مرجع خبری پرسپولیس : محمد پنجعلي با سابقه طولاني كاپيتاني تيم ملي و پرسپوليس وقتي در هيات مديره باشگاه به اين نتيجه رسيد كه حرف شنوايي براي شنيدن وجود ندارد، جدايي را به ماندن تحت هر شرايطي ترجيح داد تا صحت و درستي حرف دو ماه قبل وي بر همگان روشن شود.
هر چند كه پنجعلي با آيندهنگري، شرايط پرسپوليس را خوب حدس زده و معتقد بود كه با تغيير سرمربي تيم بايد شوكي مثبت به مجموعه تيم وارد آيد، اما به گفته وي، تلاش كردند وي را به سكوت وا دارند و پنجعلي از خير عضويت در هيات مديره پرسپوليس گذشت.
هر چند امروز سرخها دوره گذار رسيدن به روزهاي آفتابي را تجربه ميكنند، اما بهتر ديديم در جهت ارزيابي شرايط سرخها، پاي صحبتهاي يار و همراه هميشگي پرسپوليس بنشينيم.
آقاي پنجعلي، گرچه همه از ناكاميهاي پرسپوليس متاثر شدند، اما فكر ميكنيم كه شما بازنده نبودید كه تحت هر شرايطي نخواستيد در هيات مديرهاي بمانيد كه نميخواست پذيراي استدلالهاي فني در راه برونرفت از بحران ايجاد شده باشد.
به هر حال اين مسائل قابل پيشبيني بود و نميشد راحت از كنار آنچه در تيم ميگذشت، عبور كرد. براي همين وقتي ديدم نميخواهند به نظراتم توجه كنند و از ديگر سو به دنبال اين هستند كه جلوي حرف زدنم را نيز بگيرند، گفتم نباشم بهتر است و براي همين استعفا دادم.
بديهي است با توجه به صدور حكم شما از سوي محمد عباسي ـ وزير ورزش ـ اين استعفا بايد مورد پذيرش وي قرار گيرد، در حالي كه چنين مسالهاي را تاكنون شاهد نبودهايم.
بله درست ميگوييد. من استعفاي خود را تقديم وزير ورزش كردم و ايشان به من گفت كه فعلا از روي ناراحتي تصميم به استعفا گرفتهاي و فعلا بمان.
يعني با اين وصف هنوز شما عضو هيات مديره هستيد؟
نه من استعفا دادم و ديگر در هيچيك از جلسات هيات مديره شركت نكردم و براي تيم تحت هر شرايطي آرزوي موفقيت دارم.
راستي چطور شد كه به عضويت هيات مديره درآمديد، قبل از صدور حكم با شما صحبت كرده بودند؟
نه صحبت خاصي نشده بود، يك روز مرا به دفتر آقاي سجادي معاون ورزشي دعوت كردند و وقتي رفتم ديدم آقايان نشستهاند و تازه در آنجا متوجه شدم كه آقاي وزير از ما ميخواهند تا با حضور در هيات مديره پرسپوليس، وضعيت تيم را سروسامان دهيم.
به نظر ميرسيد كه شما و علي پروين بعنوان دو پيشكسوت باشگاه، بايد در تصميمگيريهاي فني حرف نهايي را بزنيد، در حالي كه وقتي شما بصراحت نظرتان را بيان كرديد، علي پروين در اين زمينه با شما همراهي نكرد و به نوعي در اين ماجرا تنهايتان گذاشت، اينطور نيست؟!
به هر حال من اكنون پيش وجدان خود راضي هستم كه به وظيفهام در آن مقطع عمل كردم و نظر علي آقا هم اين بود كه از حميد استيلي حمايت كند.
اما اين وسط منافع پرسپوليس در ميان بود كه بعدها هم مشخص شد ادامه حضور استيلي روي نيمكت به صلاح نبوده است. شايد اگر هيات مديره در آن مقطع با شما همراهي ميكرد، پرسپوليس اكنون در ليگ وضعيت بهتري داشت و از گردونه جام حذفي نيز كنار نرفته بود.
