سردبير روزنامه تماشا كه شب گذشته در برنامه 90 چند دقيقه فرصت داشت تا از جامعه خبرنگاران دفاع كند، در يادداشتي به شرح ماوقع و پاسخ به شبهات پيش آمده در مورد روزنامه اش پرداخت.

امیر قلعه نویی دوشنبه شب تلاش کرد وانمود کند که منتقدانش دشمنانی قسم خورده اند که در هر شرایطی می خواهند او را بکوبند. آماری هم داد از تعداد مقالات روزنامه تماشا که در نقد او نوشته شده است. آماری کاملا جعلی و غیر واقعی. اگر حق با او باشد روزنامه تماشا در سه ماه اخیر باید میانگین روزی سه چهار مقاله در نقد قلعه نویی نوشته باشد. سه چهار مقاله حتی در روزهای تعطیل! خوانندگان ما می توانند در مورد درستی یا نادرستی این ادعا قضاوت کنند.

این آمار را باید گذاشت کنار آمار قلعه نویی درباره تعداد پاس‌های استقلال در دربی که وقتی عادل فردوسی پور پیگیرش شد، او ترجیح داد گناه این دروغ را گردن "بچه های دانشگاه شریف" و "نرم افزار" بیاندازد!

یا همان ادعای تعطیل نشدن لیگ در دوره سرمربیگری او در تیم ملی. قلعه نویی در ماه های اخیر به دفعات این ادعا را تکرار کرده تا بگوید که برخلاف کارلوس کی روش، او هیچگاه لیگ را فدای تیم ملی نکرد. به او یادآوری شد که 3 بار لیگ را تعطیل کرده بود. یکی از این تعطیلات اتفاقا صدای مربیان لیگ را هم درآورد، به خاطر بازی با کره جنوبی در مرحله انتخابی جام ملت های آسیا در حالی که تیم ملی صعودش قطعی شده بود. واکنش قلعه‌نویی به این یادآوری جالب بود. او تکذیب نکرد فقط گفت بازی با کره جنوبی مهم بوده چون صدرنشین گروه را تعیین می کرده! خب آقای قلعه نویی، کی روش هم با همین استدلال ها لیگ را تعطیل می کند و شما اعتراض می کنید. تازه او می گوید تیم را برای انتخابی جام جهانی آماده می کند که حتما شما هم قبول دارید که مهتر از انتخابی جام ملت های آسیاست. لطفا نگویید کی روش به خاطر بازی های کم اهمیت تری هم لیگ را تعطیل کرده چون شما هم اگر یادتان باشد حتی برای بازی عراق و اردن در تورنمنتی دوستانه هم لیگ را تعطیل کردید. نگویید نه. بروید تاریخ را ببینید: بعد از هفته پنجم لیگ ششم، لیگ برتر از روز 11 مهر تا 25 مهر سال 85، به مدت 14 روز تعطیل شد.

امیر قلعه نویی، یک مربی موفق است با استانداردهای موفقیت در فوتبال ایران. کسی در هوش و درایت او تردیدی ندارد. در نبوغ فوتبالی‌اش هم تردیدی نیست. ممکن است کسانی روش‌های او را و ابزارهایی که استفاده می کند برای موفقیت، نپسندند، ممکن است کسانی بگویند این روش‌ها و این ابزار فقط اینجا و در فوتبال ایران جواب می دهد. برای همین هم است که یکی مثل قلعه نویی به ندرت در میدانی بین‌المللی شانس موفقیت پیدا می کند چون به قول مجید جلالی ارتباط با سکوها و مدیریت بیرون از ایران، برای یک مربی امتیاز به حساب نمی‌آید.

بحث ما با قلعه نویی اما این نیست که با چه روش‌هایی به دنبال موفقیت است. بحث بر سر ادبیات اوست. بر سر کلمات و واژه‌هاست. چیزهایی که حالا دیگر تردیدی نداریم معنایشان را نمي داند. لزومی هم ندارد که بداند. او یک مربی فوتبال است. مربی فوتبال باید تاکتیک فوتبالی بداند. باید تیمش را خوب تمرین بدهد، خوب ارنج کند و بتواند در بهترین زمان با تعویض هایش، با جا به جایی بازیکنان یا تغییر تاکتیک بهترین تصمیم را بگیرد. این همه انتظاری است که از امیر قلعه نویی می توان داشت.

