علی دایی Vs حبیب کاشانی

مرجع خبری پرسپولیس : از صبح آن روز، همه روزنامه‌ها و سايت‌هاي ورزشي با زدن تيترهاي جنجالي، اعلام كرده بودند آخرين برنامه 90 سال فوتبالي، جنجالي خواهد بود، چرا كه علي دايي يك سوي نبرد بود و حبيب كاشاني، سوي ديگر.

 

من به دنبال حقيقت هستم، نه حاشيه‌

عادل فردوسي‌پور از مصاحبه فراري است، به گونه اي که در همه اين سال‌ها نشده كه او جلوي خبرنگاران يا دوربين‌ها بنشيند و به پرسش هاي آنها كه كم هم نيست، پاسخ دهد

(براي همين است كه هيچ‌كس چيز زيادي درباره عادل و علايق و زندگي شخصي و فعاليت‌هايش نمي‌داند) اما در پايان آخرين برنامه 90 به پرسش هاي گزارشگران ما كه تا ساعت‌ 4:30 صبح منتظر آن لحظه مانده بودند، پاسخ داد:

 

چند سال است كه برنامه ‌90 را اجرا مي‌كنيد؟

 

ـ دوازده سال.

 

* در اين مدت، حتما خاطرات زيادي داريد، يكي از آنها را براي ما تعريف مي‌كنيد؟

ـ همه اين برنامه‌ها خاطره هستند، همين كه تا ساعت 4:30 صبح پاي برنامه هستيم و همه اين بچه‌ها تا حالا بيدار مانده‌اند تا كار خودشان را انجام دهند، همه اينها خاطره است.

 

* راست است كه مي‌گويند عادل فردوسي‌پور مي‌تواند دو تا عكس را به جان هم بيندازد!

ـ نه. اين چه حرفيه (با خنده)؛ اصلا اين‌طور نيست.

 

* شما دنبال حاشيه هستيد يا حاشيه دنبال شماست؟

ـ هيچ‌كدام، من تنها به دنبال حقيقت هستم.

 

* خب بالاخره يك خاطره براي ما تعريف نمي‌كنيد؟

ـ (در اين لحظه از بيرون كادر به عادل تقلب رسانده مي‌شود: آن روز كه لامپ بالاي سر صحنه تركيد…) بله، آن روز لامپ بالاي سر ما در حال اجراي زنده تركيد و من مثل شصت‌تير از جا پريدم و… .

 

* ساعت از 4:30 صبح گذشته و الان كه برنامه شما تمام شده، نزديک 5 ساعت بود، از اين فشار كاري خسته نيستيد؟

ـ خب چرا، خود شما هم الان خسته هستيد و ميكروفن شما كه كج شده همين را نشان مي‌دهد (با خنده). خود من همين الان اگر يك دقيقه ديگر اين مصاحبه را ادامه بدهيد، همين جا خوابم مي‌برد.

 

و اينجا مصاحبه با خنده تمام شد…

 

چند دقيقه پيش از آغاز دغدغه‌اي به نام اتو!

همه عوامل پشت صحنه و عادل فردوسي‌پور در حال تدارك و آماده شدن براي برنامه هستند. كمتر از سي ثانيه ديگر قرار است برنامه روي آنتن شبكه 3 برود كه همه دنبال عادل‌خان فردوسي‌پور هستند! بالاخره جناب مجري دوان دوان داخل استوديو مي‌شود و جالب اينكه پيش از آغاز برنامه، تنها دغدغه‌اي كه دارد يك چيز است؛ چروك بودن كت‌وشلوار! حالا اون‌ وسط از كجا اتو پيدا كنيم؟!

 

* وقتي حاج‌ حبيب ظاهرسازي مي‌كند

اينجا اتاق VIP ساختمان توليد صداوسيماست. حبيب كاشاني كه قرار شده به ‌عنوان نفر اول روبه‌روي عادل فردوسي‌پور بنشيند و به ابهامات و سوالات موجود پاسخ دهد، حداقل برعكس علي دايي تلاش مي‌كند با لبخندي كه بر لب دارد، تظاهر كند خيلي از قضاياي پيش‌ آمده ناراحت نيست! هر چند دقيقه يك بار هم اطرافيان او با حرف‌ها و دلداري‌هاي‌شان به وي آرامش مي‌دهند.‌

 

* خون جلوي چشمانش را گرفته!