من در زندگي فوتباليام هيچ زمان به موقعيت خود فكر نكردهام و منافع تيم ملي و باشگاهي برايم از هر چيز مهمتر بوده است، شايد اگر ميخواستم خلاف اين عمل كنم مصلحتگرايانه دم فرو ميبستم و خود را در مقابل مديرعامل باشگاه قرار نميدادم. در حالي كه من وقتي ميديدم مردم و هواداران از حميد استيلي قطع اميد كرده و اعتمادشان از او سلب شده است، به اين نتيجه رسيدم كه با اين شرايط و جو موجود، بايد با تغيير استيلي، شوكي مثبت به بدنه تيم وارد كنيم. ناگفته نماند كه من 7 ماه در پرسپوليس بدون گرفتن ريالي كار ميكردم و اصلا چشمداشت مالي نداشتهام.
اما دوست هم نداشتيد كه كسي به شما امر و نهي كند.
امكان ندارد، آن هم در شرايطي كه من 35 سال از عمرم را در اين فوتبال و پرسپوليس پشت سر گذاشتهام. البته من اگر ببينم كسي درست ميگويد، نظر او را بر نظر خودم مقدم ميدانم، اما در آن قضيه ديدم كه پرسپوليس دارد راه را به خطا ميرود و بي جهت دارد با احساسات مردم بازي ميكند.
از سوي ديگر چون پرسپوليس را عاشقانه دوست داشته و دارم نخواستم توسط من حاشيهاي برايش ايجاد شود و براي همين بي سر و صدا پاي خود را كنار كشيدم.حرف ديروز و امروز هم نيست، اكنون 60 سال است كه مردم با پرسپوليس گره خوردهاند و با شاديها و غمهايش پيوند خوردهاند، بنابراين به پشتوانه اين سرمايه بزرگ مردمي ما نبايد به خود اجازه ميداديم كه دست روي دست گذاشته و شاهد اوضاع بد پرسپوليس باشيم. بايد به نظر مردم تحت هر شرايطي احترام گذاشت.
شما عضو كميته فني سه نفره اول فصل بوديد كه بعد از فراز و نشيب بسيار حكم به سرمربيگري حميد استيلي داديد. يعني ميخواهم بگويم وقتي كسي پشت استيلي ايستاده، بيجهت به اين نتيجه نميرسد كه ادامه همكاري با اين مربي به صلاح نيست.
بايد بگويم كه من، حميد استيلي را دوست دارم و هيچ زمان بد او را نخواستهام. البته اين را نيز بگويم كه من همان ابتدا معتقد بودم كه علي دايي بايد سكاندار تيم شود. چون تيم با او قهرمان جام حذفي شده بود و از مجموعه تيم شناخت كاملي داشت كه اين مساله ميتوانست در بستن تيمي قدرتمند به كارش بيايد، اضافه بر آنكه مردم هم او را ميخواستند.
براي همين نيز من علاوه بر مسووليتم در كميته فني، بهعنوان مشاورفني و نماينده او نيز برنامههايش را تشريح كردم و جمع نيز به اين نتيجه رسيد كه دايي بهتر از 2 گزينه بعدي (استيلي و درخشان) است. با توجه به آنكه آن موقع علي دايي در سفر اسپانيا بود او را پشت خط آورديم و گفتيم نظر ما به اوست مشروط به آنكه بپذيرد بايد با حبيب كاشاني بعنوان مسوول باشگاه همكاري كند. دايي نيز اين مساله را پذيرفت، اما بعدها به دلايلي نظرش تغيير كرد و ما به حميد استيلي رسيديم.
حميد هم كسي است كه براي پرسپوليس در مقام بازيكن و مربي زحمات زيادي را كشيده و ما روي او توافق كرديم. در تمام دنيا هم هميشه اينگونه بوده كه گاهي يك مربي هر چند هم كه خوب باشد كارش در يك تيم به مشكل برخورده و نميتواند نتيجه لازم را بگيرد. فوتبال نيز براي استيلي اين روي خود را نشان داد و همواره نيز بايد اولين شوك را با تغيير كادر فني مورد توجه قرار داد. بويژه با شرايطي كه پرسپوليس داشت و با قهر هواداران و اعتراض آنان در ورزشگاهها مواجه شده بود.
