مرجع خبری پرسپولیس : اين روزها اگر از صدمتري درفشي‌فر رد شويد، صداي بي‌وقفه فرياد يك مربي را مي‌شنويد؛ فريادهاي مردي كه انگار نه انگار ششمين دهه از زندگي‌اش را پشت سر مي‌گذارد.


ممنوع كردن تمرين از حضور عكاس و خبرنگار و هوادار، در دايره تعريف شده كاري مصطفي دنيزلي نمي‌گنجيد اما وقتي مي‌شنويم كه اولين تصميم افندي، قرنطينه كردن بازيكنان بوده، متوجه يك اتفاق خاص مي‌شويم.

 

انگار دنيزلي كمي كار خصوصي دارد. كمي‌ مي‌خواهد با بچه‌هايش تنها باشد. مي‌خواهد به حساب‌هايي كه مانده و احساس مي‌كند بايد به صورت جداگانه تسويه شود رسيدگي كند. پس فعلا ميهمان راه نمي‌دهد. او رفتاري پدرانه را بروز مي‌دهد و سعي مي‌كند خودش را متفاوت‌تر از باورهاي يك هوادار معرفي كند. باورهايي كه با چند لبخند مقابل دوربين‌ها و خنده‌هايي كه لهجه تركي استانبولي‌اش را دلنشين مي‌كند در ذهن هوادار نقش بسته.

اما اين مصطفي نيست. دنيزلي درهاي اتاقش را بسته و پسرها را در گوشه‌اي از اتاق جمع كرده. ميهمان‌ها را در پذيرايي منتظر گذاشته و شايد هم براي آنها صداي تلويزيون يا ضبط صوت را بلند كرده تا متوجه نشوند كه ميان او و پسرانش چه مي‌گذرد. شايد يك فرياد، شايد يك سيلي زير گوش يكي از پسرها، شايد توهين و شايد هم تهديد و تنبيه! مصطفي دارد تاديب مي‌كند و چگونگي تاديبش به ميهمان‌ها ارتباطي ندارد، پس در ورزشگاه را مي‌بندد و هوادار را پشت در مي‌گذارد. خبرنگاري نبايد وارد شود تا چيزي ببيند. عكاسي نيايد تا تصويري از چگونگي تاديب فرزندان ثبت شود. دنيزلي دارد فرياد مي‌زند.

بعضي از ميهمانان كمي كنجكاو شده‌اند. گوش‌هاي خود را تيز كرده‌اند كه صداي پدر را بشنوند. مثلا شنيده‌اند كه بر سر بازيكني كه داشته در زمان دويدن مي‌خنديده داد زده: «چرا مي‌خندي؟ به چي‌ مي‌خندي؟ اينجا چه چيزي خنده‌دار است؟ نكند داري به باخت‌هايت مي‌خندي؟ هان؟!» و بعد بازيكن (يا همان پسري كه در گوشه اتاق در بسته گير افتاده) تا آخرين دقيقه تمرين حرفي نزده. ديروز شنيده‌اند كه به بازيكني كه پاس اشتباه داده با فريادهاي تمام نشدني گفته كه اگر مي‌خواهي جلوي چشم من پاس اشتباه بدهي، همين امروز رضايتنامه‌ات را مي‌دهم بروي در يكي از تيم‌هاي حريف بازي كني! به يكي ديگر گفته بود دفعه بعد كه ديرتر از من آمدي ديگر نيا سر تمرين و البته بسياري از فريادهايش را ميهمان‌ها نشنيده و نفهميده‌اند.

اين روزها اگر از صدمتري درفشي‌فر رد شويد، صداي بي‌وقفه فرياد يك مربي را مي‌شنويد؛ فريادهاي مردي كه انگار نه انگار ششمين دهه از زندگي‌اش را پشت سر مي‌گذارد. شايد لازم شود چند روز ديگر به جاي تابلوي بوق زدن ممنوع، كنار درفشي فر از تابلوي «دادزدن» ممنوع استفاده كرد. فريادهاي او براي اين ورزشگاه تازگي دارد. تا چند ماه قبل، حميد استيلي قدرت فرياد زدن سر بازيكنان را نداشت.

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)