برعكس حبيب كاشاني، اين علي دايي است كه از شدت عصبانيت، خون جلوي چشمانش را گرفته. پس از بارها دعوت ‌شدن به برنامه 90، اين ‌بار دعوت عادل فردوسي‌پور براي شركت در برنامه زنده‌اش را پذيرفته و قرار است در آخرين برنامه سال فوتبالي 90، حرف‌هايي را بزند كه شايد هيچ‌ جاي ديگر آنها را نگفته. او آنقدر از اتفاقات اخير باشگاه عصباني است كه عادل فردوسي‌پور در برنامه‌ زنده‌اش مي‌گويد: «بغض گلوي علي دايي را گرفته».

 

اتاق فرمان استوديو 14 روي هوا

در اتاق صدابرداري استوديو 14 غوغايي برپاست؛ گويا بيشتر عوامل پشت صحنه 90 طرفدار علي دايي هستند و با حرف‌هايشان سعي در دلداري او دارند. عادل فردوسي‌پور درخواست مي‌كند، بخشي از برنامه پخش شود كه اتاق فرمان اشتباهي يك فيلم ديگر را پخش مي‌كند كه عادل درخواست مي‌كند دوربين دوباره به استوديو برگردد و حرفي جالب مي‌زند: «اين هم آخرين سوتي برنامه 90 امسال!» اتاق فرمان از خنده منفجر مي‌شود! بعد از گفتن اين جمله بود كه صداي كارگردان برنامه به نشانه ناراحتي از حرف عادل جلوي دوربين بالا مي‌رود. او مي گويد، درست است كه سوتي داده، اما عادل نبايد اين حرف را جلوي دوربين مي‌زد!

 

در اتاق صدابرداري چه گذشت؟

‌علي دايي، همراه وكيلش (بهمن دهقان) و يك نفر ديگر كه هر دو نقش مشاوران او را بازي مي‌كنند، در اتاق صدابرداري به دقت سخنان حبيب كاشاني را گوش مي‌كند. هر حرفي حبيب كا‌شاني مي‌زند، او زير لب غرولند مي‌كند و مشاورانش هم به نشانه اعتراض، حرف‌هايي مي‌زنند البته گاهي هم علي دايي از حرف‌هاي حبيب كاشاني خنده‌اش مي‌گيرد و زير لب صحبت‌هاي جالبي مي‌كند! در اين گيرودار كه علي دايي از تك‌تك جملات حبيب كاشاني نت‌برداري مي‌كند و از فرط عصبانيت در حال انفجار است، يكي از كارمندان صداوسيما با فرزندش وارد اتاق صدابرداري استوديو شده و از علي دايي مي‌خواهد با فرزندش عكس يادگاري بيندازد! البته علي دايي مي پذيرد و با خنده‌اي، عكسي به يادگار مي‌اندازد.

 

من و آقاي دايي دوستي داريم. جنگ‌هايي با كشته‌هاي زياد هست كه بعد طرفين مذاكره مي‌كنن. مثلا كسي فكر مي‌كرد ايران و عراق پس از آن همه سال جنگ و خونريزي و كشته، روابطشون مثل امروز شود؟

 

اعتراض علي دايي به برنامه

اينجا يكي از جالب‌ترين بخش‌هاي برنامه است؛ حبيب كاشاني از عادل فردوسي‌پور ناراحت است كه چرا وقت كمي به او داده‌اند! عادل هم در پاسخ مي‌گويد: آقا الان ساعت 2 نيمه شب است و نزديک يك ساعت و خرده‌اي فرصت حرف زدن داشتيد. پس از چند بار رد و بدل شدن ديالوگ بين عادل فردوسي‌پور و حبيب كاشاني، اين علي دايي است كه در اتاق فرمان مي‌گويد نوبت من است حرف‌هايم را بزنم!