اما اين وسط حميد درخشان مدعي شد كه اگر قرار بر اين بود كه علي دايي سرمربي پرسپوليس نباشد، او بايد به لحاظ واجد شرايط بودن بعنوان سرمربي انتخاب ميشد.
خب اين نظر شخصي ايشان است. ما در آن مقطع مسائل زيادي را در نظر گرفتيم و مطمئن باشيد كه نه تنها من، بلكه دكتر ذوالفقار نسب و دكتر زادمهر نيز حاضر نبودند تحت هيچ شرايطي با آبرو و اعتبارشان بازي شود و روي اين اصل به حميد استيلي رسيديم.
خدا را نيز شاهد ميگيرم كه كوچكترين حرف و توصيهاي نيز از سوي مديريت باشگاه براي انتخاب استيلي وجود نداشت و اصلا آقاي كاشاني به خود اين اجازه را نداد كه در اين موضوع ورود كند. ما نه با كسي تعارف داشته و نه بدهكار فردي هستيم. در 35 سال عمر فوتبالي ام كه 33 سال آن در پرسپوليس بوده، 30 ميليون و 50 هزار تومان از باشگاه پول گرفتهام.50 هزار تومان را مرحوم عبده به من داد و 30 ميليون تومان را نيز دو سال پيش و بهواسطه بر عهده داشتن مديريت تيمهاي پايه پرسپوليس گرفتم. آن هم در شرايطي كه يك بازيكن كمترين پولي كه ميگيرد 200 ميليون است و تازه اين قرارداد را نيز مديريت باشگاه جلوي رويم گذاشت، چه در غير اين صورت آدمي نيستم كه از پول حرف بزنم.
امسال هم اصلا صحبتي از پول نكردم، اما نميتوانم وقتي پاي منافع مردم و هواداراني كه ما را به اين جايگاه رساندهاند در ميان باشد، سكوت كرده و چشم خود را بر ضعفها ببندم. مردمي كه به ما در فوتبال هويت بخشيدهاند و اين اصلا درست نيست كه به نظرات آنان بيتوجه باشيم.
وقتي مردم ميگويند فلان مربي را نميخواهند، نميتوان جلوي تصميم آنها ايستاد، چون اين كار به كل تيم فشار ميآورد كه ما نتيجه آن را نيز در پرسپوليس ديديم. اصولا اساس باشگاه پرسپوليس براساس عشق و علاقه مردمي ريخته شده است و هيچ ايرادي ندارد كه به نظر آنها احترام گذاشت.
گذشت زمان ثابت كرد كه استدلالهاي شما در جهت تغيير كادر فني درست بوده است. به هر حال مديريت در فوتبال استفاده از لحظهها و تصميمگيري درست در شرايط سخت است و اينجاست كه نقش مديران به چشم ميآيد، چه در غير اين صورت هركسي ميتواند در چارچوب هيات مديره پرسپوليس قرار گيرد.
به هر حال من اگر حرفي را زدم در جهت منافع پرسپوليس بود و وقتي ديدم به حرفم توجه نميشود و تصميماتي ميگيرند كه اصلا در جريان آنها نيستم، جدايي را به ماندن به هر قيمتي ترجيح دادم.
براي همين است كه ميبينيم تماشاگران با پرسپوليس قهر كرده و تنها 500 تماشاگر براي ديدن بازيهاي اين تيم به ورزشگاه آزادي ميروند!
همه اينها بخاطر اين است كه به خواست مردم توجه نميشود. به نظر من همه فوتباليستها بدهكار مردمند و آنها بودهاند كه ما را بزرگ و معروف كردهاند، چه بسا خيلي هم كوچك بودهايم. اول از همه نيز خودم را ميگويم. آيا غير از اين است كه با پول همين مردم به موقعيت فعلي رسيدهايم و بعضا ماشينهاي 400 ميليوني زير پايمان است؟! معتقدم نبايد خود را گول زد و سر مردم منت گذاشت. اين را ميگويم چون همه ميدانند كه باشگاهها اصلا درآمدزايي ندارند و دستشان در جيب دولت است. به قول معروف خرج كه از كيسه مهمان بود، حاتم طايي شدن آسان بود.
