به بهانه آغاز نهمین دوره لیگ برتر

مرجع خبری پرسپولیس : بهتر است دیگر ننویسیم. می‌ترسیم بد بشود. با تمام افول و سقوط فوتبال زخم‌خورده ایرانی، عشق برای ما آغاز مي‌شود؛ گرچه داوود نصیری – همان که فوتبال ایران را در همه ابعادش تاسیس کرده- مي‌گوید: «آن روزها پول نبود، عشق بود. این روزها پول هست اما عشق نیست.» او راست مي‌گوید اما امروز برای ما عشق نهم آغاز مي‌شود، حتی اگر از آن بوی خوشی به مشام نرسد. راستی اي كاش عادل فردوسی‌پور همچنان در کنار این لیگ بماند.

آن روزها را به یاد دارید یا نه؟روزهای اواخر دهه 50 و دهه60 و اوایل دهه 70؛روزهایی که پخش مستقیمی در کار نبود و مگر چه اتفاقی می‌افتاد که یک بازی مستقیم پخش شود. اگر تشخیص مي‌دادند که مثلا داربی یا یک بازی ملی حساس است، مرگ و زندگی است، مردم دوست دارند ببینند ،آن وقت باید در جام‌جم جلسه‌ای تشکیل مي‌شد که آیا بازی مستقیم پخش شود یا نه، تا 15 دقیقه از بازی را گلچین کنند بدهند برنامه ورزش از شبکه دو جاراللهی یا نیم ساعتش را به برنامه ورزش و مردم بهرام شفیع. از ده‌ها فیلتر رد مي‌شد تا یک بازی کامل برای خوره‌های فوتبال ایران پخش شود. فدراسیون فوتبال تیمسار نوآموز هم مي‌بایست کلی التماس مي‌کرد تا بلکه یک بازی را مستقیم پخش کنند. سرآخر هم برای اینکه منتی نگذارند مي‌دادند رادیو تهران تا فقط برای تهرانی‌ها آن‌هم رادیويی پخش شود. شهرستانی‌ها هم که باید منتظر اخبار ورزشی راديویی مي‌ماندند.

یادتان هست؟

فوتبال باشگاه‌های دسته اول تهران در دهه 60 و اوایل دهه70 چه روزگاری داشت. عشق بود. صفا و شور بود. نه دلالی بود، نه خودرویی که به رخ کشیده شود. خوره‌های فوتبال در تهران، امجدیه و آزادی مي‌رفتند و دسته اول که سهل بود تا دسته آخر را هم مي‌دیدند. ورزشگاه‌ها نه سکوهای خالی را مي‌شناختند و نه فحش‌های چارواداری را. پدرها فرزندانشان را با ولع به ورزشگاه مي‌بردند. کیسه‌های تخمه روی سکوها چلیک و چلیک شکسته و احتمالا سیگاری هم دود مي‌شد. تازه اگر تیم محبوب آدم عقب مي‌افتاد که تعداد سیگارها مي‌رفت بالاتر. یادتان هست؟ حتی در روزهای جنگ رزمنده‌های عشق فوتبالی هم که گاه و بیگاه سری به کاشانه‌شان مي‌زدند پای ثابت فوتبال در زمین‌هاي خاکی بودند. جنگ هم کسی را سرد نکرد. کسی هم برای پول بازی نمی‌کرد. با دستمزدهای آن زمان الان نمی‌شود قاقالی‌لی هم خرید،چه برسد به آنکه بتوانی زندگی را با آن اداره کنی. اکثر تیم‌ها هم بازیکنانی داشتند که برای باشگاهشان جان مي‌دادند. هدف هم رسیدن به استقلال و پرسپولیس و پاس بود. آخر دروازه ورود به تیم ملی از این سه باشگاه ریشه‌دار مي‌گذشت. منشور اخلاقی هم در کار نبود.

 

 

 

 

توپ پلاستیکی و زمین خاکی

محلات موج مي‌زد از بازیکنانی که عشقشان یک توپ پلاستیکی دولایه بود و مشقشان صف کشیدن برای خریدن کیهان ورزشی و دنیای ورزش و خواندن آن دوهفته‌نامه. شایستگی‌ها به ساق‌ها بود نه به تماس فلان دلال با فلان مدیر.تازه از آن محلات زمین خاکی‌دار کلی بازیکن تراز اول هم درمي‌آمد. راستی یادتان مي‌آید یا فراموش کرده‌اید؟صدای مجید وارث،جهانگیر کوثری،بهرام شفیع ،صالح‌نیا، اسکندر کوتی، بهروان و همین سرهنگ علی‌فر خودمان که به دل‌نازکی و عدم انتقادپذیری شهره است، را چطور؟هنوز یادتان مي‌آید فوتبال چه عشقی بود؟ راستی مي‌دانید سال 58 از صداوسیما به عطاءالله بهمنش زنگ مي‌زنند و مي‌گویند ممنوع‌التصویر و ممنوع‌الصدا شده‌ای؟ بیچاره الان گوشه‌ای افتاده و دیگر صدایش درنمی‌آید. آن شکست عشقی کمرش را شکست. چه روزهایی بود… آن روزها را که کاظم اولیایی مي‌گوید با سنارسه‌شاهی استقلال را قهرمان آسیا کرده به یاد مي‌آورید؟

 

 

 

 

عشق غروب کرده است؟

شمایی که روزنامه‌خوان ورزشی هستید کم و بیش احوال فوتبال ایران و لیگ برتر و غیربرترش را بهتر مي‌دانید. اگر اولیایی با سنارسه‌شاهی استقلال را قهرمان لیگ کرد حالا سپاهان با 15 میلیارد تومان، استقلال و پرسپولیس هر کدام با 7میلیارد (سرجمع14میلیارد تومان) و صبای قم با 5میلیارد تومان به یک‌چهارم لیگ قهرمانان آسیا هم نمی‌رسند. حالا روزگار عوض شده،باشگاه‌ها میلیاردی تیم مي‌بندند و خبری از عشق نیست. دستمزدها را که مي‌دانید. نفوذ دلال‌ها و پایمال شدن حق بازیکنانی که در لیگ یک دارند دست و پا مي‌زنند. بازیکنانی که حقشان بازی در تیم ملی است اما دلال‌ها نمی‌گذارند پایشان به یک تیم لیگ برتری برسد، چه برسد به تیم ملی. مدیران و سرپرستان تیم‌ها دیگر مثل آن روزها با بازیکنان رابطه پدر و پسری ندارند. همه چیز به هم ریخته. حالا فدراسیون برای جام‌جم ناز مي‌کند كه اگر حق پخش ندهید دوربین‌هایتان را راه نمی‌دهیم. حالا حق با فوتبال است. این روزها فضای ورزشگاه‌ها آنقدر مسموم است که تخمه‌ها را کنار صفحات رنگی تلویزیون مي‌شکنیم. آخر بعضی وقت‌ها در ورزشگاه‌ها فراتر از سیگار کشیده مي‌شود. تازه اگر کسی بچه‌اش رابه ورزشگاه ببرد، باید در طول نود دقیقه بارها دو گوش بچه‌اش را بگیرد.

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)