 

 

وقتي علي دايي‌ سوتي مي‌گيرد!

حبيب كاشاني با نخستين حرفي كه زد، صداي علي دايي درآمد. او گفت آقاي دايي گفته‌اند مديريت در قهرماني هيچ نقشي نداشته و همه موفقيت را به نام خودشان زدند! اين‌جا بود كه علي دايي در اتاق صدابرداري استوديو 14 گفت: «من كي اين حرف رو زدم؟ من گفتم خودم هيچ نقشي در قهرماني پرسپوليس نداشته‌ام و بقيه در اين موفقيت نقش داشته‌اند!»

 

شب مشاوره‌ها

آن شب جنجالي، شب مشاوران بود، حبيب كاشاني و علي دايي با مشاورانشان به استوديو آمده بودند و عادل هم در هر وقفه‌اي كه پيدا مي‌شد، فورا از جايش بلند مي‌شد و از استوديو خارج مي‌شد تا از حرف‌هاي مشاوران استفاده كند.

 

حتي چشم در چشم هم نشدند!

سرانجام حبيب كاشاني با وجود اينكه به دليل وقت كم نتوانسته تمام حرف‌هايش را بزند، استوديو را ترك مي‌كند. علي دايي و حبيب كاشاني تا پيش از اين، پشت صحنه با يكديگر روبه‌رو نشده بودند؛ به همين دليل، وقتي حاج حبيب مي خواست از در استوديو بيرون بيايد، از آن‌جا كه علي دايي در اتاق صدابرداري نشسته بود و خواه‌ناخواه نگاه اين دو به يكديگر گره مي‌خورد، رويش را به سمت يكي از مشاورانش برگرداند و حبيب كاشاني هم با چرخاندن سرش به يك سمت ديگر، كاري كرد كه اصلا چشم در چشم نشوند!

 

در صحنه‌اي از نود، تصوير ناراحت‌كننده اي از پرت شدن يك جوان از بالاي سقف يك سالن ورزشي به نمايش گذاشته شد كه خود عادل هم آن را تا آخر نديده بود و صحنه‌ پرت شدن جوان او را از جا پراند. بلافاصله پس از پايان اين بخش، عادل از همكارانش پرسيد كه چه بر سر اين جوان آمده است و آن‌ها هم كه از سرنوشت او اطلاع نداشتند، به فردي كه فيلم را فرستاده بود، ايميل زدند تا آن ها را در جريان سرنوشت اين جوان قرار دهد. 

 

* مشاوران فعال دايي

در هر بخش از برنامه كه قرار بود آيتمي پخش شود، بهمن دهقان، وكيل علي دايي به سرعت خودش را به او مي‌رساند و با گفتن جملاتي به او مشاوره مي‌داد!

 

* كله‌پاچه در 90!

ساعت نزديك به 4 صبح است و علي دايي و عادل فردوسي‌پور بارها با گفتن اينكه پس از اين‌جا بايد به كله‌پاچه‌اي برويم، موجبات خنده عوامل و خودشان را فراهم مي‌آورند! اين طولاني‌ترين برنامه‌ 90 برنامه‌اي كه نزديک سيصد دقيقه به طول انجاميد.

 

* پس از جنگ كله‌پاچه مي‌چسبد

علي دايي كه به قول عادل فردوسي‌پور ابتدا با بغض وارد سازمان شده بود، در پايان با خنده‌اي پيروزمندانه قصد ترك استوديو را دارد كه با درخواست گرفتن عكس يادگاري عوامل پشت صحنه برنامه روبه رو مي‌شود. عادل فردوسي‌پور به همراه تمامي عوامل برنامه 90 در كنار علي دايي قرار مي‌گيرند و پس از گرفتن عكس يادگاري، علي دايي مي‌گويد «الان بايد به كله‌پاچه‌اي بروم».

 

برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)