به هر حال به هواداران پرسپوليس نيز از بابت ناراحتيشان از مجموعه تيم بايد حق داد. چرا كه تيم در كنار ناكامي در نتيجهگيري زيبا نيز بازي نميكرد و به نوعي، بازيهايش غيرقابل توجيه بود.
قبول دارم، ما هم بنا بر مسووليتي كه گرفته بوديم بايد به داد تيم ميرسيديم. براي همين به علي پروين گفتم، پرسپوليس به بن بست خورده و بايد با تغيير استيلي، شوك مثبت در تيم ايجاد كنيم. اما علي آقا معتقد به حمايت دوباره از حميد استيلي بود و اين در شرايطي بود كه تيم مريض بود و به ضعيفترين تيمهاي ليگ نيز باخته بود. باختهاي متوالي به استقلال نيز كه ديگر گفتن ندارد.
اما همين استقلال كه در جام حذفي موفق به شكست سه بر صفر پرسپوليس شد، در بازي بعدياش در ليگ به صنعت نفت در آزادي باخت تا مشخص شود كه تيم غير قابل دسترسي نبوده . همين پرسپوليس اگر چينش بهتري در زمين داشت، ميتوانست نتيجه را به استقلال واگذار نكند. به نوعي تيم اصلا روحيهاي براي اين بازي نداشت و حميد استيلي نيز بهعنوان فرمانده در كنار زمين، فاقد روحيه پيروزي بود، در حالي كه بازيكنان براي پيروزي چشم به سرمربي تيمشان دارند.
درست ميگوييد و حرف حساب جواب ندارد.اين درست كه من گفتم پرسپوليس مريض است، اما اين دليلي نميشود كه ديگر تيمهاي فوتبال باشگاهي و فوتبال ملي ما از اين مساله مستثني باشند. اصولا سيستم فوتبال ما دچار نقص و خرابي است و دليل آن نيز حذف تيمهاي باشگاهي از گردونه رقابتهاي آسيايي و همينطور شكست تيمهاي ملي در تمامي ردهها در سطح قاره است.
تاسف اينجاست كه مسوولان فدراسيون به جاي چشم گشودن به حقايق امروز فوتبال، ادعا دارند كه موفق شدهاند. در اين فوتبال به جاي انجام كار ريشهاي تنها به دنبال اين هستيم كه ظاهر را بزك كنيم و برويم دنبال مربيان خارجي، ميگوييد چرا، براي آنكه در اين پروسه پول زيادي رد و بدل ميشود.
من بهعنوان كسي اين حرف را ميزنم كه در برزيل و انگليس دوره مربيگري ديدهام و 15 سال نيز كه خود يك ركورد به حساب ميآيد، عضو تيم ملي بودهام. علاوه بر اين، اولين ايراني هستم كه بهعنوان كاپيتان تيم منتخب آسيا انتخاب شد، اينها را براي خودستايي نميگويم، بلكه ميخواهم بگويم كه با چه پايهاي از تجربه و بينش به مسائل فوتبال، دست به اظهار نظر ميزنم.
به هر حال اين سياست آزمايش و خطا در پرسپوليس، ضربات جبرانناپذيري را به كالبد اين تيم وارد آورد.
از تجربه ما استفاده نميشود و از ديد آقايان مزاحم هستيم و با آنان هماهنگ نيستيم. بهطور طبيعي در چنين شرايطي، ديگراني كه هماهنگ هستند حفظ ميشوند و حسرت خدمت به پرسپوليس نيز براي امثال من باقيميماند كه عمرشان را براي سربلندي اين باشگاه گذاشتهاند.
