذاكره با هنكه را باز كرده‌اند و به ويژه بعد از رفتن گده، درصدد به كار گرفتن اين مربي برآمده‌اند. به نظر مي‌رسد اينكه پرسپوليس و استقلال با سرمربيان ايراني، بر سر دستيار خارجي ستيز مي‌كنند، بيش از هر چيز ديگري نشان‌دهنده شكل گرفتن يك«باور» عمومي بين مربيان داخلي باشد؛ اينكه آنها سرانجام يك دهه بعد از حرفه‌اي شدن فوتبال كشورمان،‌ دريافته‌اند خلاءهاي فني قابل توجهي دارند كه بايد به وسيله دستياران باسواد خارجي آنها را برطرف كنند.

 

 

2) ماجراي حضور دستياران خارجي در ايران، قصه امروز و ديروز نيست. مدت‌هاست كه پاي اين قبيل مستشاران فني مو رنگي و چشم آبي به كشورمان باز شده است. با اين وجود به نظر مي‌رسد نگاه به اين مقوله طي سال‌هاي اخير، با ادوار گذشته فرق كرده و سرمربيان داخلي«واقعا» به صداقت بهره بردن از دانش آنها افتاده‌اند. شايد بتوان از علي دايي به عنوان طلايه‌دار اين طرز تفكر در بين مربيان جوان ايراني ياد كرد؛ هم او كه در تيم ملي از روته مولر آلماني به عنوان دستيار سود برد و بعدها مياچ را با خودش به پرسپوليس آورد. گسترش همين ذهنيت هم بود كه در ادامه سبب شد تيم‌هاي ايراني بعد از سال‌ها به ياد يورگن گده بيفتند. اين مربي آلماني‌ تنها نيم‌فصل بعد از آنكه توسط پرويز مظلومي به فوتبال كشورمان بازگشت، توسط ذوب‌ها به اصفهان منتقل شد تا به ابراهيم‌زاده‌اي مشورت فني بدهد كه خودش به يك تئوريسين برجسته در فوتبال مشهور است. گستره اين تمنا براي استفاده از دانش خارجي‌ها، منحصر به مرزهاي پايتخت هم نمي‌شود. در كرمان، سال گذشته صمد مرفاوي از حضور فلمينگ بهره برد و حتي قبل‌تر، سرادان گمالوويچ هم به علي منصوريان در پاس همدان كمك مي‌كرد. وقوع اين اتفاقات سريالي باعث مي‌شود به اين نتيجه برسيم كه اراده‌اي جديد در فوتبال ايران شكل گرفته كه به تبع آن، سرمربيان داخلي با علم به كمبودهاي موجود، خودشان را با دانش روز تجهيز مي‌كنند.

 

3) اوج گرفتن اين موج را به فال نيك مي‌گيريم. تا همين چند سال قبل، بازيكنان بازنشسته‌اي كه به سرعت به مربيگري رو مي‌آوردند، خيلي سخت در مورد فقر فني‌شان متقاعد مي‌شدند، اما در حال حاضر خودشان مبتكر استخدام دستياران خارجي شده‌اند. به نظر مي‌رسد اجماع بر سر كيفيت پايين مسابقات ليگ، در كنار نتايج ضعيف نمايندگان ايران در آسيا، باعث شده است تا مربيان جوان مجاب شوند كه براي موفقيت، نياز به دانش وارداتي دارند. در اين شرايط مي‌توان به فرا رسيدن آينده‌اي نسبتا بهتر براي فوتبال كشورمان اميدوارتر بود؛ چه اينكه پذيرفتن كاستي خودش اولين و مهم‌ترين گام براي رفع آن است.

 

4) اميدواريم ماجراي جذب دستياران خارجي در تيم‌هاي باشگاهي ايران، رفته‌رفته تبديل به يك چشم و هم‌چشمي كور نشود و آقايان واقعا از حضور اين مربيان باسواد سود ببرند. كار كردن در كنار برخي از اين چهره‌ها، به اندازه چند دوره كلاس بين‌المللي مربيگري مي‌تواند براي مربيان سود داشته باشد؛ به شرط آنكه اين جريان، قرباني دلال‌بازي و زد و بندهاي آنچناني نشود.

 

رسول بهروش

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)