اما او می خواهد بگوید برخلاف تصور اغلب طرفداران فوتبال، خارج از محیط فوتبال هم نه تنها کم سواد نیست که آن قدر دانش دارد که می تواند منتقدان کیفی تیمش را با اصطلاحاتی مانند "اجنبی پرستی" به چالش بکشد. و همین می شود که به خودش اجازه می دهد که به دفعات در کنفرانس های خبری، مقابل دوربین‌های تلویزیونی، از همه بخواهد که بروند "نامه مرحوم دهخدا به دکتر مصدق" را بخوانند. قلعه نویی می گوید در آن نامه چیزهای نوشته شده که وصف حال کسانی است که امروز به گفته او اجنبی‌ها را می پرستند. نامه‌ای که لازم است برای چندمین بار یادآوری کنیم که وجود خارجی ندارد! ما تحقیق کرديم از چند استاد شناخته شده تاریخ معاصر هم پرسیدیم تا شاید ردی از این نامه تاریخی پیدا کنیم. و حتما تعجب خواهید کرد اگر به شما بگوییم مرحوم دهخدا هیچ گاه نامه‌ای به دکتر مصدق ننوشته‌اند!

بخشی از ماجرای ما با قلعه نویی بحث بر سر همین سواد پایین اوست، در حالی که تلاش می کند چهره متفاوتی از خود نشان بدهد. کسی از قلعه نویی نخواسته به مردم پند تاریخی بدهد، اما اگر خودش اصرار می کند، باید تبعات اشتباهاتش را هم بپذیرد. کسی از قلعه نویی نخواسته منتقدانش را ستایش کند اما اگر می خواهد با آنها در بیافتد باید بداند که حق ندارد از هر واژه و عبارتی که بار معنایی مشخصی دارد، استفاده کند.

این چند خط آخر را برای دوست عزیزم پژمان راهبر می نویسم که روی خط برنامه نود آمد و گفت قلعه نویی هم حق دارد از ما انتقاد کند. پژمان جان! بله، قلعه نویی یا هر آدم دیگری حق دارد از ما انتقاد کند اما اجازه ندارد توهین کند. همان طور که ما اجازه نداریم به کسی توهین کنیم، مگر آنکه فکر کنی اجنبی پرستی اتهام نیست و ایرادی ندارد اگر کسی به تو یا روزنامه نگار دیگری بگوید نطفه‌ات مشکل دارد.

پی نوشت: برخلاف ادعای امیر قلعه نویی، نمی دانستم قرار است روی خط برنامه 90 بروم تا لحظه ای که تلفن زنگ خورد و یک نفر پشت خط گفت: «تا پنج بشمار روی خطی». عصر به عادل اس ام اس زده بودم که اگر صلاح دید یک نفر از بچه‌های روزنامه نگار بیاید روی خط و جواب قلعه نویی را بدهد. گفته بودم اگر فکر کرد ایرادی ندارد، خودم می آیم حرف می‌زنم. عادل جوابی نداد. چند ساعت بعد رضا خسروی زنگ زد که قرار شده به او زنگ بزنند و ماجرای دعوت قلعه نویی به انجمن ورزشی نویسان را توضیح دهد. مطمئن شدم که عادل صلاح ندیده من حرف بزنم.

این توضیحات را می نویسم برای امیر قلعه نویی و دوستانش که وانمود می کنند همیشه دست هایی پشت پرده در کار است تا چهره او را تخریب کنند. 5 دقیقه به ساعت یک بود که تلفن زنگ خورد. بعد از سلام وعلیکی مختصر، یک نفر پشت خط گفت: «تا پنج بشمار، روی خطی.» بدون هیچ هماهنگی قبلی.

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)