در هر صورت محمد پنجعلي هنوز در عرصه مربيگري كارنامه روشني از خود نشان نداده و شايد بهتر است بگوييم كه تيمي در اختيارش قرار نگرفته كه بتواند عملكردش را نشان دهد.
دقيقا و جالب اين است كه در اين فوتبال مربيان باصطلاح منشوري تيم دارند، اما بازيكناني چون ما با اين همه سابقه باشگاهي و ملي، فرصتي براي بروز خلاقيتهاي خود نمييابند. درد اين است كه اين مربيان كه كارنامهشان مشخص است، بين تيمها جابهجا شده و صاحب پولهاي چند صد ميليوني از بيتالمال و جيب مردم شدهاند. ايراد نيز به فوتبال دولتي ما مربوط ميشود كه در چنين سيستمي هر كسي به خود اين اجازه را ميدهد كه بيايد و براي فوتبال نسخه بپيچد.
حالا شما براي برون رفت از وضعيت موجود و توسعه فوتبال چه نسخهاي ميپيچيد؟
فوتبال بايد از طريق خصوصي شدن ،مردمي شود. بديهي است با خصوصي شدن فوتبال، بهرهوري نيز در آن تعريف شده و اينطور نخواهد بود كه فوتبال در ايران همه اش هزينه باشد. فوتبال اگر خصوصي شود و مردم در آن دخيل باشند، ديگر وضعيت اينگونه نخواهد بود كه بازيكني عراقي به فوتبال ما بيايد و به خود اجازه دهد كه دست به هر كار بزند.
من آدم نژاد پرستي نيستم اما وقتي جاسم كرار آنگونه در مقابل بازيكن خوب فوتبال ما (مجتبي جباري) ايستاد، پاي تلويزيون ديوانه شدم. جاي تاسف بيشتر اينجاست كه اين بازيكن به خود حق ميدهد براي مربي تيم تعيين تكليف كند و خواستار تعويضش شود. بي ترديد اگر فوتبال دست مردم باشد و آنان در مديريت باشگاهها دخيل باشند، همه چيز روي روال منطقي و تعريف شده خود خواهد افتاد و جلوي اسراف و تبذير گرفته خواهد شد. براي مثال باشگاه بارسلونا را در نظر بگيريد، مردم در انتخاب هيات مديره باشگاه نقش دارند و اينگونه نخواهد بود كه از بالا هيات مديره انتخاب شده و رانت و رانت بازي اعمال شود.
در چنين شرايطي، بليتهاي يك فصل بازيهاي بارسلونا از قبل پيش فروش شدهاند و باشگاه از درآمدهاي قانوني و ظرفيتهاي موجودش در اين ارتباط به نهايت استفاده ميكند. بديهي است در اين حالت مدير عامل و هيات مديره باشگاه در قبال تصميمات خويش پاسخگو خواهند بود و نميتوانند بسادگي از زيربار مسووليت شانه خالي كنند. با اين رويكرد هميشه بهترينها براي بارسلونا جذب خواهند شد و مديريت اجازه نميدهد تيم از شرايط ايدهآلش فاصله بگيرد.
اما وقتي در مديريت باشگاهي چنين مسائلي مورد توجه نباشد و در فوتبال دولتي ما مديرعامل از بالا انتخاب ميشود، چنين مديري خواه ناخواه به سمت نتيجهگرايي ميرود و چون اطمينان ندارد كه يك سال ديگر در راس باشگاه باشد، ميرود و با چند دلال ميبندد و بديهي است در چنين حالتي بازيكناني به تيم قالب ميشوند كه شايد اصلا در حد باشگاه و تيم مربوط نباشند.
اگر بخواهيم رك صحبت كنيم، بايد بگوييم كه با وجود گذشت اين همه سال و هزينه كرد كلان، پرسپوليس با زماني كه شما در اين تيم بازي ميكرديد، توفير چنداني نكرده است. به عبارتي، پرسپوليس آن سالهاي بي پولي و بي زميني كه به قول علي پروين همه چيزش در صندوق عقب پيكان او خلاصه ميشد، خيلي بهتر و با كيفيت تر از امروز بازي ميكرد.
به هر حال اين مساله نياز به بررسي دارد كه چرا فوتبال ما با اين همه سرمايهگذاري، پيشرفت لازم را نكرده است. اگر خوب دقت كنيم، ميبينيم كه تمام افتخارات فوتبال ايران در عرصه باشگاهي آسيا، به قبل از حرفهاي شدن فوتبال ما برميگردد.
رئيس سازمان ليگ معتقد است كه چون بسياري از مربيان جوان در فوتبال ايران بيكارند، بايد طرح ممنوعيت مربيان بالاي 65 سال در فوتبال ايران اجرا شود تا از اين طريق دانش فني مربيگري منتقل شود. شما قائل به اين مساله هستيد؟
به عوض اين كار بايد به تخصص و توانمندي مربيان بها دهند. چطور نگران وضعيت مربيان جوان هستند، اما در تيمهاي ملي به وضعيت مربياني كه پخته شدهاند، توجهي ندارند و مدام به دنبال آوردن مربي از آمريكا و اروپا هستند.
پس كجايند آن مربيان جواني كه آقايان از آن صحبت ميكنند. من اگر حمل بر خودخواهي نباشد به خودم ميبالم، چون وارد بازيهاي زد و بند در اين فوتبال نشدهام و احترام مردم را متوجه خود ديدهام. خوشبختانه مردم متوجه مسائل هستند و ذهنشان طي اين سالها از آنچه در فوتبال ما اتفاق ميافتد، روشن است.
به عنوان يك پرسپوليسي، فكر ميكنيم اين تيم چه راهكاري را بايد مورد توجه قرار دهد تا به جايگاه حقيقياش در فوتبال ايران دست يابد؟
نه تنها پرسپوليس، بلكه كل مديريت فوتبال ايران بايد مردمي شود. اگر اين امر انجام شود در مراحل بعدي ميتوان از كشورهاي پيشرو در اين رشته الگوبرداري كرد. آن هم در شرايطي كه فوتبال ايران از استعدادهاي زيادي برخوردار است و تنها بايد با شايسته سالاري ظرفيتها را دوچندان ساخت و از توان فوتباليها استفاده و بهره لازم را برد.
فكر ميكني مصطفي دنيزلي ميتواند به تنهایی فرشته نجات پرسپوليس در اين فصل باشد؟
من چنين اعتقادي ندارم، هر چند ابتدا بايد مسائل جانبي پرسپوليس حل شود تا مربي بعدي تيم با آرامش لازم برنامههايش را در جهت احياي تيم به اجرا بگذارد.
يعني بايد به پرسپوليس در ليگ يازدهم اميد داشت يا خير؟
چرا نبايد اميد داشت. به هر حال اگر اين شوك اثرات خود را بر جاي بگذارد و بازيكنان شرايط روحي خود را بازيابند، ميتوانند پرسپوليس مدعي و قدرتمندي را راهي ميدان كنند.
اما ساختار دفاعي پرسپوليس ايراد زيادي دارد؟
اين هم نشات گرفته از شرايط كلي تيم است كه قابل حل شدن است.
ميگويند شما ممدوتال مدافع اهل مالي را در اردوي تركيه تاييد كرده ايد ؟
من اصلا در حضور مربيان و بازيكنان داخلي، قائل به حضور خارجيها نيستم. در اردوي تركيه كه قبل از آغاز فصل برگزار شد، من مدافع اسپانيايي را توصيه كردم كه بهتر از ممدوتال بود، اما كادر فني با آنكه قيمت وي نيز كمتر بود، ممدوتال را پسنديدند.
كنفدراسيون فوتبال آسيا شرط گذاشته كه باشگاهها بايد تا سال 2013 حرفهاي شوند و از سرمايهگذاري خود به بهرهوري برسند. با توجه به اينكه كل فوتبال ما ضرر ده است اميدي هست كه به شرايط مد نظر برسيم؟
الان سه ، چهار سال است كه صحبت از خصوصي شدن باشگاهها كردهايم، اما چه قدم مثبتي در اين زمينه برداشته شده است. چرا؟ براي اينكه نخواستيم گامي اساسي در اين جهت برداريم و تنها خواستهايم سر بازرسان آسيايي را كلاه بگذاريم و ورزشگاههايي را نشانشان بدهيم كه متعلق به باشگاهها نبوده است.
در حالي كه الان سختگيريها زياد شده است و بازرسان آسيايي بدقت همه چيز را زير ذرهبين دارند. الان هم كه سهميههاي فوتبال ايران در ليگ قهرمانان كم شده مسوولان تنها به دنبال توجيه هستند و نميخواهند از خواب غفلت بيدار شوند. در حالي كه تا زيرساختها درست نشود، فوتبال ما با ظاهرسازي به جايي نميرسد. ضمن آنكه عذرخواهي مديران نيز عذر بدتر از گناه است و آنان بايد جاي خود را به مديراني بدهند كه كارآمد و توانمند هستند. براستي در اين فوتبال چرا بايد مربيان بركنار شوند و تمام كاسه و كوزهها سر آنان شكسته شود، آيا مديران ضعفي در اين زمينه ندارند.
به نظر من به جاي اينكه مدام برويم و مربي از خارج بياوريم بايد مدير فوتبالي از خارج بياوريم تا كار از اساس درست شود. باز هم بايد تاكيد كنم كه به جاي پرداختن به ظاهر و مسائل جنبي در فوتبال بايد ببينيم كه تصميم گيرنده چه كسي است. بهطور مسلم اگر سيستم درست باشد، هيچوقت فوتبال ايران با اين همه استعداد و حجم پولي كه به آن تزريق ميشود، نبايد دچار رخوت و ضعف شود.
و شانس تيم ملي را براي صعود به مرحله نهايي جام جهاني برزيل تا چه اندازه ميدانيد؟
اگر شانس نياوريم، بازهم پشت ديوار جام جهاني خواهيم ماند. منظورم از آن شانسهايي است كه در بازي با استراليا آورديم و خداداد عزيزي توپ را به قعر دروازه حريف هدايت كرد. بايد بگويم به لحاظ فردي همه چيزمان خوب است اما به لحاظ كار گروهي، دچار ضعف هستيم.
با اين وضعيت چشم انداز فوتبال ايران را چطور ميبيني؟
تاريك. من خيلي سال پيش گفتم اگر نجنبيم، مالديو نيز به ما ميرسد كه الان ميبينيم اين اتفاق در حال رخ دادن است. من اين حرفها را از سر تجربه ميزنم، چون فوتبال جزئي از زندگيمان را تشكيل داده است.
و سوال آخر، وقتي ناصر حجازي فوت كرد گفتيد آن مرحوم بعد از جهان پهلوان تختي دومين پهلوان ورزش ايران بود. برچه اساسي اين حرف را زديد؟
دقيقا، مرحوم حجازي حرف دل و زبانش يكي بود و اصلا اهل فريب و دغل كاري نبود. به ياد دارم كه در اردوي تيم ملي قبل از جام جهاني 1978 آرژانتين كه 17، 18 سال بيش نداشتم، يك روز آتاباي رئيس فدراسيون وقت فدراسيون با آن همه قدرت و برو و بيايش به اردو آمد و به همه بازيكنان تيم ملي بيادبانه بيحرمتي و توهين كرد، اما در شرايطي كه بسياري از بزرگان تيم سكوت كرده بودند ناصر حجازي جلوي او ايستاد و گفت به هيچوجه حق نداري به ما توهين كني. طي اين همه سال من از مرحوم حجازي معرفت و محبت ديدم، كسي كه حاضر نبود براي مال دنيا، حق را ناديده بگيرد. خدا روحش را قرين رحمت كند.
حجت الله اكبر آبادي – مجيد عباسقلي
برای ثبت نظرات خود بدون نیاز به تایید عضو کانال تلگرام پرسپولیس نیوز شوید(کلیک کنید)
Wednesday, 6 November , 2024